به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۱



صحنه ای که در ایران سانسور شد
بالوتلی فیگور می گیرد
 
فیگور گرفتن بازیگر ایتالیایی در ایران سانسور شد
سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما مي‌كرد 
و آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي‌كرد
گوهري كز صدف كون و مكان بيرون است
طلب از گمشدگان لب دريا مي‌كرد
اي خواننده روزنامه!
حتما در اين هفته‌ها دريافتي تلاش و هزينه‌اي كه براي نصب آن چيزهاي گرد روي پشت بام و بالكن و تراس مي‌كردي، كاري عبث بوده و هيچ‌كدام از آن هزاروچندصد كانال، بازي‌هاي يورو 2012 را نشان نمي‌دهند و شما نتيجه گرفته‌اي كه با همان آنتن زپرتي كه در مترو خريده‌اي مي‌تواني آخرين هفته بازي‌ها را هم ببيني. درست گفتيم؟! آري؟!  
تصميم سختي گرفته‌اي بين اينكه بازي‌ها را با هزاران صحنه گل آهسته (!) و تماشاچيان فاقد خلاقيت كه هر حركت را شانصد بار تكرار مي‌كنند، ببيني يا اينكه كلا به جاي فوتبال، شام خوردن هموطنان را ببيني. در اين هفته به معلوماتت اضافه مي‌شود بدين‌گونه كه: اينقدر پول خرج نكن و به همين جام‌جم خودمان راضي باش و به فكر روزي باش كه مي‌آيند تا آن چيزهاي گرد را از روي بام جمع كنند. در انتهاي اين هفته به مسافرت خواهي رفت. طبيعتا به سواحل درياي هميشه خزر مي‌روي و آنجا به‌دنبال يك وجب جاي تميز براي نشستن يا احيانا دراز كشيدن مي‌گردي، اما جايي را خالي از بطري آب و پوست ميوه و لنگه جوراب و سرنگ و چيز و آن يكي چيز و اينها نمي‌يابي. در اين‌حال كم نياور و سعي كن از تعطيلاتت در لب دريا لذت ببري. در آخر اين هفته هم تكرار صحنه آهسته‌ها و گزارش‌هاي دوست و همكار عزيزم جناب استاد خياباني، طبع شاعري تو را برخواهند انگيخت و چنين شعري خواهي سراييد:
سال‌ها دل طلب جام‌جم از ما مي‌كرد
يافت در خويش و بفهميد كه بيجا مي‌كرد...!
پدرام ابراهيمي