به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۹۱

نقدی بر یك خصیصه رفتاری ایرانیان
اپیدمی ریا و تزویر ؛ مرگ اعتماد!
اما متاسفانه وجوه غم‌انگیز و سیاهی‌های ناشی از دورویی آدم‌ها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده كه انکار دردی از هیچ كس دوا نمی‌كند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بی‌اعتمادی میان آدم‌ها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدم‌هایی که هر روز تنهاتر می‌شوند و چه چیزی دردناك‌تر از اینكه آدم‌ها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق كه همه ادعای دوستی می‌كنند اما آداب آن را به جای نمی‌آورند.
چشمان خود را ببندید و روزی را تصور کنید که هر آنچه در مورد اطرافیانتان به دیگران گفته‌اید به گوش‌شان برسد، یا هر آنچه که در مورد آنها از ذهنتان گذشته، برایشان برملا شود، روزی که پرده‌ها برافتد و رنگ رخسار و سرِّ درون همه آدم‌ها یکی شود...حق دارید که وحشت‌زده چشمانتان را باز کنید و از مرور چنین کابوسی صرف نظر کنید! باید وحشتناک باشد، حتی تصورش هم رعشه بر اندام آدمی می‌اندازد، بعید است در هیچ کجای دنیا این همه تفاوت میان رفتار ظاهری آدم‌ها و منویات درونی‌شان، وجود داشته باشد.
بررسی رفتارهای فردی و فرایندهای رفتاری جمعی در کشورمان- از سطوح خرد همچون آنچه ذکرش رفت گرفته تا سطوح کلان‌تر- نشان می‌دهد که از دیرباز به دلایل متعدد فرهنگی، سیاسی، تاریخی و حتی جغرافیایی، سطحی از رفتارهای دوگانه و تزویر در لایه‌های مختلف جامعه ما نهادینه شده و بر این اساس، بسیاری از روابط میان‌فردی انسان‌های درون جامعه شکل گرفته است. مظاهر و مصادیق این آسیب مهم فرهنگی، به قدری در رفتارهای روزمره بسیاری از ما مشهود است، که انکار آن اگر هم غیرممکن نباشد، قطعاً بیهوده به نظر می‌رسد.
كافی است كمی به اتفاقاتی كه هر روز با آنها دست به گریبانیم، فكر كنیم، هر كداممان به فراخور موقعیتی كه داریم، بی‌تردید موارد متعددی از حوادثی را كه حاكی از دورویی و ظاهرسازی اطرافیانمان بوده را به یاد می‌آوریم. فراتر از آن اگر فقط كمی با خودمان صادق باشیم، قطعاً موارد متعددی را كه خودمان رفتاری دوگانه از خود بروز داده‌ایم را هم به یاد خواهیم آورد.
شیوع این خصیصه رفتاری آسیب‌زا در جامعه به شكلی بوده که حتی از دید برخی خارجی‌ها نیز پنهان نمانده است؛ به عنوان نمونه، چندین سال پیش، یک گزارشگر خارجی، به قصد ساخت یك مستند از مناسبات انسانی جامعه ایرانی، به كشورمان سفر كرده بود، گزارشگر مذکور یک مسلمان رنگین‌پوست به نام «رَگی» بود که شهر تهران را برای ساخت مستندش انتخاب کرده بود.
نکته جالب توجه داستان این بود که رگی، با مونتاژ تصاویری که از رفتارهای متفاوت بعضی خانواده‌ها در حوزه عمومی و حوزه خصوصی گرفته بود، بخش‌های مهمی از مستندش را به انعکاس رفتارهای دوگانه ایرانیان و تبیین شیوع اپیدمیک این پدیده در جامعه ایران اختصاص داده بود.
این مکانیسم فرهنگی آسیب‌های شوم و بنیان‌کن فراوانی را به دنبال دارد، آسیب‌هایی كه از فرط فراگیری، اثباتشان نیازی به پافشاری ندارد؛ در جامعه‌ای که رفتارهای دوگانه، اینچنین در تار و پودش ریشه دوانده، آدم‌ها خودبه‌خود به سمت دروغ هل داده می‌شوند که نفاق و دورویی، پیشینه دروغ است.
در چنین جامعه‌ای «اعتماد» روزبه‌روز نحیف‌تر شده و «بدبینی» به سکه رایج مُلک تبدیل می‌شود. «صداقت» همچون گوهری نایاب می‌شود، «دروغ» همه سطوح زندگی آدم‌ها را در می‌نوردد و «خیانت» بنیان بسیاری از روابط را برباد می‌دهد. همیشه چیزی برای پنهان کردن وجود دارد، حتی در صمیمانه‌ترین روابط. صراحت حلقه مفقوده روابط انسانی است و خاله‌زنک‌بازی، دوبه‌هم‌زنی و این دست رفتارهای تهوع‌آور بخش مهمی از مناسبات میان آدم‌ها را تشکیل می‌دهد.
درجامعه‌ای كه رابطه‌اش با اعتماد، چیزی در حد رابطه «جن و بسم‌الله» باشد، بنیان بسیاری از خانواده‌ها از حیث سستی به لانه عنكبوت پهلو می‌زند، در چنین جامعه‌ای است كه دادگاههای خانواده روز به روز شلوغ‌تر می‌شود و آمارها وحشتناک‌تر و تکان‌دهنده‌تر از همیشه.
افسردگی و پرخاشگری، از دیگر پیامد‌های مهم دورویی است، جایی كه تزویر در آن رخنه كند، بازار «دور خوردن» و «بازی خوردن» رونق پیدا می‌كند و به همین اعتبار عصبیت و افسردگی همه‌گیر شده و جامعه چهره‌ای خشن و ناپایدار پیدا می‌كند.
نظرسنجی غیرخصوصی در چنین جامعه‌ای، شوخی مضحکی را می‌ماند که اتکا به نتایجش، فقط از افراد ساده‌لوح سر می‌زند. در جایی که آنچه در ذهن افراد می‌گذرد، با آنچه که به زبان می‌آورند، هیچ مطابقتی ندارد، ممکن است مخفی نبودن آراء رای‌دهندگان، نتایج یک رای‌گیری-در سطوح مختلف- را از زمین تا آسمان تغییر دهد. به همین اعتبار در چنین جامعه‌ای، تحلیل کنش‌های جمعی سخت و پیش‌بینی نتایج این کنش‌ها تقریباً غیرممکن می‌شود، نتایجی که در بسیاری از مواقع-از جمله در خیلی از انتخابات‌ها-، حیرت ناظران را بر می‌انگیزد و معادلات را بر هم می‌زند.
آسیب‌های منتج از تزویر و دورویی، به مواردی كه ذكرش رفت، منحصر نیست، اما مهم‌تر از همه این آسیب‌ها و مصائب، رویكردی است كه ما نسبت به آنها داریم، مقدمه حل مشكلات، پذیرش وجود آنهاست و درد اینجاست كه چنین پذیرشی در قاموس بسیاری از ما نمی‌گنجد.
اینجا ویروس مُسری «انكار» گریبان خیلی‌ها را گرفته و انرژی آدم‌ها بیش از آنكه صرف حل مشكلات و رفع نارسایی‌ها شود، در مسیر انكار آنها هزینه می‌شود، همین روحیه است كه به بسیاری از سطوح كلان مدیریتی كشور نیز سرایت كرده و خیلی از مسئولان، در مواجهه با انتقادات و كاستی‌ها، آنها را از اساس انكار و تكذیب می‌كنند، از همین رو، از آنجا نقد معمولاً «درد» دارد و فراتر از آن همه ما به نقد دیگران عادت كرده‌ایم و میانه‌ای با خودانتقادی نداریم، ممكن است انتقاد از روحیه دورویی و تزویر ما نیز مثل خیلی از نقدهایی كه به خلقیاتمان وارد است، با دیوار بلند حاشا مواجه و انكار شود.
اما متاسفانه وجوه غم‌انگیز و سیاهی‌های ناشی از دورویی آدم‌ها، به قدری در سطح جامعه ما فراگیر شده كه انکار دردی از هیچ كس دوا نمی‌كند، بپذیریم یا نپذیریم، این روزها دیوار بی‌اعتمادی میان آدم‌ها، بلندتر از همیشه است و جامعه پر است از آدم‌هایی که هر روز تنهاتر می‌شوند و چه چیزی دردناك‌تر از اینكه آدم‌ها تنها باشند، آنهم در میان انبوهی از خلق كه همه ادعای دوستی می‌كنند اما آداب آن را به جای نمی‌آورند.
عصرایران، عباس رضایی ثمرین