صفحات

شنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۹

وضعیت نامشخص نسرین ستوده پس از مراجعه به دادسرای اوین
مدرسه فمینیستی: نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان امروز شنبه 13 شهریورماه پس از مراجعه به دادسرای ویژه اوین، هنوز بازنگشته است.
روز شنبه هفته گذشته 6 شهریورماه، ماموران امنیتی به دفتر کار و منزل نسرین ستوده مراجعه کرده و ضمن تفتیش این دو محل و ضبط برخی از اسناد و پرونده ها و وسایل شخصی و کامپیوتر او و همسرش، برگه احضاریه ای نیز به نسرین ستوده برای مراجعه به دادسرای ویژه مستقر در زندان اوین تحویل دادند. بر اساس این برگه احضاریه، نسرین ستوده باید به دادسرا مراجعه می کرد.بر اساس آن برگ احضاریه، صبح امروز شنبه سیزدهم شهریور وی به همراه وکیل اش، نسیم غنوی به دادسرای اوین مراجعه کردند. نسیم غنوی گفت: «من در آنجا اعلام وکالت کردم و وکالت من پذیرفته شد و در پرونده ثبت شد، اما به من گفتند که در جلسه بازپرسی نمی توانم حضور داشته باشم. برای همین نسرین ستوده پیش بازپرس رفت برای تفهیم اتهام و من از اوین بیرون آمدم و از آن زمان تاکنون دیگر نتوانستیم از او خبری بگیریم».
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، نیز گفت: «پس از ساعت ها انتظار، از همسرم نسرین خبری نشد و از این رو به همراه نسیم غنوی برای پیگیری وضعیت وی، عصر دوباره به اوین مراجعه کردیم. اما به ما گفته اند که هنوز مشخص نیست که قرار بازداشت برای ایشان صادر شده یا نه ولی تا این ساعت که هنوز از اوین بیرون نیامده است». نسیم غنوی احتمال می دهد که بازپرس قراری برای نسرین ستوده صادر کرده است و او را نگه داشته اند. نسیم غنوی می گوید: «پس از تفهیم اتهام، بازپرس موظف است طبق قانون قراری برای او صادر کند، حال این قرار آیا قرار بازداشت است یا کفالت و یا وثیقه، فردا صبح احتمالا مشخص می شود». وی در پاسخ به اقدام بعدی اش در مورد مشخص شدن وضعیت نسرین ستوده می گوید: «ما فردا صبح دوباره به اوین مراجعه خواهیم کرد تا ببینیم قراری که برای نسرین ستوده صادر شده چیست».
لازم به ذکر است که نسرین ستوده در سال 2008 جایزه بین المللی حقوق بشر را از کمیته بین‌المللی حقوق بشر ایتالیا که سازمانی غیر دولتی در زمینه حقوق بشر است، دریافت کرد. نسرین ستوده که از اعضای اولیه کمپین یک میلیون امضاء و نیز در دوره ای عضو هیئت مدیره انجمن حمایت از کودکان بوده است، پس از سال ها محرومیت از وکالت بالاخره توانست پروانه وکالت خود را بگیرد و از آن زمان تاکنون به طور رایگان وکالت بسیاری از فعالان جنبش زنان و دیگر فعالان مدنی را برعهده داشته و نیز پرونده های بسیاری را در زمینه کودکان قربانی کودک آزادی و نیز اعدام کودکان زیر 18 سال برعهده داشته است. از وی همچنین مطالب بسیاری در زمینه مسائل زنان منتشر شده است. ستوده کارشناسی ارشد حقوق بین‌الملل خود را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته است و دارای دو فرزند خردسال است.

         نسرین ستوده، 1 شهریور 1389
نقد خشونت با نگاهی به کتاب"ماری آنتوانت"

 مدرسه فمینیستی- وقتي سن سون، جلاد ماري آنتوانت، سر بريده ي او را برداشت تا به تماشاچيان نشان دهد كمتر از 4 سال از تصويب اعلاميه‌ي حقوق بشر توسط مجلس ملي فرانسه كه اعضا‌‌ء آن منتخب ملت بودند مي‌‌‌‌‌‌گذشت.همان اعلاميه كه هنوز هم در تحليل و بررسي تاريخچه‌ي حقوق بشر از جايگاهي مهم بر خوردار است.
با اين وجود كساني كه شاهد ماجرا بوده‌‌‌اند، آنقدر تعجب زده شده بودند كه به تاريخ سپرده‌‌‌اند. چشمان ماري آنتوانت هنوز پلك مي‌زد... مجلس ملي در آن زمان خود عهده دار محاكمات انقلابي بود. به همت روبسپير بود كه لويي شانزدهم ، پادشاه فرانسه محاكمه و اعدام شد و سپس ملكه ماري آنتوانت نيز طعمه‌ي خشم انقلابي روبسپير شد. خشم انقلابي روبسپير به وابستگان سلطنت كه بي‌‌شماري از آنها طعمه ي اقدامات انقلابي و ملي!!! او شدند ختم نگرديد. معروف است بعد ها دانتون، دوست و همراه او به همان گيوتين كه در ادبيات انقلابي آن روزگار فرانسه به "پنجره ي ملي" شهرت داشت، سپرده شد و مدتي بعد روبسپير طعمه‌ي همان "پنجره‌ي ملي" گرديد.
سناريوي محاكمه و اعدام ماري آنتوانت توسط مجلس ملي‌يي اجرا شد كه چند سال پيش از آن، اعلاميه‌ي حقوق بشر را تصويب كرده بود. آنها فقط "مجلس ملي" يا "پنجره‌ي ملي " نداشتند.نهادهايي ساخته بودند كه با پسوند ملي ، غسل تعميدش مي‌دادند. في‌المثل "گارد ملي " داشتند كه نقش سربازان مسلح انقلابي و نه چندان پاي بند قانون را بازي مي‌كرد. در تاريخ چنين گفته اند كه لويي شانزدهم ،پادشاه مستبدي نبود. در تصميم گيريها بسيار ضعيف و ناتوان بود. بر خلاف او ملكه‌ي فرانسه، ماري‌آنتوانت زني بسيار مصمم و البته ظالم بود. او در تمام تصميم‌گيريهاي سياسي كشور مداخله مي‌كرد و در مداخلات خود آنچه را كه اصلا بدان توجه نداشت، همان خواست و اراده‌ي ملت فرانسه بود. ملكه ماري آنتوانت كه خود دختر امپراطور اتريش بود و مادرش نيز امپراتريس اتريش بود و زني مقتدر و خوشنام و محبوب مردم اتريش بود، از اموال عمومي براي خود و اطرافيانش، دست به ولخرجي مي‌زد و به همين دليل ، خزانه‌ي ملت فرانسه را به ور شكستگي كشانده بود و البته از سوي فرانسويان به لقب ورشكست كننده نائل آمده بود. نصايح مادر خردمندش و برادرش كه پس از پدر به امپراتوري اتريش رسيده بود، هر دو در او بي‌‌اثر بود و ناكار آمد.
وقتي اقتصاد فرانسه به ورشكستگي كامل كشانيده شد و فقر و گرسنگي به خانه هاي مردم حمله‌ور شد و لويي شانزدهم، تاليران ر ا كه داراي وجهه‌ي ملي بود به وزارت دارايي و اقتصاد انتخاب كرد، به اصرار ملكه مجبور به بركناري وي شد كه خود زمينه‌ي شورش و قيام را در فرانسه دامن زد.در تاريخ، جنبه‌ي ديگري از زندگي خصوصي ملكه‌ي فرانسه، مورد توجه مورخين قرار گرفته است و آن نرد عشقي است كه ملكه‌ي فرانسه با مردان ديگر مي‌باخته است.
البته اين كتاب هم بارها تاكيد مي‌نمايد كه هنوز معلوم نيست آيا واقعا روابط پنهان داشته است يا نه.دست كم دلايل كافي براي روابط نامشروع ماري آنتوانت با مردان ديگر جز احساسات عاشقانه‌ي او ، نيست. اما ملت فرانسه و بويژه انقلابيون، همواره او ر ا از اين بابت ملامت مي‌كردند كه با داشتن شوهري با عنوان پادشاه فرانسه،با مردان ديگر نرد عشق مي‌بازد.
اما انقلابيون فرانسه با ماري آنتوانت و خانواده‌ي سلطنتي چه كردند. "با اينكه روبسپير مدت سه هفته به هر وسيله براي لزوم محكوميت لويي شانزدهم متوسل مي‌‌گرديد معهذا مجلس راي نمي‌داد كه او را محاكمه كنند. بالاخره در سوم ماه دسامبر 1972 كنوانسيون ر اي داد به محكوميت لويي شانزدهم نمي‌داد، ولي اصرار آن مرد بالاخره مجلس را وادار كرد كه با محاكمه‌ي لويي موافقت كند. (ص 531 )
محاكمه لويي شانزدهم به مدت 1 ماه طول كشيد و پس از آن ، در حاليكه فرياد آخرين پادشاه فرانسه كه مي‌گفت: " اي مردم ، من بي‌گناهم" در همهمه‌ي انقلابيون گم مي‌شد ، به ماشين گيوتين سپرده شد.
"روزي كه حكم مجلس كنوانسيون را مبني بر محكوميت لويي شانزدهم به او ابلاغ كردند ، به لويي گفتند كه بعد از اجراي حكم ، خانواده‌ي او را به خارج خواهند فرستاد. بعد از اينكه لو يي شانزدهم به قتل رسيد آنتوانت در اين فكر بود كه آيا به اين وعده وفا خواهند كرد يا نه( ص. 533 )
البته اگر ماري آنتوانت در زمان سلطنت خودش چنين خلف وعده‌اي مي‌كرد،حتما مورد خشم و غضب انقلابيون قرار مي‌گرفت. اما گويا از زمان‌هاي دور انقلابيون براي خلف وعده‌هايشان ، توجيهات بي‌شماري داشته‌اند.
اما حكايت ماري آنتوانت پس از قتل شو هر بدين قرار است: وقتي در روز سوم ژوئيه ، شبانه عده اي به محل حبس خانگي ماري‌‌آنتوانت هجوم بردند، اظهار داشتند از سوي كميته‌ي امنيت عمومي مي‌‌‌‌‌آيند و با اين توجيه كه نگران وضع تربيت پسر 8 ساله‌‌‌ي ماري آنتوانت هستند، پسر را از مادر مطالبه كردند. پر واضح است كه مقاومت مادر در قبال انقلابيون بي‌‌فايده بود.كودك ر ا در حاليكه خوابيده بود، بردند تا به دست يك فردي كه از طرف كميته‌ي امنيت عمومي انتخاب مي‌شود بسپرند. بعدها و در جريان محاكمه‌ي يك روزه‌ي ماري آنتوانت، كودك خردسال او را به دادگاه آوردند و مادر دريافت كودكش را براي تر بيت به پاره دوزي سپرده‌اند...
صورت آماس كرده‌ي كودك و رنگ و روي زرد او نشان از روزگار تلخ كودك داشت اما حكايت جالب‌تر از محاكمه‌ي ماري آنتوانت، شهادت كودك خردسال او بر عليه مادر بود. "...سيمون پاره دوز به كودك گفته بود بگويد مادرش به مناسبت اينكه فساد اخلاقي داشته ، كودك را طوري مورد نوازش قرار مي‌داده كه با اصول انسانيت و اخلاق موافق نبوده است. اين را هيچكس نپذيرفت.حتي تماشاچياني كه در دادگاه بودند اين گواهي را نپذيرفتند و احساس كردند كه شهادت مزبور جعلي است." يكي از شكايات عديده‌ي فرانسويان بر عليه ماري آنتوانت كه كشور را به تباهي كشانده بود ، فساد اخلاقي بود. فسادي كه البته هرگز در هيچ محكمه‌اي اثبات نشد. اما انقلابيون وقت فرانسه به خود حق مي‌دادند در دادگاه ملكه‌‌ي فرانسه كه اكنون به دست آنان اسير شده بود،هر ادعايي را مطرح نمايند.آنان مانند بسياري از انقلابيون ، مخالفت‌هاي سياسي خود با زنان را از طريق تهمت‌هاي اخلاقي و ناسزا‌‌هاي جنسي رفع و رجوع مي‌كردند. كميته‌ي امنيت عمومي‌شان شبانه به استراحتگاه مخالف‌شان كه زن و كودك بودند و همواره مورد ترحم انقلابيون!!يورش مي‌بردند. تا امنيت عمومي را بر قرار كنند.خشم مهار نشدني انقلابيون، به لويي شانزدهم و ملكه‌ي فرانسه محدود نشد بلكه كودك خردسال آنان را نيز قرباني آرمان‌هاي انقلابي خود نمود.
حكم اعدام ماري‌آنتوانت شبانه قرائت شد و به او فهماندند كه تا چند ساعت ديگر حكمش اجرا خواهد شد. تشريفات اجراي حكم و قرائت دوباره‌ي راي از 5 صبح كه ملكه‌ي فرانسه را از زندان خارج كردند تا 12 ظهر به طول انجاميد و 12 ظهر بود كه ماري آنتوانت از پله‌هاي سياستگاه يا همان پنجره‌ي ملي يا گيوتين بالا رفت .
"لويي شانزدهم وقتي بالاي سياستگاه ايستاد خطاب به مردم گفت،مردم من بي‌گناه هستم. ولي آنتوانت هيچ نگفت و فقط قبل از اينكه سرش را از سوراخ گيوتين عبور بدهند،چشمها را متوجه آسمان كرد. آنقد زنها كه اطراف گيوتين جمع شده بودند ، فرياد مي‌زدند كه كسي نمي‌‌‌توانست صداي سياستگاه را بشنود.ولي وقتي سر آنتوانت از سوراخ خارج شد، دانستند كه عنقريب ساطور فرود خواهد آمد. صداي فرود آمدن ساطور را هم كسي نشنيد و همين قدر ديدند كه برقي جستن كرد زيرا وقتي ساطور فرود مي‌آمد نور آفتاب بدان تابيد. "
نويسندگان بزرگي،ماجراي انقلاب فرانسه را بازگو كرده‌اند و از رفتار وحشيانه انقلابيون انتقاد كرده‌اند. اما هيچيك از اينها باعث نشد تا 120 سال بعد از آن، در انقلاب روسيه، همچنان داستان هاي تهمت‌هاي اخلاقي و يورش‌هاي شبانه توسط انقلابيون جهت ايجاد رعب و وحشت و اذيت و آزار خانواده‌ي مخالفان سياسي تكرار نشود. انقلابيون روسيه ، پس از پيروزي نه تنها الكسا ندر دوم، امپراتور روسيه را به قتل رسانيدند بلكه حتي همسر و فرزند 12 ساله ي وي را نيز كشتند و سپس جنازه ي آنان را در اسيد حل كردند تا هيچ نشاني از آنان باقي نماند. غافل از آنكه نشان اين عمل وحشيانه براي هميشه در تاريخ باقي خواهد ماند. آيا انقلابيون امروزي در سراسر جهان از تهمت‌‌‌‌هاي اخلاقي و آزار و اذيت خانواده‌ي مخالفان و يورش‌هاي شبانه براي ايجاد رعب و وحشت و محاكمات ناعادلانه و اعدام‌هاي سياسي مخالفان خود دست برداشته‌‌اند؟

*ماري آنتوانت. پير نزلوف. ترجمه ذبيح الله منصوري.انتشارات زرين. چاپ پنجم.1388