صفحات

چهارشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۹۴

سی و شش سال بعد از انقلاب بهمن

داریوش لعل ریاحی

پاسخ ِ ما به نسلِ نو

بنشین و برگ برگ ِ زمان را مرور کن
از زشت و خوب ِ آنچه که بودی عبور کن

بنگر چگونه خویش و زمان را شناختی ؟
با گوهر وجود چه کردی ؟ چه ساختی ؟
بی بار ِ آگهی به شکار آمدی که شاه
این اجنبی پرست و ستم پیشه ِ تباه

ما را به کام ِ قدرت ِ بیگانه برده است
آزادی از میانه رفته و اندیشه مرده است

اینگونه بود که رفتی و گفتی و ماشدی
خون دادی و شکفتی و در سینه هاشدی

فرجام ِ انقلاب  ، شکوه و حماسه بود
اما کسی نگفت ، چه ریگی به کاسه بود

آن عنکبوت ِ سرخ که بر پرچمت نشست
بنیاد ِ مهر و عزت ِ ایرانیت  ، شکست

یک گام پیش رفتی و صد گام پس شدی
افتادی از فراز و اسیر قفس شدی

اینک پیام ِ تازه چه داری به نسل ِ نو
جز اشگ ِ حسرتی که بریزد به خاک ِ تو

داریوش لعل ریاحی
14 مهر 1394
Dlr1266@hotmail.com