چنگ، طنینی به بلندای تاریخ کشورمان دارد
ساز چنگ، از جمله سازهای ایرانی است که سالها است در کشورمان از آن کمتر یاد میشود. اما در این میان به همت برخی از نوازندگان چیرهدست و دغدغهمند، این ساز در کشورمان مركز توجه قرار گرفته و تلاشهای بسیاری برای آموزش آن به نسل جوان صورت گرفته است. فتانه شاهین، نوازنده چنگ، از جمله هنرمندانی است که قدمهای مؤثری در این راه برداشته است. او از سال ٨٥ فراگیری چنگ را در کنسرواتوار زوریخ آغاز کرد و کنسرتهای بسیاری در سراسر دنیا برگزار کرده است. بهانه این گفتوگو همکاری فتانه شاهین و شیرین پانکاراقلو(نوازنده چنگ) اهل کشور ترکیه در آلبوم مشترکشان است؛ او معتقد است تا پیش از این، بسیاری نمیدانستند که چنگ در ایران هم طرفدارانی دارد و نواخته میشود. همه میدانند که چنگ بخشی از میراث مشترک ایران و ترکیه را تشکیل میدهد. نسخه قدیمی این ساز بهتازگی مورد توجه جامعه جهانی چنگ قرار گرفته است. در کنار این همکاری مشترک، علاقه این دو بانو برای احیای ساز چنگ و آموزش آن به نسل جدید، محورهای این گفتوگو است که در ادامه چکیده آن را میخوانید:
کمی درباره پروژهای که از مدتها قبل در ارتباط با احیای ساز چنگ انجام دادهاید، صحبت کنید. اینکه تا امروز با کدامیک از نوازندهها همکاری داشتهاید و درحالحاضر مشغول انجام کار با چه اشخاصی هستید؟
با اجازه جواب سؤالات شما را با نقل بخش کوتاهی از نوشته آقای آرش اسماعیلی، سردبیر فصلنامه موسیقایی زنگار آغاز میکنم: «...پنجشنبه هفتم مرداد ٩٥ تالار احسان شیراز میزبان هفت چنگنواز کودک و نوجوان هشت تا ١٣ساله بود که دشوارترین قطعات رپرتوار استاندارد چنگ را با تسلط و مهارتی شگفتانگیز اجرا میکردند. برای آشنایان به فرایند آموزش موسیقی، پذیرش این واقعیت که این کیفیت با تنها دو، سه و نهایتا چهار سال تمرین و آموزش حاصل شده، حیرتانگیز بود، خاصه برای سازی که در کشورمان پشتوانه و پیشینه آموزشی خاصی ندارد.
اگر نخواهیم آنچه را در «شب هارپ» دیدیم و شنیدیم حاصل معجزه بخوانیم، تنها میتوانیم دو کاتالیزور برایش برشماریم؛ نخست طنین افکندن صدای آسمانی این ساز در حافظه تاریخی این چنگنوازان و بعد کاری که فتانه شاهین، آزادهوار، اما نه بر ترک اسب بهرام گور - که به پشتوانه همت والا و پشتکارش - برای احیا و آموزش این ساز کرده است...» از حدود پنج سال پیش آموزش چنگ را در آموزشگاه موسیقی پارس تهران شروع کردم. با تعداد بسیار معدودي هنرجو و مشکلات عدیده. آموزش و احیای چنگ اولویت اول من شد. میگویند کسی که چرایی در زندگی دارد با هر چگونهای خواهد ساخت.
از کودکی به نواختن این ساز علاقه داشتم ولی کسی برای آموزش این ساز که قدمتی به درازای تاریخ میهنمان دارد، وجود نداشت... چرا؟
جایجای ادبیات غنی کشورم پر بود از کلمه چنگ، نغمه چنگ و غیره چرا چنگ دچار غفلت تاریخی شده و اینچنین مهجور مانده است؟
کوتاه سخن اینکه خود برای ادامه آموزش مسافر دائمی خارج از کشور بودم و عاشقانه آموزش چنگ را به علاقهمندان و بهویژه کودکان پی گرفتم. حاصل آن کنسرتهای متعدد در ایران و خارج از ایران و کسب مقام اول چنگنوازان کوچک کشورم در مسابقات بینالمللی بود. آخرینِ آن، کسب مقام اول از سوي سه نفر از هنرجویان خردسالم در هفتمین مسابقه معتبر بینالمللی کشور فرانسه در فوریه ٢٠١٦ بود.
در جواب سؤال شما باید بگویم از آنجا که دغدغه اصلی من احیا و آموزش چنگ بود، جز معدودی آلبوم و نواختن گاهبهگاه در ارکستر، همکاری زیادی با نوازندگان دیگر نداشتم. آموزش جدی این ساز فرصت زیادی برای من باقی نمیگذاشت تا غیر از غنیکردن خودم در زمینه پداگوژیکی، به کار دیگری بپردازم. خودم را به تمامی وقف چیزی کردهام که از چیزهای دیگر برایم مهمتر است و درحالحاضر با وجود بیش از ١٥٠ هنرجوی مشتاق، احساس میکنم بهخوبی از پس رسالتم برآمدهام.
بههر تقدیر بیشترین همکاری من با نوازندگان خارجی مانند خانم شیرین پانکاراقلو از کشور ترکیه و دوستان چنگنواز دیگرم در ایتالیا، فرانسه، بلژیک و غیره بوده است.
خانم پانکاراقلو این چندمین تجربه همکاری شما با خانم شاهین است؟ تا پیش از این با ایرانیها همکاری داشتهاید؟
این دومین ملاقات ما در راستای همکاری مشترک برای احیای چنگ در ایران است. در این دو سال، تاکنون دوبار در تهران و دوبار در استانبول ملاقات داشتهایم. در گذشته، تا حدودی با موسیقیدانان ایرانی کار کرده بودم. آلبومی که از من تحت عنوان «چنگنامه» در ایران و ترکیه منتشر شده، حاوی قطعهای از نوازنده ایرانی، امیرمهیار تفرشیپور است. بعد از سالها آشنایی با امیرمهیار تفرشیپور، از طریق او فرصت آشنایی را با خانم شاهین پیدا کردم. خانم شاهین برای احیای چنگ در ایران تلاشهای زیادی انجام داده است. کارهایی که او در این مدت اندک در این زمینه انجام داده، بهشخصه مرا بسیار تحتتأثیر قرار داده است. خانم شاهین تقریبا پنج سال است که به طور متناوب در زمینه احیای چنگ فعالیت دارد. او توانسته با کمک هنرجویان قدیمی خود، بیش از صد نوازنده چنگ را گرد هم جمع کند. جالب است بدانید که بیشتر این نوازندگان کودک یا نوجوان هستند. سن برخی از آنها از شش سال هم تجاوز نمیکند، اما همگی آنها باانگیزه و علاقهمند هستند. برخی از آنها نگاهی حرفهای به نوازندگی دارند و موفق شدهاند جوایز زیادی از مسابقات بینالمللی نوازندگی دریافت کنند. برخی از این نوازندگان هم با وجود آماتوربودن توانستهاند ارتباط بسیار خوبی با این ساز برقرار کنند. نوع ارتباطی که این هنرجویان با این ساز برقرار کردهاند، بسیار تأثیرگذار است. تاکنون، شخصا دوبار با این جمعیت کار کردهام و در آخرین ملاقاتی که با آنها داشتم، عهدهدار آموزش به ٤٢ نفر از آنها بودم. فکر میکنم، از این طریق فرصتی پیدا کردم که با عمق کار خانم شاهین آشنا شوم. باید بگویم این حرکت در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. تعدادی از همکاران من هم بهشدت تحتتأثیر آن قرار گرفتهاند. تا پیش از این، آنها نمیدانستند که چنگ در ایران هم طرفدارانی دارد و نواخته میشود. همه میدانند که چنگ بخشی از میراث مشترک ایران و ترکیه را تشکیل میدهد. نسخه قدیمی این ساز بهتازگی مورد توجه جامعه جهانی چنگ قرار گرفته است. بهشخصه، در کنار فعالیت حرفهای خود به عنوان یک نوازنده موسیقی کلاسیک غربی، سالها وقت صرف مطالعه نسخه قدیمی این ساز کردهام. در ترکیه، چنگ اشاره به همان نسخه قدیمی دارد و برای من جالب است که در ایران، این اسم برای نسخههای جدیدتر این ساز(harp) هم به کار میرود. در ترکیه، برای اشاره به نسخههای جدیدتر این ساز از واژه(harp) استفاده میکنیم. مطمئنم که این ساز نهتنها در تهران بلکه در سایر شهرهای ایران هم مورد استقبال قرار خواهد گرفت. ورود مجدد چنگ به فرهنگ ایرانی، آینده روشنی برای این ساز رقم خواهد زد. من و خانم شاهین به جمعآوری ایده برای بهکارگیری این ساز مشغولیم و بهطور همزمان، جنبههای آموزشی ساز را نیز در نظر داریم. تصمیم دارم به صورت جدیتر، به همکاری با تیم آموزش بپردازم تا بلکه بتوانیم استانداردهای خود را در سطح اروپا و آمریکا هم مطرح کنیم. به نظر من، تا اینجای کار پیشرفت زیادی در زمینه آموزش نوازندگان صورت گرفته است. اینکه ما تا پنج سال پیش نوازندهای نداشتیم، اما امروز تعداد زیادی از نوازندگان در اختیار ما هستند، به خانم شاهین امکان مطرحکردن خواستههایش را میدهد. بسیار خرسندم که میتوانم در این کار سهیم باشم. از زمان تأسیس مدرسههای هنرهای زیبا در ترکیه، استادان زیادی برای تدریس این ساز استخدام شدهاند. البته باید بگویم که بیشتر این استادان از کشورهای خارجی برای آموزش نوازندگی چنگ به کار گرفته شدهاند. برای مثال، چنگنوازان ایتالیایی اولین نسل از نوازندگان چنگ در ترکیه را آموزش دادند. خانم شاهین علاوه بر داشتن قلبی بزرگ، تجربه فراوانی در این زمینه دارد که با ما به اشتراک بگذارد. من هم از اینکه میتوانم تجربیات خود را به اشتراک بگذارم، بسیار خرسندم.
خانم شاهین به چه دلیل این روزها بیشترین تمرکزتان را بر شناساندن و کار روی ساز چنگ گذاشتهاید و قصد دارید در آینده چه کارهایی انجام دهید؟
چنگ، طنینی به بلندای تاریخ کشورمان دارد؛ از دربار ساسانیان و بسیار قبل از آن، این ساز با سرانگشتان نکیسا، رامتین و رودکی نواخته شده:
نکیسا چو زد این زخمه بر چنگ
سه تای باربد برداشت آهنگ
اشعار پارسی از مثنوی مولانا، رباعیات خیام و غزلیات حافظ مملو است از نام چنگ. به کدام شاعر بزرگ ایرانی میتوان اشاره کرد که در اشعارش نامی از چنگ نبرده باشد؟
ایران یکی از خاستگاههای بلندمرتبه چنگ بوده است و زمانی که منِ کودک تصمیم به نواختن این ساز میگیرم، نه از آموزش خبری است و نه از چنگ.
سالهای زیادي به سازهای دیگر پرداختم تا سال ٢٠٠٦ که مجال یافتم به رؤیای کودکی خودم و سپس به رؤیای کودکان و علاقهمندان امروز، جامه واقعیت بپوشانم.
شالوده آموزش با استحکام ریخته شده و بهخوبی پیش میرود. اکنون در پی شناساندن چنگ ایرانی به خارج از کشور هستم، با نغمههای خالص ایرانی و اولین کنسرت را بهزودی در کشور فرانسه برگزار خواهیم کرد.
سالها بهتنهایی به پروژه احیاي چنگ پرداختم. حاصل سالها صبوری، یافتن اشخاصی است که میخواهند برای پیشبرد و رشد بیشتر در کنار من باشند. به امید آیندهای پر بارتر.
خانم پانکاراقلو کمی از پروسه ضبط آلبوم و اقداماتی که برای انتشار آن در ایران انجام گرفت، صحبت میکنید؟
«چنگنامه» در سال ٢٠١٤ در ترکیه ضبط شد و پخش آن از طريق یک ناشر داخلی انجام گرفت. در این آلبوم، سعی من بر این بوده که چنگ را در کنار دیگر سازهای سنتی ترکی قرار دهم. تاکنون موفق شدهام از وجود چنگ در فضای موسیقی کلاسیک غربی بهره ببرم. همکارم، بورا ایلماز که از متخصصان موسیقی ترکی، است مرا در این زمینه بسیار راهنمایی کرد. او پیشنهاد داد قطعاتی برای آرشیو موسیقی خود ضبط کنیم و در آنها چنگ را در کنار دیگر سازهای سنتی ترکی قرار دهیم. با این کار با سازی که در نگاه اول بسیار بدوی به نظر میرسد، میتوانستیم به تولید قطعههای قدیم و جدید بپردازیم. بعد از اتمام کار ضبط سیدی، همکارم امیرمهیار تفرشیپور، پیشنهاد انتشار آلبوم را در ایران داد. ایده فوقالعادهای بود. در کتابچهای که در آلبوم قرار گرفته، واژگانی وجود دارد که با کمک امیرمهیار به فارسی ترجمه شدهاند. کتابچه آلبوم در ترکیه به صورت دوزبانه منتشر شد. بسیار خوشحالم چراکه ترکهای عثمانی جایگاه ویژهای برای چنگ در عرفان و ادبیات خود در نظر گرفتهاند. بنابراین، انتشار این کتابچه به صورت دوزبانه برای من اهمیت بسیار ویژهای داشت. به عقیده من، میراث مشترک فرهنگی که پیشتر به آن اشاره کردم از این طریق نمود بیشتری پیدا میکند. پیشنهاد تفرشیپور برای انتشار آلبوم در ایران خوشحالی و شعف مرا در پی داشت. آلبوم تقریبا چیزی حدود یکسال و نیم پیش در ایران منتشر شد. هنوز موفق به اجرای قطعات نشدهایم. آرزوی من همواره این بوده که پس از انتشار آلبوم بتوانم به ایران آمده و قطعات آن را در حضور تعدادی از موسیقیدانان ایرانی به اجرا درآورم. این آرزویی است که انتظار تحقق آن را دارم و ممکن است در جریان رفتوآمدهایی که به ایران برای همکاری با خانم شاهین دارم، بتوانیم در شهرهای مختلف به اجرای کنسرت بپردازیم. تقریبا هشت سال است که به تولید این سازهای قدیمی اشتغال دارم و نسخه بعدی آنها به دست یکی از متخصصان سازهای قرون وسطایی در اسکاتلند تولید خواهد شد.
با اجازه جواب سؤالات شما را با نقل بخش کوتاهی از نوشته آقای آرش اسماعیلی، سردبیر فصلنامه موسیقایی زنگار آغاز میکنم: «...پنجشنبه هفتم مرداد ٩٥ تالار احسان شیراز میزبان هفت چنگنواز کودک و نوجوان هشت تا ١٣ساله بود که دشوارترین قطعات رپرتوار استاندارد چنگ را با تسلط و مهارتی شگفتانگیز اجرا میکردند. برای آشنایان به فرایند آموزش موسیقی، پذیرش این واقعیت که این کیفیت با تنها دو، سه و نهایتا چهار سال تمرین و آموزش حاصل شده، حیرتانگیز بود، خاصه برای سازی که در کشورمان پشتوانه و پیشینه آموزشی خاصی ندارد.
اگر نخواهیم آنچه را در «شب هارپ» دیدیم و شنیدیم حاصل معجزه بخوانیم، تنها میتوانیم دو کاتالیزور برایش برشماریم؛ نخست طنین افکندن صدای آسمانی این ساز در حافظه تاریخی این چنگنوازان و بعد کاری که فتانه شاهین، آزادهوار، اما نه بر ترک اسب بهرام گور - که به پشتوانه همت والا و پشتکارش - برای احیا و آموزش این ساز کرده است...» از حدود پنج سال پیش آموزش چنگ را در آموزشگاه موسیقی پارس تهران شروع کردم. با تعداد بسیار معدودي هنرجو و مشکلات عدیده. آموزش و احیای چنگ اولویت اول من شد. میگویند کسی که چرایی در زندگی دارد با هر چگونهای خواهد ساخت.
از کودکی به نواختن این ساز علاقه داشتم ولی کسی برای آموزش این ساز که قدمتی به درازای تاریخ میهنمان دارد، وجود نداشت... چرا؟
جایجای ادبیات غنی کشورم پر بود از کلمه چنگ، نغمه چنگ و غیره چرا چنگ دچار غفلت تاریخی شده و اینچنین مهجور مانده است؟
کوتاه سخن اینکه خود برای ادامه آموزش مسافر دائمی خارج از کشور بودم و عاشقانه آموزش چنگ را به علاقهمندان و بهویژه کودکان پی گرفتم. حاصل آن کنسرتهای متعدد در ایران و خارج از ایران و کسب مقام اول چنگنوازان کوچک کشورم در مسابقات بینالمللی بود. آخرینِ آن، کسب مقام اول از سوي سه نفر از هنرجویان خردسالم در هفتمین مسابقه معتبر بینالمللی کشور فرانسه در فوریه ٢٠١٦ بود.
در جواب سؤال شما باید بگویم از آنجا که دغدغه اصلی من احیا و آموزش چنگ بود، جز معدودی آلبوم و نواختن گاهبهگاه در ارکستر، همکاری زیادی با نوازندگان دیگر نداشتم. آموزش جدی این ساز فرصت زیادی برای من باقی نمیگذاشت تا غیر از غنیکردن خودم در زمینه پداگوژیکی، به کار دیگری بپردازم. خودم را به تمامی وقف چیزی کردهام که از چیزهای دیگر برایم مهمتر است و درحالحاضر با وجود بیش از ١٥٠ هنرجوی مشتاق، احساس میکنم بهخوبی از پس رسالتم برآمدهام.
بههر تقدیر بیشترین همکاری من با نوازندگان خارجی مانند خانم شیرین پانکاراقلو از کشور ترکیه و دوستان چنگنواز دیگرم در ایتالیا، فرانسه، بلژیک و غیره بوده است.
خانم پانکاراقلو این چندمین تجربه همکاری شما با خانم شاهین است؟ تا پیش از این با ایرانیها همکاری داشتهاید؟
این دومین ملاقات ما در راستای همکاری مشترک برای احیای چنگ در ایران است. در این دو سال، تاکنون دوبار در تهران و دوبار در استانبول ملاقات داشتهایم. در گذشته، تا حدودی با موسیقیدانان ایرانی کار کرده بودم. آلبومی که از من تحت عنوان «چنگنامه» در ایران و ترکیه منتشر شده، حاوی قطعهای از نوازنده ایرانی، امیرمهیار تفرشیپور است. بعد از سالها آشنایی با امیرمهیار تفرشیپور، از طریق او فرصت آشنایی را با خانم شاهین پیدا کردم. خانم شاهین برای احیای چنگ در ایران تلاشهای زیادی انجام داده است. کارهایی که او در این مدت اندک در این زمینه انجام داده، بهشخصه مرا بسیار تحتتأثیر قرار داده است. خانم شاهین تقریبا پنج سال است که به طور متناوب در زمینه احیای چنگ فعالیت دارد. او توانسته با کمک هنرجویان قدیمی خود، بیش از صد نوازنده چنگ را گرد هم جمع کند. جالب است بدانید که بیشتر این نوازندگان کودک یا نوجوان هستند. سن برخی از آنها از شش سال هم تجاوز نمیکند، اما همگی آنها باانگیزه و علاقهمند هستند. برخی از آنها نگاهی حرفهای به نوازندگی دارند و موفق شدهاند جوایز زیادی از مسابقات بینالمللی نوازندگی دریافت کنند. برخی از این نوازندگان هم با وجود آماتوربودن توانستهاند ارتباط بسیار خوبی با این ساز برقرار کنند. نوع ارتباطی که این هنرجویان با این ساز برقرار کردهاند، بسیار تأثیرگذار است. تاکنون، شخصا دوبار با این جمعیت کار کردهام و در آخرین ملاقاتی که با آنها داشتم، عهدهدار آموزش به ٤٢ نفر از آنها بودم. فکر میکنم، از این طریق فرصتی پیدا کردم که با عمق کار خانم شاهین آشنا شوم. باید بگویم این حرکت در سطح بینالمللی مورد توجه قرار گرفته است. تعدادی از همکاران من هم بهشدت تحتتأثیر آن قرار گرفتهاند. تا پیش از این، آنها نمیدانستند که چنگ در ایران هم طرفدارانی دارد و نواخته میشود. همه میدانند که چنگ بخشی از میراث مشترک ایران و ترکیه را تشکیل میدهد. نسخه قدیمی این ساز بهتازگی مورد توجه جامعه جهانی چنگ قرار گرفته است. بهشخصه، در کنار فعالیت حرفهای خود به عنوان یک نوازنده موسیقی کلاسیک غربی، سالها وقت صرف مطالعه نسخه قدیمی این ساز کردهام. در ترکیه، چنگ اشاره به همان نسخه قدیمی دارد و برای من جالب است که در ایران، این اسم برای نسخههای جدیدتر این ساز(harp) هم به کار میرود. در ترکیه، برای اشاره به نسخههای جدیدتر این ساز از واژه(harp) استفاده میکنیم. مطمئنم که این ساز نهتنها در تهران بلکه در سایر شهرهای ایران هم مورد استقبال قرار خواهد گرفت. ورود مجدد چنگ به فرهنگ ایرانی، آینده روشنی برای این ساز رقم خواهد زد. من و خانم شاهین به جمعآوری ایده برای بهکارگیری این ساز مشغولیم و بهطور همزمان، جنبههای آموزشی ساز را نیز در نظر داریم. تصمیم دارم به صورت جدیتر، به همکاری با تیم آموزش بپردازم تا بلکه بتوانیم استانداردهای خود را در سطح اروپا و آمریکا هم مطرح کنیم. به نظر من، تا اینجای کار پیشرفت زیادی در زمینه آموزش نوازندگان صورت گرفته است. اینکه ما تا پنج سال پیش نوازندهای نداشتیم، اما امروز تعداد زیادی از نوازندگان در اختیار ما هستند، به خانم شاهین امکان مطرحکردن خواستههایش را میدهد. بسیار خرسندم که میتوانم در این کار سهیم باشم. از زمان تأسیس مدرسههای هنرهای زیبا در ترکیه، استادان زیادی برای تدریس این ساز استخدام شدهاند. البته باید بگویم که بیشتر این استادان از کشورهای خارجی برای آموزش نوازندگی چنگ به کار گرفته شدهاند. برای مثال، چنگنوازان ایتالیایی اولین نسل از نوازندگان چنگ در ترکیه را آموزش دادند. خانم شاهین علاوه بر داشتن قلبی بزرگ، تجربه فراوانی در این زمینه دارد که با ما به اشتراک بگذارد. من هم از اینکه میتوانم تجربیات خود را به اشتراک بگذارم، بسیار خرسندم.
خانم شاهین به چه دلیل این روزها بیشترین تمرکزتان را بر شناساندن و کار روی ساز چنگ گذاشتهاید و قصد دارید در آینده چه کارهایی انجام دهید؟
چنگ، طنینی به بلندای تاریخ کشورمان دارد؛ از دربار ساسانیان و بسیار قبل از آن، این ساز با سرانگشتان نکیسا، رامتین و رودکی نواخته شده:
نکیسا چو زد این زخمه بر چنگ
سه تای باربد برداشت آهنگ
اشعار پارسی از مثنوی مولانا، رباعیات خیام و غزلیات حافظ مملو است از نام چنگ. به کدام شاعر بزرگ ایرانی میتوان اشاره کرد که در اشعارش نامی از چنگ نبرده باشد؟
ایران یکی از خاستگاههای بلندمرتبه چنگ بوده است و زمانی که منِ کودک تصمیم به نواختن این ساز میگیرم، نه از آموزش خبری است و نه از چنگ.
سالهای زیادي به سازهای دیگر پرداختم تا سال ٢٠٠٦ که مجال یافتم به رؤیای کودکی خودم و سپس به رؤیای کودکان و علاقهمندان امروز، جامه واقعیت بپوشانم.
شالوده آموزش با استحکام ریخته شده و بهخوبی پیش میرود. اکنون در پی شناساندن چنگ ایرانی به خارج از کشور هستم، با نغمههای خالص ایرانی و اولین کنسرت را بهزودی در کشور فرانسه برگزار خواهیم کرد.
سالها بهتنهایی به پروژه احیاي چنگ پرداختم. حاصل سالها صبوری، یافتن اشخاصی است که میخواهند برای پیشبرد و رشد بیشتر در کنار من باشند. به امید آیندهای پر بارتر.
خانم پانکاراقلو کمی از پروسه ضبط آلبوم و اقداماتی که برای انتشار آن در ایران انجام گرفت، صحبت میکنید؟
«چنگنامه» در سال ٢٠١٤ در ترکیه ضبط شد و پخش آن از طريق یک ناشر داخلی انجام گرفت. در این آلبوم، سعی من بر این بوده که چنگ را در کنار دیگر سازهای سنتی ترکی قرار دهم. تاکنون موفق شدهام از وجود چنگ در فضای موسیقی کلاسیک غربی بهره ببرم. همکارم، بورا ایلماز که از متخصصان موسیقی ترکی، است مرا در این زمینه بسیار راهنمایی کرد. او پیشنهاد داد قطعاتی برای آرشیو موسیقی خود ضبط کنیم و در آنها چنگ را در کنار دیگر سازهای سنتی ترکی قرار دهیم. با این کار با سازی که در نگاه اول بسیار بدوی به نظر میرسد، میتوانستیم به تولید قطعههای قدیم و جدید بپردازیم. بعد از اتمام کار ضبط سیدی، همکارم امیرمهیار تفرشیپور، پیشنهاد انتشار آلبوم را در ایران داد. ایده فوقالعادهای بود. در کتابچهای که در آلبوم قرار گرفته، واژگانی وجود دارد که با کمک امیرمهیار به فارسی ترجمه شدهاند. کتابچه آلبوم در ترکیه به صورت دوزبانه منتشر شد. بسیار خوشحالم چراکه ترکهای عثمانی جایگاه ویژهای برای چنگ در عرفان و ادبیات خود در نظر گرفتهاند. بنابراین، انتشار این کتابچه به صورت دوزبانه برای من اهمیت بسیار ویژهای داشت. به عقیده من، میراث مشترک فرهنگی که پیشتر به آن اشاره کردم از این طریق نمود بیشتری پیدا میکند. پیشنهاد تفرشیپور برای انتشار آلبوم در ایران خوشحالی و شعف مرا در پی داشت. آلبوم تقریبا چیزی حدود یکسال و نیم پیش در ایران منتشر شد. هنوز موفق به اجرای قطعات نشدهایم. آرزوی من همواره این بوده که پس از انتشار آلبوم بتوانم به ایران آمده و قطعات آن را در حضور تعدادی از موسیقیدانان ایرانی به اجرا درآورم. این آرزویی است که انتظار تحقق آن را دارم و ممکن است در جریان رفتوآمدهایی که به ایران برای همکاری با خانم شاهین دارم، بتوانیم در شهرهای مختلف به اجرای کنسرت بپردازیم. تقریبا هشت سال است که به تولید این سازهای قدیمی اشتغال دارم و نسخه بعدی آنها به دست یکی از متخصصان سازهای قرون وسطایی در اسکاتلند تولید خواهد شد.
شرق