«محمداسماعیل مطلق»، رییس دبیرخانه «شورای عالی سلامت و امنیت غذایی کشور» در گفتوگو با «خبرگزاری کار ایران» (ایلنا)، از تهدیدهای ناامنی غذایی در هشت استان سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، کرمان و خراسان جنوبی پرده برداشته و گفته است که ساکنان این استانها به توجه بیشتری نیاز دارند.
نام این هشت استان در دهههای گذشته همواره با تبعیض، مشکلات اقتصادی، بحران اشتغال و محرومیتهای گسترده پیوند خورده و حالا وضعیت اقتصادی در ایران به قدری وخیم است که به گفته مقامات دولتی، ناامنی غذایی و پیامدهای مرتبط با سوءتغذیه میتوانند خطری جدی برای ساکنان این مناطق باشند.
اما ناامنی غذایی چیست؟ آیا کوچک شدن سفرههای شهروندان همان ناامنی غذایی است یا این مفهوم ابعاد گستردهتری دارد؟ «ایرانوایر» با «مریم قادریان»، کارشناس تغذیه درباره این مفهوم و تبعات آن بر سلامت شهروندان گفتوگو کرده است.
***
رییس دبیرخانه «شورای عالی سلامت و امنیت غذایی کشور» مدعی است که این شورا برای دسترسی آحاد جامعه به سبد غذایی حداقلی که قرار است پروتئین و کالری مصرفی روزانه را تامین کند، اقداماتی انجام داده است.
اقدامات انجام شده به جزییات مطرح نشدهاند اما نگاهی به وضعیت تغذیه شهروندان، بهویژه اقشار آسیبپذیر نشان میدهد آنچه ادعا شده یا به دست همه نمیرسد یا وعدهای است که به انجام نرسیده است.
یک کارگر «شرکت فولاد خوزستان» که در طول سالهای گذشته بخشی از بدنه اعتراضات و اعتصاب نیروهای مزدبگیر ایران بوده است، به «ایرانوایر» میگوید: «من کارگر متخصص هستم. ما تا سال ۱۳۹۷ به رغم تمامی قوانین ضد انسانی و استثمار نیروی کارگر، توانایی اداره زندگی خود را داشتیم اما از سال ۱۳۹۷ به بعد اوضاع روزبهروز و سالبهسال بدتر شد. من الان بعد از کار مجبورم در اسنپ مسافرکشی کنم تا فقط هزینههای حداقلی زندگی را تامین کنم. سفر و خرید و گردش که هیچ، خورد و خوراک هم در حداقلیترین حالت ممكن است؛ یعنی خدا میداند بچههای من شاید سالی یک بار بتوانند ماهی بخورند. مرغ و گوشت هم شاید ماهی یک یا دو بار...»
مریم قادریان، کارشناس تغذیه درباره موضوع غذا به «ایرانوایر» میگوید: «نیاز موجودات زنده، از جمله انسان به غذا، یکی از احتیاجات اصلی، ذاتی و فیزیولوژیک و مهمترین عامل بقای زندگی است؛ یک نیاز دایمی و همیشگی که فقط برای حفظ جسم ضرورت ندارد، برای پرورش روح و رشد و هوش بچهها هم ضرورت دارد.»
امنیت غذایی یعنی چه؟
مریم قادریان در پاسخ به این پرسش به «ایرانوایر» میگوید: «امنیت غذایی به معنای دسترسی افراد جامعه به مواد غذایی سالم، مقوی و کافی در همه زمانها است بدون این که برای تامین این مواد برای خود و اعضای خانواده متحمل نگرانی شوند. بنابراین ناامنی غذایی در جامعه زمانی رخ میدهد که همه یا بخشی از افراد جامعه نتوانند مواد غذایی سلامت و کافی را همیشه تامین کنند.»
به گفته او، نبود امنیت غذایی اول از همه سلامت کودکان، زنان، زنان باردار و سالمندان را تحت تاثیر قرار میدهد: «مادرها اگر به لحاظ جسمی و روحی در مضیقه باشند، روی فعالیتهایشان در امور خانه و فرزند اثر میگذارد. بچههایی که با ناامنی غذایی مواجهاند، در فرایند رشد جسمی و ذهنی با مشکل مواجه میشوند و سلامت خانواده در ابعاد مختلف در مخاطره خواهد بود. درصد ضریب هوشی بچهها در این خانوادهها متاثر از ناامنی غذایی خواهد بود و در نهایت اثرات ناامنی غذایی خودش را به صورت سوءتغذیه نمایان خواهند کرد.»
بر اساس توضیحات کارشناس تغذیهای که با «ایرانوایر» گفتوگو کرده است، میتوان امنیت غذایی را بر چهار رکن اصلی استوار دانست: «در دسترس بودن فیزیکی مواد غذایی، در دسترس بودن غذا به لحاظ اقتصادی، چگونگی مصرف غذا که تمرکزش بر دریافت انرژی و مواد مغذی کافی از طریق مراقبتها و شیوههای تغذیه مناسب، تنوع رژیم غذایی در خانوارها است و ثبات این سه رکن کلی در طول زمان. چرا که حتی اگر امروز مصرف غذای شما کافی باشد ولی به صورت دورهای دسترسی کافی به غذای مناسب نداشته باشید، همچنان از لحاظ غذایی دچار ناامنی هستید. بنابراین تنها هشت استان ایران نیستند که در خطر ناامنی غذایی به نظر میرسند.»
سبد غذایی حداقلی؛ تعریفی استاندارد یا متاثر از جغرافیا؟
مقامات جمهوری اسلامی میگویند برنامهای تحت عنوان «سبد حداقلی غذا» تدوین کردهاند که در آن حداقل خوراک روزانه و ماهانه افراد برای سلامتی تعیین و معین شده است. به گفته رییس دبیرخانه شورای عالی سلامت و امنیت غذایی، وزارت بهداشت این سبد غذایی حداقلی را با مشارکت استادان دانشگاه، متخصصان تغذیه و کارشناسان تدوین کرده است.
این در حالی است که برخی از گروههای مزدبگیر در گفتوگوهای خود با «ایرانوایر» همواره بر این که این سبد غذایی از تامین حداقل کالری مورد نیاز خانوادهها ناتوان است، تاکید میکنند.
یک کارگر که پیشتر در یک شرکت صنعتی شاغل بوده و در ماههای اخیر بیکارشده است، به «ایرانوایر» میگوید: «دریافتیام صفر تومان است. بدون احتساب اجارهخانه، تفریح یا دورهمی ماهانه و هزینههای درمانی، اگر بخواهی خوب بخوری و از تغذیهات نزنی، ١۵میلیون تومان برای یک خانواده سه نفره لازم است. این را به استناد زندگی سه نفره در خانه پدری میگویم. اجارهنشین باشی، باید سر به بیابان بگذاری.»
مریم قادریان درباره سبد غذایی حداقلی تعریف دقیقی دارد: «در چنین سبدی باید مواد غذایی به گونهای چیده شوند که ریزمغذیها و درشت مغذیهای لازم برای بدن را فراهم کنند. وقتی از درشت مغذیها صحبت میکنیم، منظور چربیهای سالم، پروتئینها و کربوهیدراتهای سالم، انواع مغزها، میوهها و سبزیهای سالم مورد نظر است.»
این کارشناس تغذیه همچنین تاکید میکند که سبد حداقلی غذایی برای گروههای سنی مختلف یکسان نیست: «مثلا سبد نیاز غذایی نوزادها و کودکان زیر دو سال با بچههای دو تا هفت سال متفاوت است. گروه سنی نوجوانان و جوانان هم نیازهای خاص خود را دارند. بزرگسالان و سالمندان هم به همین طریق گروههای جداگانهای از این منظر به حساب میآیند. بنابراین نمیشود یک تعریف مشخص برای سبد حداقلی غذایی ارایه کرد، باید با توجه به گروه سنی تعریف و تعیین شود.»
مریم قادریان همچنین اضافه میکند که سبد حداقلی غذایی تعریف شده در ایران از نظر میزان مواد مغذی و سالم از آنچه به صورت استاندارد در جهان تعریف میشود، سطح پایینتری دارد.
گزارشهای منتشر شده در رسانههای ایران نیز این موضوع را تایید میکنند و نشان میدهند سبد حداقلی غذایی نه بر اساس گروههای سنی که بر اساس گروههای شغلی تعریف شده است. در عین حال وزارت بهداشت و درمان به دستور دولت میزان کالری مورد نیاز و سرانه خوراکیهای با نرخ تورم بالا مانند گوشت و برنج را در این سبد کاهش داده است.
اسفند ماه ۱۴۰۲، «شورای عالی کار» در جریان تعیین مزد کارگران، با در نظر گرفتن سبد حداقلی وزارت بهداشت، حقوق کارگران را تنها ۲۷ درصد بالا برد که حدود یکسوم سبد معیشت فعلی است. در صورتی که مزد دریافتی کارگران با نرخ تورم فاصله قابلتوجهی دارد و حقوق ماهانه آنها حتی کفاف اجارهخانههایشان را هم نمیدهد.
مریم قادریان میگوید: «با این میزان درآمد ناچیز در بخش بزرگی از جامعه، مثلا مصرف روزانه ۳۰ گرم گوشت یا یک عدد تخم مرغ برای هر نفر، برای یک خانواده چهارنفره مبلغ قابل توجهی از درآمد را باید به خورد و خوراک اختصاص بدهد که عملا ممکن نیست.»
روزنامه «دنیای اقتصاد» در یکی از گزارشهای خود مبلغ سبد حداقلی برای یک خانواده سه نفره را بین یک میلیون و ۲۰۰ تا دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان تخمین زده است. برای افرادی که در گروه مزد بگیران حداقلی جامعه قرار میگیرند با حدود ۱۰ میلیون تومان دریافتی، امکان تهیه چنین سبدی وجود ندارد.
مریم قادریان این ناتوانی عمومی از تامین مواد غذایی حداقل برای جامعه ایران را هشداری برای جامعه فردا توصیف میکند و میگوید: «نسل فردا اگر از نظر غذا در امنیت نباشد، روی سلامت جسمی و روحیهاش اثر جدی خواهد داشت؛ بهویژه در استانهای غرب، شرق و جنوب ایران که چندان مورد توجه دولتها هم نیستند. جامعه فردای این مناطق بسیار در ریسک سلامتی قرار دارد.»
چه موادی از سبد غذایی شهروندان حذف شدهاند؟
طی سالهای گذشته با سختتر شدن تامین معیشت، اندک اندک برخی گروههای غذایی از سبد غذایی شهروندان ایران رخت بر بستهاند. میوه و سبزیجات از اولین گروهها بودند. خرید گوشت قرمز، مرغ، تخممرغ، برنج، لبنیات و حتی حبوبات نیز به مرور زمان در میان خانوادهها کاهش یافت. حالا دادههای رسمی نشان میدهند که در استان خراسان جنوبی تنها ۴۷ درصد خانوادهها از تغذیه ایمن برخورداند. در استان سیستان و بلوچستان ۳۰ درصد جمعیت از امنیت غذایی برخوردار هستند و ۷۰ درصد بقیه در گروه تغذیه ناایمن قرار میگیرند. آمار ناامنی غذایی در خوزستان ۵۸ درصد و در استان کرمان ۷۴ درصد اعلام شده است.
اخبار مرتبط با تشدید مشکلات معیشتی از یک سو و حذف طبقه متوسط ایران از سوی دیگر در حالی در صدر خبرهای رسانهها قرار گرفتهاند که مقامات جمهوری اسلامی همچنان بر بیاثر بودن تحریمها تاکید دارند.
این در حالی است که «حسین اشرفی»، عضو معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران تایید کرده با تشدید تحریمهای اقتصادی ایران از سال ۲۰۱۲، طبقه متوسط سالانه بهطور میانگین حدود ۱۱ درصد کوچکتر شده است.
ایران وایر