به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۹۳

نگاهی به دلایل تغییر رویکرد جامعه به حرفه طبابت

دکتر بابک زمانی
بحران ناپیدای پزشکی
 حرفه‌ای به‌نام پزشکی عمومی در شهرهای بزرگ کاملا منسوخ شده‌است. شما سال‌هاست دیگر نمی‌توانید برای یک بیماری جزیی یا اطلاع از اهمیت آن (که میزان اهمیت آن را نمی‌دانید و هیچ‌گاه لازم نیست بدانید)، یا برای اطلاع از اینکه به چه متخصصی باید رجوع کنید، از یک پزشک عمومی وقت بگیرید، در یک مطب خوب و مرتب ویزیت شوید و در فرصتی مناسب با ایشان مذاکره کنید و مطمئن باشید این تنها حرفه این پزشک است و او از این راه زندگی می‌کند!
روز پزشک امسال را در حالی باید گرامی‌داشت که جامعه پزشکی به‌معنای طب داخلی، به معنای بخشی از امکانات پزشکی که به کار بالینی غیرعملی می‌پردازد، به یک بحران ناپیدا مبتلاست، بحرانی که به‌دلیل ناپیدایی و تداوم و روزمرگی، اگر فکری برای آن نشود، به‌سرعت عمیق‌تر و عمیق‌تر خواهد شد. این بحران تنها به متخصصان داخلی (به معنای عام) مربوط نمی‌شود بلکه آن وجهی از جراحان را هم که به کار غیرجراحی می‌پردازند (فی‌المثل آن زمان که تصمیم برای جراحی می‌گیرند)، شامل می‌شود. تصور نمی‌کنم نیازی به توضیح خطرات بحران در طب داخلی وجود داشته باشد؛ بنابراین مهم آن است که نشانه‌های این بحران را بشناسیم، شاید راهی به سوی شناخت علل نیز پدید آید.
مهم‌ترین نشانه آنکه، حرفه‌ای به‌نام پزشکی عمومی در شهرهای بزرگ کاملا منسوخ شده‌است. شما سال‌هاست دیگر نمی‌توانید برای یک بیماری جزیی یا اطلاع از اهمیت آن (که میزان اهمیت آن را نمی‌دانید و هیچ‌گاه لازم نیست بدانید)، یا برای اطلاع از اینکه به چه متخصصی باید رجوع کنید، از یک پزشک عمومی وقت بگیرید، در یک مطب خوب و مرتب ویزیت شوید و در فرصتی مناسب با ایشان مذاکره کنید و مطمئن باشید این تنها حرفه این پزشک است و او از این راه زندگی می‌کند! نمی‌توانید، چون دیگر سال‌هاست چنین مطب‌هایی وجود ندارند. در نتیجه هرروز بیماران بسیار بدون کوچک‌ترین راهنمایی و دسته‌بندی‌ای به دلایلی بی‌اهمیت و گاه حتی نامعلوم، وقت و امکانات تخصصی می‌فرسایند.
نشانه دیگر از یک نگاه ساده به مستندات و مکاتبات پزشکی و مقایسه آن با کشورهای به لحاظ اقتصادی عقب‌افتاده‌تر مثل بنگلادش و... به دست می‌آید. در کشور ما حتی یک مشاوره کاملا تخصصی یا فوق‌تخصصی هم منجر به یک گزارش کتبی تایپ‌شده در مراکز خصوصی نمی‌شود، چه برسد به مراکز دولتی! (ای کاش حداقل این «کاش» و این «چه» را می‌شد برعکس گفت ولی چنین گزارشی واقعا از مراکز دولتی دور از انتظارتر است، حال آنکه گویا آنها باید الگو باشند.) علت، طبیعتا آن است که کار پزشکی به معنای تعقلی آن در کشور ما مورد تحقیر است. ویزیت یک بیمار، کار بی‌اهمیتی است که ضمن بسیاری از نکات دیگر اهمیت و نقش medical secretary در آن نه به لحاظ حقوقی، نه اداری و نه اقتصادی تعریف نشده است.
نشانه دیگر آنکه در حال حاضر پذیرش و مراقبت از بیماران داخلی که در شرایط حاد، نیاز به بستری پیدا می‌کنند، دچار اشکالات جدی است. مراقبت و درمان این بیماران که در برخی مواقع ممکن است نتیجه ملموسی هم نداشته باشد، کار بسیار دشواری است که نه‌تنها مابه‌ازای اقتصادی مناسبی ندارد بلکه طبیب حتی از پشتیبانی حقوقی مناسبی هم در این کار برخوردار نیست! واقعیت تلخ آن است که بسیاری از طبیبان داخلی (به معنای اعم) باتجربه و استادان مجرب، مایل به بستری کردن این بیماران به‌ویژه در بخش خصوصی که رودررویی مستقیم وجود دارد، نیستند و از آن بدتر اینکه به‌نوعی از این کار عار دارند. زمانی که یک حرفه‌ای از کاری که حرفه اوست ابا دارد، قطعا می‌توان از یک بحران صحبت کرد.
نشانه دیگر، نحوه انتخاب تخصص‌های مختلف توسط پزشکان جوان است. نگاهی به لیست تقدم و تاخر این رشته‌ها بسیار گویاست. در سال‌های دوری که حقیر به یاد می‌آورد، رشته‌های طب، تفاوت چندانی از دیدگاه طبیب جوان نداشت. به بیان دیگر اقتصاد و کسب‌وکار، ملاحظه مهمی در انتخاب رشته نبود. همه طبیبان محترم و والامقام بودند، شاید استاد پاتولوژی را همه پزشکان اندکی بالاتر از بقیه می‌گذاشتند، هر رشته اسطوره‌ها و نام‌های خاص خود را داشت «یلدا»، «قریب»، «نفیسی» و... . سال‌ها بعد رشته‌های جراحی به‌اصطلاح در بورس افتاد. عوامل مختلف باعث شد نگاه عملی بر طب چیره شود. علل مختلف را فرصت وارسی نیست، تنها اشاره می‌کنم که تنها اقتصاد نقش نداشت بلکه تکنولوژی‌های مدرن و این اشتیاق که کاری بزرگ و عینی، آن‌هم با دست‌هایت انجام دهی، بی‌تاثیر نبود. حالا آهسته‌آهسته به دورانی رسیده‌ایم که متاسفانه به نظر می‌رسد بحران طب داخلی در انتخاب پزشکان به این شکل بازتاب یافته که اکثرا به‌دنبال رشته‌هایی با کمترین مواجهه با بیمار، کمترین ریسک و بیشترین درآمد باشند و به این ترتیب فهرستی عجایب‌خلقت پدید آمده که مشغله دکتر «یلدا»ی بزرگ رشته عفونی در انتهای آن و کاروبار دکتر «قریب» نازنین (متخصص اطفال) یکی مانده به آخر است! البته بسیارند طبیبانی که شوق و علاقه، آنها را به جانب این رشته‌ها می‌کشاند، اما در هر حال، در جمع‌بندی نهایی اینها آخرین رشته‌های انتخابی طبیبان جوان هستند!
بررسی علل بحران فرصتی دیگر می‌طلبد، اما تنها می‌توان اشاره‌ای گذرا کرد که علت بحران اراده افراد شامل پزشکان و مسوولان نیست بلکه نوعی نگاه فرهنگی است که تعمق و تدقیق را به اندازه فعالیت و عمل بها نمی‌دهد و این طبیعتا در دستورالعمل‌های اداری و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی بازتاب می‌یابد.