به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، مرداد ۲۰، ۱۴۰۳

متن سخنرانی آقای علی شاکری زند، رییس هیأت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران

در مراسم سالروز قتل دکتر بختیار و سروش کتیبه

۱۶ مردادماه ۱۴۰۳ برابر با ششم اوت ۲۰۲۴ ساعت ۱۵

در شرایطی که نشانه های مسلم ورشکستگی، انحطاط و سقوط در همه‌ی ظواهر جمهوری اسلامی به چشم می‌خورد می‌توان از خود سؤال کرد که آخوند خامنه‌ای واقعاً چه فکر می‌کند و به چه می‌اندیشد؟ آیا او تصور می‌کند که دستگاه مافیایی‌اش که زیر پوشش دین بنا شده باز هم به حیات خود ادامه خواهدداد و الی‌الابد چنین خواهدبود؟

واقعا کوری و جهالت بیمانندی لازم است که بتوان چنین تصور کرد.

او که خود بهتر از هر کس می‌داند که سکوت قبرستانی که سالها خواسته در کشور برقرار کند، و حتی در آن هم موفق نبوده، به بهای هزاران قتل، و حتی قتل کودکان خردسال، و ده‌ها هزار زندانی، استفاده از شکنجه‌های غیرانسانی و گاه منجر به مرگ بوده، آیا واقعاً تصور می‌کند ادامه‌ی حکومت بر ملتی چون ملت ایران با چنین روشی امکان پذیر است و اگر آری، تا چه مدت؟

رژیمی که بیشرمانه اتباع خارجی را گروگان می‌گیرد تا با ادمکشان خود معاوضه کند، 45 سال است ملت ایران را گروگان گرفته زیرا گردنه‌گیری و گروگان‌گیری ذات آن را تشکیل می‌دهد.

آیا با گردنه‌گیری می توان حکومت بر کشوری چون ایران را ادامه داد؟

 چنین تصوری ممکن نیست جز در نتیجه‌ی جنونی عمیق و پیشرفته.

ایا خامنه ای آنقدر بیرون از واقعیت زندگی می کند که از سرنوشت دیکتاتوری های خون آشام گذشته بیخبر است.

دیکتاتوری حزب کمونیست شوروی، با آن سازماندهی بیسابقه و رهبری جمعی و حتی قتل های میلیونی استالین، پس از مرگ دیکتاتور خونخوار دوامی چندانی نیافت.

آن دیکتاتوری در هر حال از هم پاشید و جای خود را به یک هرج و مرج داد. و دیکتاتوری فردی و تجاوزکار پوتین نیز سرنوشت بهتری نخواهدداشت.

تازه آنها بخود رنگ امروزگی و سازندگی هم داده بودند و سیر قهقرایی را در پیش نگرفته بودند.

اگر ممکن است عقل معیوب خامنه‌ای و ریزه‌خوارانش آینده را اینگونه ببیند ما و ملت بزرگ و هوشمند ایران وضع را به گونه‌ی دیگری می‌بینیم:

آقایان شما رفتنی هستید: لجاج و پافشاری نکنید.

این تکلیف شما که روشن است

و از روز نخست هم روشن بود.

می‌ماند تکلیف ملت ایران و وظائف ما

جای شما را یک دولت موقت، برای دوران گذار، که وظیفه‌ای جز تدارک شرایط برای انتخابات مجلس مؤسسان ندارد، می‌گیرد.

اصول کار این دولت موقت عبارت اند از

ـ حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور

ـ حاکمیت ملی (و نه فقیه یا هیچ مرجع دیگری!)

ـ جدایی دین از حکومت

منشاء مشروعیت آن: قانون اساسی مشروطه‌‌ی ایران است

تا تصویب قانون اساسی جدید از طرف مجلس موسسان.

همه ی شخصیت ها، گروه ها و سازمانهایی که از اصول بالا پیروی کنند بخشی از نیروی جانشین و براندازاند.

این نیروها هستند، اعم از کوچک و بزرگ، چه در داخل و چه در خارج، که با دادن دست همکاری و همبستگی به یکدیگر، به یاری ملت مبارز در داخل کشور نیروی براندازدولت جانشین دوران گذاررا بوجود می‌آورند و به قدرت می‌رسانند. 

مؤثرترین راه براندازی هم نافرمانی مدنی است که شکل عالی آن اعتصابات سرتاسری هماهنگ است.

به یاد داشته باشیم که در 45 سال پیش هیچ رأی گیری قانونی یعنی پرسش از ملت در شرایط دموکراتیک برای تغییر نظام صورت نگرفت

در حکومت:

«من تو دهن این دولت می زنم»

ـ «من دولت تعیین می کنم»

و جو وحشت اعدام های آن رأی گرفتن از مردم برای نظام جدید توهین به عقل آزادیخواهان و شعور ملت ایران بود. بدین دلیل از دید ما تا تشکیل مجلس مؤسسان، نظام مشروطه با تمام نهادهای آن معتبر است و تا پایان مجلس مؤسسان شاهزاده رضا پهلوی بر این اساس ولیعهد کشور است.

بنا بر این همزمان با آغاز فروپاشی، در غیاب پادشاه، ولیعهد شخصی را به عنوان نخست‌وزیردولت موقت تعیین می‌کنند و به او مأموریت می‌دهند که هیأت دولتی که از ده نفر تجاوز نمی‌کند شامل مهمترین وزارتخانه ها مانند وزارت های دفاع، کشور، خارجه، دارایی، آموزش و پرورش، دادگستری و جز آنها، تعیین کنند و از نیروهای مسلح غیرایدئولوژیک و مدیریت داویر دولتی می‌خواهند که از تصمیمات آنها پیروی کنند.

این دولت موقت مانع از خلاء قدرت و هرج‌ومرج شده از وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور حراست خواهدکرد.

هشدار به خواب‌رفتگان!

پایان کار نزدیک است!

ایران هرگز نخواهدمرد