به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۱


نرگس محمدی 
با قرار وثيقه ۶۰۰ ميليون تومانی
به مرخصی آمد

نرگس محمدی سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر، در خرداد سال ۸۹ بازداشت و به مدت ۲۰ روز در بند ۲۰۹ زندان اوين به سر برد، وی به دنبال ابتلا به بيماری " فلج عضلانی" از زندان آزاد و در بيمارستان تحت مداوا قرار گرفت.
خاموشی يکی ديگر از فعالان حقوق زنان در ايران:
رزا قراچورلو درگذشت
محمد رهبر
شاه و ما

بانو فرح، سالهای مصدقی را به دربار نبودند و آن وقت ملکه ثریا اسفندیاری کنار شاه می ایستاد.
شاید اگر ثریا پسری می آورد و با شاه می ساخت، فرح دیبا که اهل دانش و هنر بود هم به راهی می رفت که خیلی از دانشجویان ایرانی رفتند و مخالف شاه می شد، هر چند بروز نمی داد.
اما چه باید کرد، اگر کنار تاج، نیم تاجی بر سر داشته باشی، تمام عدل و انصاف گم می شود.
انتقال ابوالفضل قدیانی به بیمارستان پس از ضرب و شتم در زندان

دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۱

ایرن، بازیگر مشهور سینمای ایران درگذشت
ایرن در گفت‌وگویی درباره توقیف فیلم‌هایش به طنز گفته بود که وی نیز "به افتخار پاکسازی" نائل شد.  



بهاره هدایت به مرخصی آمد


 بهاره هدایت عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت صبح امروز به مرخصی آمد.
صبح امروز به وی اعلام شده که برای درمان سنگ‌ کلیه‌اش با مرخصی سه روزه‌ی او موافقت شده است.

بهاره هدایت در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸بازداشت و در دادگاه به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام" به پنج سال حبس، به اتهام "توهین به رهبری" به دو سال و به اتهام "توهین به رئیس‌جمهوری" و "تبلیغ علیه نظام" به شش ماه حبس محکوم شده بود.

در همین حال حکم دو سال حبس تعلیقی وی به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق 
الهه احمدي تیر انداز زن ایران ششم المپيك شد

بانوی تیرانداز ایران پس از کسب عنوان ششم مسابقات تفنگ بادی 10 متر زنان در بازی‌های المپیک لندن، گفت: خیلی‎ها می‏گفتند به تیراندازی و به خصوص در بخش بانوان هیچ امیدی نیست در حالی که من فقط به خاطر کم شانسی از مدال بازماندم.

به گزارش خبرنگار اعزامي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) از لندن، تيرانداز بانوي ايران كه در مرحله‌ي مقدماتي با عملكرد قابل توجه به فينال راه يافته بود، در اين 
مساله تولد «جرج برنارد شاو»
بزرگ‌ترين شوخي جهان
گفته مي‌شود «برنارد شاو» براي هر كلمه‌اي كه مي‌نوشت يك دلار حق‌التحرير مي‌گرفت. نويسنده جواني در پاكتي يك دلار گذاشت و براي او فرستاد و خطاب به او نوشت: «گفته مي‌شود برنارد شاو براي هر كلمه‌اي كه مي‌نويسد يك دلار حق‌التحرير مي‌گيرد. خب بفرما. اين هم يك دلار. منتظر دريافت اثر يك‌كلمه‌اي شما هستم.»
برنارد شاو كه خيلي كلك بود يك دلاري را گذاشت توي جيبش و نامه‌اي به نويسنده جوان فرستاد كه فقط توي آن يك كلمه نوشته شده بود: «چشم!» 
گزارشي از سخنراني دكتر «ارفعي» درباره هيگز

بستري براي مشاركت بين‌المللي
گروه علم: نيم‌قرن تلاش دانشمندان براي يافتن مهم‌ترين ذره بنيادي عالم عملا به نتيجه رسيد و نتايجي كه در كنفرانس صبح روز چهارشنبه چهار جولاي (14تير) در سرن منتشر شد، وجود ذره‌اي شبيه به هيگز را در محدوده انرژي 125 تا 126 گيگاالكترون‌ولت اثبات كرد.
آن روز همچنين مهم‌ترين روز تاريخ علم معاصر ايران نيز بود چراكه دانشمندان

شنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۹۱

مریم صدریه
به مناسبت بیست و یکمین سالگرد
ترور دکتر شاپور بختیار

٢١ سال از ترور ناجوانمردانه شاپور بختیار گذشت، کشور ما همچنان بصورتی پیگیر سراشیبی سقوط را پیموده است. در هیچ زمینه ای چه از شئون حیثیت ملی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی، چه بین المللی یک قدم مثبت برداشته نشده است درعوض آخوندان و آخوندپروران چوب حراج بر کلیۀ سرمایه ها، جان و مال و آبروی ایرانی و برآینده فرزندان ایران زده اند.
«خاطره‌انگیزترین نمایش تاریخ المپیک»
حکایت مرغ
امام جمعه مشهد: به‌جای مرغ، اشکنه پیازداغ بخورید
سيمين بهبهاني
سخنی نگفت
ديبا داودي
علم برتر است يا ثروت؟
پول و كتاب؟! در همه جاي جهان كتاب را نقطه مقابل پول و ثروت مي‌انگارند.
همه ما انشا نوشته‌ايم كه علم برتر است يا ثروت، اما جالب است بدانيد پول و كتاب تا به امروز اتفاقات هيجان‌انگيزي را رقم زده‌اند.
پيش از خواندن ستون بعدي حدس بزنيد گران‌قيمت‌ترين كتاب جهان چه قيمتي بر پشت جلد خود دارد؛ 100 هزار دلار؟ 200 ميليون پوند؟ 300 هزار يورو؟ حدس‌تان اشتباه است! 11 ميليون دلار.
يكي از كمياب‌ترين نسخه‌هاي كامل از شاهكار «جيمز آدوبون» كتابي است با عنوان «پرندگان امريكا». اين كتاب شامل 435 تصوير واقعي از پرندگان مختلف است كه همگي با دست كشيده و رنگ‌آميزي شده‌اند.

جمعه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۱

مصاحبه مسيح علی‌نژاد با جعفر شجونی
نظام مرغ نیست. باز بايد بری زندان تا درست شوی

فريده حسن‌زاده مصطفوي

اندر ستايش حماقت
بعد ۳۰ سال شعر خواندن و ترجمه كردن كشف غم‌انگيزي كرده‌ام:
شاعران ايراني آنقدر از طرف مي‌نويسند تا بالاخره يكدل نه صددل عاشقش شوند. اصلا شروع مي‌كنند آنقدر از يكي كه در روياهاشان آفريده‌اند مي‌نويسند كه طرف واقعيت پيدا كند و خودشان از كار و زندگي بيفتند.
شاعران خارجي برعكس. كسي را كه در چنگ‌شان و گاهي در قلب‌شان دارند در شعرشان حبس مي‌كنند و تبديل به يك رويا ي ناميرا؛ وخودشان مي‌روند پي كار و زندگي‌شان.
شاعره‌اي آمريكايي توصيه عجيبي به خواننده‌اش مي‌كند: «بايد مثل مار زيرك باشي و مثل پرنده معصوم. آنچنانكه كتاب مقدس مي‌فرمايد.»
يك شاعره ايراني در نامه‌اي دلسوزانه توصيه عجيب‌تري به دختر جوانم كرده است:

اکرم خیرخواه
روزی با گشت ارشاد در تبریز:
ارشاد میشویم پس هستیم!

از تاکسی پیاده می شوم در حال دادن پول تاکسی هستم که ماموری جلو می آید و به خواهرزاده 16ساله ام می گوید آستین های مانتوت رو باز کن... روسریت رو بکش جلو... سپس رو به من میکند و می گوید تو هم موهات رو بذار تو... به دستورش توجه ای نمیکنم و بقیه پولم رو از راننده می گیرم و راه می افتم. سربازی که انگار موظف است فرامین رئیسش رو دوباره تکرار کند داد می زد: های خانوم نشنیدی چی گفت... 
نگاهي به دو كتاب «جاسوسي درحزب» و «جيرجيرك»

محمد شمس‌لنگرودي

تلخ و شيرين
تلخ: يكي از تلخ‌ترين و آلوده‌ترين و هراسناك‌ترين كتاب‌هايي كه در روزهاي اخير خوانده‌ام، كتاب «مصاحبه با حسين يزدي» بود. حسين يزدي فرزند دكتر «مرتضي يزدي» از اعضاي گروه ۵۳ نفره در دوره رضاشاه و از بنيان‌گذاران حزب توده ايران در دهه ۲۰بود.
اين كتاب «جاسوسي در حزب» نام دارد و شرح چگونگي ساواكي‌شدن حسين و ديگر ماجراهاي اوست كه تكان‌دهنده است. پس از كودتاي سال 32 كه دكتر مرتضي يزدي به زندان مي‌افتد و زير هولناك‌ترين شكنجه‌هاست پسرش حسين كه در آلمان‌شرقي كمونيستي سابق به سر مي‌برد و از  

پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۹۱

«هواداران نهضت ملی ایران»
از هموطنان گرامی دعوت می نمایند   ادامه مطلب
آيدا سركيسيان
گفتم: تو مثل اقيانوسي...

حيرت‌انگيز بود. من هميشه به پشتكار و ممارست او غبطه مي‌خوردم. احمد بي‌رحمانه خودش را مصرف مي‌كرد، در مريضي، در درد. شما نمي‌توانيد تصور كنيد كه در چه وضعيت‌هاي جسمي او چه سخت كار مي‌كرد، هرگز به پايان كار قانع نبود، مي‌گفت: «انسان هر روز چيز ياد مي‌گيره!»
او انساني بود نكته‌بين و كمال‌طلب، آثاري را ترجمه مي‌كرد كه از آدم‌هاي معروفي نبودند. چون آثار آدم‌هاي معروف را همه ترجمه مي‌كنند. آن ناشناخته‌ها هستند كه هيچ‌كس سراغشان نمي‌رود. هيچ فرصتي را براي آگاهي دادن و روشنگري از دست نمي‌داد.