۳۰ روش برای شناخت یک مارکسیست قدیمی
آلن بدیو، فیلسوف معاصر فرانسوی، این متن مانیفستگونه را که زبانی طنزآمیز دارد و بدون اشاره مستقیم کسانی همچون استادش، لویی آلتوسر را از دم تیغ نقد میگذراند در سال 1983منتشر کرده است.
1- یک مارکسیست قدیمی هرگز از کشورها حرف نمیزند، او فقط از «فرماسیونهای اجتماعی» سخن میراند. او نمیگوید «چین» یا «سنگال»، بلکه میگوید: «فرماسیون اجتماعی چینی»، «فرماسیون اجتماعی سنگالی». همهچیز فرمیافته است، همهچیز اجتماعی است.
2- مارکسیست قدیمی اغلب این جمله را بر زبان میآورد: «مطالعه فرماسیون اجتماعی شوروی هنوز صورت نگرفته است.» از اینرو قضاوت خود درباره امپریالیسم روسیه را معلق میگذارد. حکمت شک.
3- «ترکیببندی اجتماعی» طبقه کارگر، به طرز دردناکی مارکسیست قدیمی را رنج میدهد. این امر مطالعهای است که هنوز صورت نگرفته است.
4- با این همه، درخصوص وجود (existence) «جنبش کارگری» شکی نیست. چهبسا در حال حاضر این جنبش تا حدی پراکنده باشد. اما مارکسیست قدیمی مصمم است: یکی از همین روزها «جنبش کارگری» اسباب حرف ما خواهد شد.
5- مارکسیست قدیمی از «نظارت تام شرکتهای چندملیتی» وحشت دارد. حد این نظارت مطالعهای است که، تا حد زیادی، هنوز صورت نگرفته است.
6- مارکسیست قدیمی از چپ در برابر راست حمایت میکند. او میداند که چپ کامل نیست: سرمایه و تجارت سرسختانه علیه آن مقابله میکنند. اما «چیز دیگری در کار نیست.» گذشته از این، «جنبش کارگری»، با مساعدت چپ، فرصتهای بهتری دارد که اسباب حرف ما شود.
7- مارکسیست قدیمی راجع به حزب کمونیست فرانسه (PCF)، سیاست و ویژگیهای آن، محتاط است. با وجود این، بهنظر میرسد که PCF یک «حزب کارگری»، یا یک حزب طبقاتی، یا بخشی از یک حزب طبقاتی، یا یک گرایش فرصتطلبانه طبقاتی، اما از نوع باسابقه، یا خود طبقه، یا یک بوروکراسی طبقاتی باشد. مطالعه آن، آشکارا، هنوز صورت نگرفته است.
8ـ یک چیز مسلم است: اگر PCF دموکراتیکتر میبود، همهچیز بهتر میشد.
9- مارکسیست قدیمی بارها متقاعد شده است که اگر PCF شبیه PCI (حزب کمونیست ایتالیا) میبود، «جنبش کارگری» عملکرد خیلی بهتری میداشت.
10- مارکسیست قدیمی با شکستهای (بوروکراتیک) اتحادیهها آشناست، اما میداند که این شکستها اجتنابناپذیرند و اینکه آنها آرمیچر «جنبش کارگران» را برمیسازند. اتحادیهها سازمانهای «مبارزه اقتصادی» یا همان اولین مرحله پیکار طبقاتی هستند، مبارزهای که بهنوبه خود اتاق انتظار «مبارزه سیاسی» یا همان مرحله والای پیکار طبقاتی است. مبارزه سیاسی هم به نوبه خود با «مبارزه ایدئولوژیکی» تحکیم میشود، مبارزه ایدئولوژیکیای که والاترین مرحله پیکار طبقاتی است و مارکسیست قدیمی سرگرم آن است.
11- مارکسیست قدیمی با دفاع از مواضع مارکسیستی قدیمی، در کنفرانسها و مجلات، پیکار طبقاتی ایدئولوژیکی به راه میاندازد.
12- مارکسیست قدیمی با شور و شوقی که پیوسته تجدید میشود کتاب «سرمایه» را مطالعه و تصحیح میکند.
13- مارکسیست قدیمی کارخانهها را برحسب سازماندهی کار مطالعه میکند. مطالعه او به این نتیجهگیری راه میبرد که «جنبش کارگری» باید این سازماندهیای که منسوخ است را تغییر دهد. روسای پابهسنگذاشته نمیدانند با این تغییر چهکار کنند. اجازه دهید اتحادیهها آنان را آگاه کنند!
14- مارکسیست قدیمی به CFDT (کنفدراسیون دموکراتیک کار فرانسه) بسیار علاقهمند است. اولا، در CFDT فضایی بهغایت دموکراتیک حکمفرماست. دوما، برخی از مارکسیستهای قدیمی را به عنوان همصحبتان ارزشمند میپذیرد. سوما، «رئالیست» است. چهارما، به «جنبش کارگری» بهطور خاص احترام میگذارد، جنبشی که آنان آن را «جنبش کارگران» مینامند، اما میتوانست بدتر از این باشد.
15- مارکسیست قدیمی تصور میکند «خیزشی در نژادپرستی» در کار است. در مواجهه با آن، یک سد ماهرانه میسازد: مهاجران، دستکم مهاجران خوب و باسابقه را وامیدارد که به چپ رای دهند.
16- از دید مارکسیست قدیمی، دانشگاه مساله بسیار مهمی است. فشار سنگین مدیریت آن را (در کمیتهها و سازمانهای دیگر) تقبل میکند تا در آنجا پیکار طبقاتی ایدئولوژیکی به راه اندازد.
17- از دید مارکسیست قدیمی، مفهوم کلیدی مارکسیستی «وجه تولید» است. وجوه مفصلبندیشده گوناگون تولید، یک فرماسیون اجتماعی ایجاد میکنند. در فرآیند تولید جایگاه آدمی نوع تعلق وی به فرماسیون اجتماعی را تعریف میکند. بنابراین، مارکسیست قدیمی یک پروفسور است و این نکته را با فروتنی یک ماتریالیست بیان میکند. فرد از آنچه راجع به آن حرف میزند باید آگاه باشد و نه اینکه حدس و گمان بزند. الزام خشک و جدی علم.
18- یک مطالعه دیگر هنوز صورت نگرفته است: یکی از اصول موضوعه مارکسیست قدیمی این است که مارکسیسم «نظریه دولت مدرن» ندارد. این امر یکی از دلایل بسیار مهم مسبب مصایب مارکسیسم است. راجع به آن باید کاری صورت گیرد.
19- مارکسیست قدیمی به «جنبش کارگری» ایتالیا و متفکران آن شدیدا علاقهمند است. ایتالیا سرزمین مفهومی دوم اوست.
20- مارکسیست قدیمی هگل را خوار میشمارد. او به اسپینوزا احترام میگذارد.
21- مارکسیست قدیمی بر این گمان است که در کتاب «کوچک سرخ» نوشته مائو 90درصد اخلاق وجود دارد و حداکثر 10درصد مارکسیسم.
22- مارکسیست قدیمی بهطور نامحدود «برنامههای بورژوازی» را تحلیل میکند و به همین سیاق، برنامههای امپریالیسم را. او امیدوار است در مقابل آنها ضدبرنامه «جنبش کارگری» را قرار دهد.
23- مارکسیست قدیمی با آرامش خیال «فیلسوفان جدید» را به باد ناسزا میگیرد. «نه جدید، نه فیلسوفان»؛ این را مارکسیست قدیمی میگوید، همو که یک فیلسوف (ماتریالیست) است و پرسش جدید و قدیم را از خودش نمیپرسد، چرا که مارکسیسم علمی چینوچروک ندارد، حداکثر، کمی شکاف دارد.
24- مارکسیست قدیمی به غیر از کارمند جزء اتحادیه هرگز کارگری ندیده است.
25- مارکسیست قدیمی به نکته زیر اهمیت ضروری میبخشد: «جنبش کارگران» نباید رابطهاش را با خردهبورژوازی قطع کند. از این گذشته، آیا خردهبورژواها نیز «کارگر» نیستند؟
26- مارکسیست قدیمی سر این واقعیت که فرانسه کشوری امپریالیست است المشنگه نمیکند، چرا که در مقابل امپریالیسم هیولاوش آمریکایی، امپریالیسم فرانسه ناچیز جلوه میکند.
27- مارکسیست قدیمی به برنامههای بورژوازی آلمانی به چشم ظن مینگرد. از تهدید «مدل آلمانی ـ آمریکایی» پرده برمیدارد. او محبت بسیار بیشتری به پاسیفیستهای آلمانی دارد.
28- مارکسیست قدیمی گرایش شدیدی به ملاحظه این امر دارد که در لهستان باید ورای هر چیز «نفوذ کلیسا» را مطالعه کرد.
29- مارکسیست قدیمی فکر میکند که یک روشنفکر چپگراست، در زیرشاخه «کمونیستهای انتقادی».
30- مارکسیست قدیمی بین 30 و 50 سال سن دارد. او نسبتا جوان است.
شرق: ژرژ پیرل (ملقب به آلن بدیو) .ترجمه: ارسلان ریحانزاده