به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۹۴

نیلوفر اردلان: به عنوان یک زن در معرض توهین قرار گرفته ام

همسرم در ازاى پاسپورت، چیزهاى دیگرى مى خواست

نیلوفر اردلان، هافبک ۳۰ ساله تیم ملی فوتبال زنان ایران که به همراه این تیم برای حضور در جام ملت های آسیا تمرین می کرد، این مسابقات را از دست داد.



نیلوفر اردلان، هافبک 30 ساله تیم ملی فوتبال زنان ایران که به همراه این تیم برای حضور در جام ملت های آسیا تمرین می کرد، این مسابقات را از دست داد.
قاب اول: من و زندگی
29 ساله ام که تصمیم به ازدواج می گیرم. رو به روی مردی که قرار است همسر آینده ام باشد، نشسته ام و درباره حقوق قانونی مان صحبت می کنیم. قرار گذاشته ایم که همه چیز به دور از تجملات برگزار شود. با ذوق و شوق درباره تصمیمات ساده صحبت می کنیم.
قرارمان این است: پنج سکه بهار آزادی مهریه من باشد و خبر از لباس چین دار عروسی و تالار مجلل هم نباشد. به اصرار خانواده هایمان هم برای گل زدن ماشین توجهی نکرده ایم. دلمان می خواهد همه چیز را مطابق ایده آل هایمان بسازیم و البته همسر من می داند من خواستار حقوق مدنی ام خواهم بود.
حالا نزدیک به هشت ماه از ازدواج ما می گذرد. درست سال گذشته و در همین تاریخ بود که ما شرط و شروطمان را با هم گذاشتیم و روزهای پایان زمستان که به دنبال انتخاب محضری برای ثبت ازدواج بودیم، با محضردارهای عجیب زیادی مواجه بودیم. کسانی که حاضر نبودند حقوق مدنی زن را به او بدهند و امضا کنند.
در تمام آن روزها با همسرم به چیزهای زیادی فکر کردیم، به اتفاقات مهمی که زندگی مردم را از هم می پاشد، به دعواهای زناشویی ستاره ها که تیتر یک می شود و البته مهریه ای که در زندگی ما هیچ جایگاهی نداشت.
در حین گفت و گو با نیلوفر اردلان متوجه شدم که بخشیدن مهریه از جانب او نه تنها به عنوان یک امتیاز، بلکه به عنوان یک زنگ خطر محسوب می شده. زنگ خطری که همسرش آن را به صدا درآورده و زندگی آن ها را دستخوش یک زمین لرزه می کند. او که قهرمان ملی فوتبال بانوان است، حالا با وجود این که از کاروان مسابقات آسیایی جا مانده، به شدت تمرین می کند، صدایش قوی است و صادقانه می گوید زندگی را دوست دارد.
او آرام می گوید: «حالا می خواهم فقط دختران جوان چشم و گوششان را باز کنند. من عاشقانه تصمیم به ازدواج گرفتم. اما شاید نشد عاشقانه ادامه بدهیم. زندگی بازی های عجیبی با آدم ها دارد...
قاب دوم
آیا قانون برای زن و مرد یکسان عمل می کند؟
طبق قانون گذرنامه در جمهوری اسلامی، زنان شوهردار برای خروج از کشور به موافقت کتبی همسر و در موارد اضطراری به اجازه دادستان نیاز دارند. بر همین اساس، اگر همسر یک زن ایرانی از خروج زن از کشور جلوگیری کند، گذرنامه او تا رفع مانع ضبط خواهد شد.
در سال 1392 لایحه ای برای اصلاح قانون گذرنامه به مجلس شورای اسلامی ارائه شد که محدودیت زنان برای برخوج از ایران را بیشتر می کرد. این لایحه پس از تصویب در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس زنان برای خروج از کشور نیاز به اجازه ولی دارند و در نهایت از دستور کار خارج خواهدشد.
نیلوفر اردلان در دو دوره بازی های کشورهای اسلامی عنوان «خانمِ گل» را کسب کرد. قهرمانی های پیاپی در لیگ های فوتبال و فوتسال زنان ، در دوره نایب قهرمانی مسابقات فوتبال زنان غرب آسیا و راه یابی به مرحله نیمه نهای مسابقات انتخابی المپیک 2012 لندن از جمله دیگر افتخارات اردلان هستند.
شماره مهدی توتونچی را می گیرم. او که یکی از مجریان جوان ورزشی صدا و سیما است، برعکس تصورم خیلی آرام و منطقی صحبت می کند. وقتی به نیمه های راه می رسم، می گوید: «سرکار خانم من مصاحبه نمی کنم... من این ماجرا را رسانه ای نکردم...» اصرار می کنم و می گویم: «اما این ماجرا رسانه ای شده و حالا بحث بحث زنان این مملکت است...»
آقای توتونچی جواب می دهند: «من تابع قوانین کشور هستم و مطابق آن عمل می کنم. ایشان ماجرا را دوست داشته اند رسانه ای کنند، حالا انتخاب خودشان بوده. من تابع قوانین کشور هستم و حالا هم ترجیح می دهم راجع به این ماجرا صحبت کنم...»

شهین دخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور در امور بانوان، درباره ممنوعیتی که باعث جاماندن نیلوفر اردلان از کاروان ورزشی آسیایی شد، می گوید: «این قضیه کمی نگران کننده و ناراحت کننده است. زمانی که سردفتر بودم، اولین مراجعه کننده به دفترخانه فردی بود که متقاضی گواهی امضای همسرش برای خروج از کشور بود. نکته جالب این بود که خود من هم که نامه او را تنظیم و ثبت کردم، برای خروج از کشور باید به سردفتر دیگری برای تایید گواهی امضای همسرم مراجعه کنم.

به گفته معاون رئیس جمهور، راه کاری که اکنون وجود دارد، وکالت بلاعزل برای خروج از کشور به زنان است که الان هم در تمام دفترخانه ها انجام می شود. او ریشه تصویب این قانون را بحث نان آور بودن مرد، قیومیت او و جایگاهی می داند که او در سال های متمادی به عنوان سرپرست خانواده دارد.
این از موضوعاتی است که سال ها درباره آن بحث شده و هنوز به جایی نرسیده، هرچند در سال گذشته که بحث اصلاح قانون گذرنامه بعد از 42 سال در کمیسیون امنیت ملی مطرح بود، شاهد ارائه لایحه ای از سوی دولت بودیم که بحث خروج دخرتان زیر 40 سال و اجازه از پدر در آن مدنظر قرار گرفته بوده. به گفته مولاوردی، ماده 18 در آن لایحه دست نخورده باقی مانده و در صحن علنی مجلس نیز هنوز اصلاح قانون گذرنامه مطرح نشده است.»
قاب سوم
من دینم را به آقای توتونچی ادا کرده ام...
نیلوفر اردلان آرام به نظر می رسد، در عین صداقت و سادگی جواب می دهد و می گوید حالا که بازی های آسیایی را از دست داده، مهم ترین مسئله برایش این است که صدایش را به گوش مردم برساند. او می گوید زندگی اش و همسرش را دوست دارد و هرگز نمی خواسته به خاطر زندگی معامله کند.
مورد عجیب خانمِ آقایِ گل+تصاویر
کسی به شما خرده نگرفت که ماجرا را عمومی کردید؟
نه. من این کار را با مشورت انجام دادم. به آقای توتونچی (همسرم) هم گفته بودم. من گفتم من دوست ندارم قضیه این طور پیش برود، ولی ایشان گفتند من مشکلی ندارم و شما می توانید قضیه را رسانه ای کنید. با وجود این که خیلی تلاش کردم این قضیه اتفاق نیفتد، اما آقای توتونچی با این دست آویز که قانون با من است، من را کلافه کرد.
آخر من ورزشکار هیچ راهی ندارم؟ یک نفر لااقل به من کمک بکند که من حقم را بگیرم. الان من مسابقات آسیایی را از دست دادم. وقتی من پاسپورت ندارم، انگار مانع اشتغال من شده اند. من دو سال دیگر می خواهم وارد عرصه مربی گری بشوم، وقتی پاسپورت به من داده نمی شود، من کجا می توان مربی گری کنم؟
 با کدام تیم ملی می توانم هماهنگ باشم؟ شاید بخواهم کلاس های مربی گری را در کشورهای دیگری بگذرانم. این مشکل پاسپورت من یک معضل بزرگ برای من است. در صوتی که ایشان می گوید من مشکلی برای ادامه کار ندارم. اما با این کار آقای توتونچی عملا دیگر کاری از من ساخته نیست.
من جزو مربیان برتر پایه هستم، خودم هم از اول برنامه ام این بوده که بعد از این که بازیکنی را کنار بگذارم، مربی بشوم. این شرایط من را اذیت کرده و نمی توانم بابت این قضیه سکوت کنم. چرا که به خاطر این کار مهرم را بخشیدم. سر بازی های گوانگ جو آقای توتونچی به من گفت ثابت کن زندگی را دوست داری و مهرت را ببخش. من هم مهرم را بخشیدم. حالا سر بازی های آسیایی مالزی ایشان از من بهای دیگری خواست. ایشان به من گفت بقیه بهای یک زن را ببخش تا من پاسپورت را به تو بدهم.
چه بهایی؟
نفقه و اجرت المثلی که به زن تعلق می گیرد و من احساس کردم که دیگر به عنوان یک زن در معرض توهین قرار گرفته ام. یک روزی این ماجرا و فوتبال برای من تمام می شود. اصلا همین امروز تمام می شود. حداقل حقم را به عنوان یک زن بگیرم.
آن هایی که بیرون از ماجرا ایستاده اند، چه می گویند؟
من دوست نداشتم این قضیه را مطرح کنم، ولی وقتی دیدم در فضای مجازی مردم دارند حرف های بی ربطی می زنند و می گویند این خانم حتما مهرش را اجرا گذشته و یک سری افکار منفی باعث شد که من این کار را بکنم. من خواستم مردم را با این قضیه آگاه کنم و بیشتر از این دوست ندارم وارد مسائل شخصی زندگی ام بشوم. من می خواهم بگویم به خاطر بازی های آسیایی کره جنوبی مهرم را دادم.
 ای کسانی که این قضاوت ها را می کنید و از بعد ملی به قضیه نگاه نمی کنید، من یک بار دینم را به آقای توتونچی ادا کردم و حالا نوبت ایشان است. یک سری مسائل در زندگی وجود دارد که شاید بازگوکردنش درست نباشد، اما این را می دانم که به تنهایی این کار را انجام ندادم و با خانواده ام و حتی آقای توتونچی هم مطرح کردم و ایشان گفتند تو قهرمان ملی هستی و مختاری و می توانی موضوعت را رسانه ای کنی و حقت را بگیر.
من هم به عنوان یک زن، یک مادر، یک ورزشکار، به عنوان کسی که در بازی های اردن نماد حجاب اسلامی بود، و کاپیتان تیم ملی فوتبال بوده و با تصمیم من با حجاب آن ها بازی نکردیم و به خاطر حجاب اسلامی این بازی ها را کنار گذاشتیم، دنبال حقم هستم. الان هم که من دوست دارم که قانون مملکت به من کمک بکند که با این مشکل رو به رو بشوم. چطور قانون مملکت درباره آقاینی که مشکل سربازی دارند و ورزش می کنند، کمک می کند؟ حداقل برای من نوعی هم وجود داشته باشد. حق من این نبود. من جزو اولین کسانی بودم که در فوتسال بودم. من در 15 سالگی خانم گل فوتبال کشورهای اسلامی شدم. برای چه من نباید باشم؟
نقدی که وجود دارد این است که ممکن است این ماجرا پس لرزه هایش زندگی شخصی شما با همسرتان را برهم بزند؟ به این فکر کردید؟
این اتفاق افتاده. من به آقای توتونچی گفتم و ایشان خودشان به این قصه علاقه مند بودند. ایشان رادان را بهانه کردند و گفتند جشن آغاز سال تحصیلی دبستانی هاست و تو نباید بروی. بنده 28 شهریورماه ایران هستم. دوم  و سوم مهر مدارس تعطیل است.
چهار مهر هم بر می گشتم. مشکل ما سر یک روز بود؟ ایشان کاری کردند کارستان... من قصد و نیتم زندگی کردن بود و فکر نمی کردم چنین اتفاقاتی بیفتد. من برخلاف ظاهرم آدم ساده ای هستم. این همیشه مشکل من است و همه چیز را ساده می گیرم، ولی نمی دانستم آن قدر تبعات برای من بشود.
فکر می کنید نتیجه چه بشود؟
من دنبال هیچ چیزی نیستم. فقط حق خودم را می خواهم. من این بازی را از دست دادم، اما نمی خواهم بازی های بعدی را از دست بدهم. من تمام تلاشم بر این است که مربی تیم های پایه بشوم. این دید من برای آینده است. بالاخره این موضوع و این حق و حقوق برای من خیلی بزرگ است.

شما به عنوان یک زن به زندگی و همسرتان آن طور که بایسته بود، رسیدگی می کردید؟
اولا که آقای توتونچی همیشه گفتند رضایت دارند. خودش می داند و خدای خودش که چقدر در زندگی تلاش کرده ام. من برای مسابقات آسیایی کره مدت زمان زیادی در اردو بودم و منکر این قضیه نیستم که مادر من و ایشان کمک کردند. من 17 روزه کره جنوبی بودم و مادر خودم و همسرم عصای دستم بود.
اما افتخارش خانوادگی بوده است. این یک موضوع خانوادگی بود. اگر هدف ما مثبت باشد، افتخار من افتخار فرزندم بود. وقتی که سواد خواندن داشته باشد و دفترش را بخواند این افتخار برایش نخواهد بود؟

بعد از رسانه ای شدن این ماجرا با آقای توتونچی صحبت کردید؟
نخیر.
هیچ پیغامی نداده اید؟
نه.
شما چه می خواهید؟
من نه دنبال جدایی آقای توتونچی هستم و نه دنبال برنده و بازنده ماجرا. به خودشان هم گفته ام. اما من به کارم عشق می ورزم و اگر ایشان بخواهند مانع بشوند، من جلوی این راه می ایستم.
اگر بگویند بین کار و زندگی یک راه را انتخاب کنید، چه؟
در حال حاضر، این طور پیش رفته که کارم را انتخاب کنم. من به ایشان گفتم شما اجازه بده من بروم و بعد درباره زندگی مان صحبت کنیم و ایشان هم موافقت نکردند.
هفته نامه چلچراغ