به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۹۷

سالروز تولد محمدرضا شجریان

«بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد» 
 شعر شفیعی کدکنی برای استاد شجریان
روز یکم مهر ماه است روز تولد استاد محمدرضا شجریان. اسطوره بی همتا در تاریخ موسیقی ایران و یگانه 
در زنده نگه داشتن آواز اصیل ایرانی.

«بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد» سروده ای است که دکتر شفیعی کدکنی به مناسبت هفتاد سالگی استاد شجریان سرودد و اولین مرتبه در مجله بخارا ، شماره ۸۰ (فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۰) منتشر شد


بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد



وطن ز نو  جوان شود دمی دگر برآورد



بخوان که از صدای تو در آسمانِ باغ ما

هزار قمری جوان دوباره پر برآورد


به روی نقشه وطن صدات چون کند سفر

کویر، سبز گردد و سر از خزر برآورد


برون ز ترس و لرزها گذر کند ز مرزها

بهار بیکرانه‎ای به زیب و فر برآورد


بهار جاودانه‎ای که شیوه و شمیم آن

ز صبرِ سبزِ باغِ ما گلِ ظفر برآورد


چو موج آن ترانه‎ها برآید از کرانه‎ها

جوانه‎های ارغوان ز بیشه سر برآورد


سیاهی از وطن رود سپیده ای جوان دمد

چو آذرخش نغمه‎ات ز شب شرر برآورد


شب ارچه های و هو کند ز خویش شستشو کند

در این زلال بیکران دمی اگر برآورد


صدای تست جاده‎ای که می‎رود که می‎رود

به باغ اشتیاق جان وزان سحر برآورد


سفیر شادی وطن صفیر نغمه‎های تست

بخوان که از صدای تو سپیده سر برآورد 

شفیعی کدکنی 

پاسبان حرم دل شده‌ام



پاسبان حرم دل شده‌ام

شب همه شب ، شب همه شب
پاسبان حرم دل شده‌ام
تا در این، پرده جز اندیشه او نگذارم
شب همه شب آای خدای دل
دیده بخت به افسانه او شد در خواب
دیده بخت به افسانه او شد در خواب آااااااای
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم آااااای
ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند
یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن ترسم که بوی نسترن مست است و هشیارش کند
ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
خواب است و بیدارش کند
ای آفتاب آهسته نه پا در حریم یار من ترسم صدای پای تو خواب است و بیدارش کند
خواب است و بیدارش کند