جنگ در راه است؟
مراد ویسی - ایران اینترنشنال
فقط پنج روز تا بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران باقی مانده و حالا همه در داخل ایران، منطقه و حتی در سطح بینالمللی منتظرند ببینند تصمیم نهایی علی خامنهای چیست: عقبنشینی و توافق با آمریکا و اروپا یا ایستادگی بر مواضع، حتی به قیمت بازگشت تحریمها و احتمال جنگ؟
سوال اساسی اینجاست: آیا خامنهای «جام زهر» را خواهد نوشید یا بهقول خودشان «شربت شهادت» را؟ انتخابی که دیگر فقط به خودش یا حتی آمریکا محدود نمیشود؛ بخش بزرگی از این تصمیم، در دستان اسرائیل و شخص نتانیاهو قرار گرفته است.
درست است که ترامپ خواهان عقبنشینی جمهوری اسلامی و توافق است، اما در عمل، اسرائیل و نتانیاهو فعالتر ظاهر شدهاند. نتانیاهو در آغاز سال نو یهودیان، بار دیگر تاکید کرد که مهمترین ماموریت دولت و ارتش اسرائیل، از بین بردن «محور شرارت» جمهوری اسلامی است.
البته این فقط به انهدام گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه محدود نمیشود. در واقع، پیام واضحتر از همیشه است: اسرائیل دنبال زدن «سر مار» است، یعنی هدف قرار دادن مقامات ارشد جمهوری اسلامی، حتی شخص علی خامنهای.
از مذاکره تا تقابل؛ شکاف درونسیستمی
در داخل کشور، فشارها روی خامنهای برای حرکت بهسمت مذاکره با آمریکا بهشدت افزایش یافته است. بسیاری از مقامات، حتی کسانی که سالها در ساختار نظام نقش ایفا کردهاند، حالا علناً میگویند که ادامه مسیر تقابل با آمریکا دیگر ممکن نیست.
در جمهوری اسلامی سابقه نداشته بدنه نظام این چنین و تا این حد از رأس آن فاصله بگیرد. روزبهروز چهرههای بیشتری در فضای رسمی و رسانهای میگویند که باید در سیاست خارجی بازنگری شود. برخی حتی خواهان آن شدهاند که مسعود پزشکیان، رییسجمهوری فعلی، با اجازه خامنهای با ترامپ دیدار کند تا از تشدید بحران جلوگیری شود.
اما نشانهها حاکی از آن است که خامنهای قصد چنین عقبنشینیای را ندارد. تمام گمانهزنیها درباره دیدار احتمالی پزشکیان و ترامپ بیشتر شبیه خیالپردازی رسانههای داخلی است تا واقعیت سیاسی.
در همین حال، ترامپ هم هیچ علاقهای به دیدار با مقامهای جمهوری اسلامی نشان نداده و برخلاف گذشته، اینبار آمریکا است که بر خلاف دوره بایدن، تمایلی به مذاکره ندارد.
تحلیلها میگویند ترامپ با سیاستهای تنبیهی خود و استفاده از فشار اسرائیل، بازی وقتکشی جمهوری اسلامی را برهم زده است.
ترامپ و نتانیاهو؛ پایان عصر مماشات
برخلاف اوباما و بایدن که بیشتر بهدنبال حفظ وضعیت موجود بودند، ترامپ در هر دو دوره ریاست جمهوری خود سیاست صریحتری در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کرده است. کشتن قاسم سلیمانی پیام روشنی بود به خامنهای: در برابر آمریکا، دیگر جایی برای بازی دوگانه نیست.
اروپا نیز با استفاده از «مکانیسم ماشه»، در حال بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل است. همه اینها، جمهوری اسلامی را به نقطهای رسانده که همزمان تحت فشار تحریمهای حداکثری قرار دارد و خطر جنگ نیز بیش از همیشه جدی است.
جنگ در راه است؟
با توجه به شرایط موجود، اگر خامنهای به توافق تن ندهد، چشمانداز جنگ وجود دارد. جنگی که برخلاف جنگهای متعارف گذشته، هدفش نه صرفاً زیرساختهای نظامی، بلکه میتواند نابودی کامل ساختار قدرت جمهوری اسلامی، از جمله شخص رهبر آن باشد.
اسرائیل احتمالاً بهدنبال حملهای سنگین و هوایی خواهد بود و هدف مستقیم آن، نه فقط پایگاهها، بلکه شخص خامنهای و دیگر مقامات ارشد خواهد بود. پدافند ضعیف جمهوری اسلامی و نفوذ گسترده اطلاعاتی درون ساختار نظام، امکان دفاع موثر از رأس حاکمیت را نیز تقریباً ناممکن کرده است.
لغو رژه نیروهای مسلح که بیش از چهار دهه بهطور منظم برگزار میشد، نشانه روشنی از همین ترس امنیتی است. جمهوری اسلامی حالا حتی از برگزاری مراسمی نمادین هم ناتوان شده--آن هم در پایتخت.
در همین شرایط، دستگاه رسمی نظام همچنان به رجزخوانی ادامه میدهد، اما این رجزها دیگر در فضای داخلی و بینالمللی جدی گرفته نمیشود. مردم، آمریکا، اسرائیل و حتی بسیاری از مسئولان نظام میدانند که این تهدیدها تا حد زیادی توخالی است.
خامنهای اکنون در لحظهای سرنوشتساز ایستاده. او یا باید تصمیم به عقبنشینی بگیرد و «جام زهر» را بنوشد--یعنی به توافقی جامع با آمریکا تن دهد و از غنیسازی هستهای و برنامه موشکی بالستیک صرفنظر کند--یا باید به راه «شربت شهادت» برود و در مسیر جنگ و احتمالاً سقوط گام بگذارد.
گویا