به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی
سهشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۹۱
پرویز داورپناه
جانِ بیماران ایرانی در خطر است
«در برخی موارد که داروهای اضطراری مورد نیاز بیماران نه در داروخانه ها پیدا می شود و نه حتی در ناصر خسرو، پزشکان از اطرافیان بیمار می پرسند: آیا گذرنامه داری؟ و اگر جواب مثبت باشد ، او را چنین راهنمایی می کنند:
ترکیه ، ویزا نمی خواهد ، دو - سه ساعت بیشتر هم فاصله هوایی نداریم. با اولین پروازی که بلیت گیر آوردی برو ترکیه ، از اولین داروخانه نزدیک فرودگاه در ترکیه دارو را بخر و برگرد!»
گفتگوی گزارشگران با پیروز زورچنگ از حاضرین در دادگاه لاهه
جمهوری اسلامی به جنایت علیه بشریت محکوم شد.
مرحله دوم محاکمه جمهوری اسلامی که با تلاش های جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی و قربانیان دهه شصت ( ایران تریبونال ) در لندن آغاز شده بود, در دادگاه لاهه و پس از نشستی سه روزه پایان یافت. همانطور که انتظار میرفت جمهوری اسلامی به جنایت علیه بشریت متهم و محکوم شد. ادامه مطلب
یکشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۹۱
محمد علی مهرآسا
عُمر تلف کنندگانی که نام برنامه ساز
تلویزیونی برخود نهاده اند!!
من چنانکه در پیش نیز گفته ام، همانند بسیاری از ایرانیان، دیش برای دیدن برنامه های تلویزیونهای ایرانی ندارم؛ و از این جهت خود را خوشبخت احساس می کنم. هیچ پروائی هم ندارم که بگویم دستکم نود و پنج درسد برنامه های تلویزیونها ایرانی بی ارزش، بی محتوا، پرت و آشغال است. گفتم برنامه ....!!!
اسماعیل وفا یغمائی
در درگذشت احمد قابل
احمد قابل درگذشت.در پنجاه و پنجسالگی و با یک بیماری رنجبار و پس از عمری که سی و سه سالش در آتش ظلم جمهوری اسلامی سوخت.
احمد قابل یک نمونه از نمونه هائی است که در ایران حضور دارند و حضورشان قابل انکار نیست.
من کارهای احمد قابل را مثل کارهای بسیاری از معترضین و مبارزان مسلمان داخل کشور، با اینکه از مذهب معمول و بخصوص دین و مذهبی که بازیچه ارتجاع و انقلاب است فاصله اجباری گرفته ام میخواندم.
من علیرغم تمام تغییرات و تلاطمهای رنجبار فکری، اعتقاد دارم همانطور که در یک دوران خاص زمینشناسی مثلا خلیج البته همیشگی فارس!
بهروز سورن:
بغضی که ترکیدن آغاز کرد!
سرانجام تلاش های بخشی از زندانیان سیاسی سابق و خانواده های قربانیان دهه شصت ( تجمع ایران تریبونال ) بثمر نشست و دادگاه لاهه در نشست سه روزه خود جمهوری اسلامی را به جنایت علیه بشریت محکوم کرد.
جا دارد که به این زندانیان سیاسی و خانواده های قربانیان آن دهه شوم شادباش بگوئیم و امیدواریم که گوشه ای از زخمهای باز و بی پایان آنان مرحمی یافته باشد.
شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۱
زهرا منصوری بازداشت شد
زهرا (محبوبه) منصوری امروز ششم آبان پس از احضار به دادسرای مستقر در زندان اوین جهت اجرای حکم دو سال حبس تعزیری بازداشت و روانه بند زنان زندان اوین شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، زهرا منصوری در تاریخ ۱۱ خرداد ماه سال ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد و قریب ۹۰ روز را در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بسر برده بود و در تاریخ ۲۸ مرداد ماه ۱۳۹۰ با قید وثیقه آزاد شد.
ایشان در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباس به اتهام اقدام
جمعه، آبان ۰۵، ۱۳۹۱
احمد قابل / اردیبهشت ۱۳۸۷
وصیت… به ملت ایران
متنی که در پی میآید، به صورت امانت در اختیار برخی دوستان قرار داده بودم تا پس از بازداشت من توسط نیروهای امنیتی و قضایی، منتشر گردد. ارزش این کار را در آن میدیدم که نتیجهٔ بازداشت امثال من برای حاکمیت، چیزی جز شکست و نومیدی نباشد و انتشار این مطلب پس از بازداشت، میتوانست نشانگر شکست پروژهٔ بازداشت باشد.
در بازجوییهای پس از بازداشت ۲۹ آذر ۸۸ نسبت به این متن نیز مورد پرس و جو قرار گرفتم (چرا که در هارد کامپیوترم موجود بود) ولی نتوانستم بدانم که آیا منتشر شده یا خیر؟
پنجشنبه، آبان ۰۴، ۱۳۹۱
چهارشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۹۱
بهروز سورن:
خالی بندهای حکومتی و زلزله زدگان
بیاد داریم که پس از انتشار خبر زلزله در آذربایجان و کشته شدن بسیاری از هموطنان آذری مسئولین جمهوری اسلامی اعلام کردند که به کمک خارجی نیازمند نیستیم. ادامه مطلب
سهشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۱
بیانیه کنشگران ملی - مذهبی خارج از کشور در باره درگذشت احمد قابل
دریغ که زود هنگام رفت …
به نام او که همه از اوییم و به سوی او باز می گردیم
درگذشت نا بهنگام عالم دینی وارسته، پژوهشگر دانشور، نویسنده متعهد و مبارز دلیر، زنده یاد “احمد قابل” موجب تأثر و تأسف گردید. بی گمان در میان برآمدگان از حوزه های علمیه معاصر، “احمد قابل” از نوادری بود که دینداری را با آگاهی ودانش، پژوهشگری را با تعهد اجتماعی، نواندیشی را با دلیری دراعلام نظر و مبارزه را با اخلاق و معنویت به گونه ای سازگار درآمیخته بود.
دوشنبه، آبان ۰۱، ۱۳۹۱
هنگامه افشار
سایه سنگین دکتر محمد مصدق!
بیش از نیم قرن است که دستگاههای تبلیغاتی استبداد و استعمار تواما در تخریب شخصیت دکتر محمد مصدق کوشیدهاند. حدیث مردی که ملی شدن صنعت نفت ایران و خلاصی از استعمار دولت فخیمه انگلیس، به نام او ثبت شده است. مردی که مقابل تک روی سلطنت پهلویها ایستاد و جهت پاسداری از آرمانهای مشروطه و نگه داشت حرمت خونهای ریخته مشروطه خواهان، مصر بود که شاه فقط سلطنت کند و حکومت را بسپارد به دست مردم. اصرار داشت که مجموعه دربار و شاه، با حفظ احترام به خود و به مردم، به عنوان یک نهاد سنتی، نقش تشریفاتی داشته باشد و گامهای سازندگی در مملکت سپرده شود به نمایندگان منتخب مردم در مجلس و سایر نهادهای دولتی تحت نظارت نخست وزیر. اما عملا چنین نشد و آرمانهای مشروطه عقیم ماند.
یکشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۹۱
اشرف علیخانی:
من اینجا ایستاده ام لب پرتگاه
با سلام و مهر
کاش میشد دانست که کجا زندان نیست؟... بنظر میرسد همه جا را زندان کرده اند. شاید خودمان هم خودمان را زندانی کرده ایم. با خودسانسوری. حتی شهامت بازگویی بسیاری از افکار و اندیشه ها و نتیجه گیریهایمان را نیز نداریم.
شاید هم میترسیم که دیگران به ما گوش ندهند یا عصبانی شوند. اما من دلم میخواهد بگویم و بنویسم هرچند کسی گوش نکند و نخواند.
با اینحال اگرچه گفتنی و نوشتنی هایم بسیارست اما اوضاع و احوال و شرایطم هنوز پس از دوماه آزادی از زندان عادی نشده و از درون بیشتر از بیرون پریشان و
جمعه، مهر ۲۸، ۱۳۹۱
محمد امینی
سخنی با آقای اسماعیل نوری علا
نوشته اید که «آقای محمد امینی، که گویا پدرش پیشکار دکتر مصدق بوده و عشق ژنتیک به مصدق دارد، بلافاصله کتابی در رد نوشته میرفطروس به زیور طبع آراسته و با انتشار آگهی های مبسوط تلویزیونی خواندن آن را تبلیغ می کند».
پیشکاری کسی یا دستگاهی را داشتن، کاری نکوهیده نیست. اما شما نیک می دانید که این واژه «پیشکار» را به کار برده اید تا مردی را نکوهش کنید که خویش و غیر اورا می ستودند و می ستایند و جز به نیکی از او یاد نمی کنند. شما نیک می دانید که مصدّق پیشکاری نداشت که پدرم چنان شغلی را داشته باشد.
رهبر چشم به راه شماست، داخل شوید!
کاش مراجع تقلید و بزرگان دیگر ما می دانستند: “فاجعه” یعنی بر باد رفتن.
و می دانستند ما به چند قدمی یک فاجعه ی ملی نزدیک شده ایم.
که اگر امروز – آری همین امروز – به چاره جویی اش همت نکنیم، فردا بخاطر ظلم هایی که بر سر مردم بارانده ایم، همین مردم، ما و بانیان و همراهان فاجعه را از سوراخ های اختفا بیرون می کشند و به صورتمان تف می کنند.
پنجشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۹۱
یادمان پنجاهمین سال پایهگذاری کنفدراسیون
کمیته متشکل از مسؤولان و کوشندگان «کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی» با حمایت چندین تن از دبیران پیشینِ آن سازمان دست به ابتکار تدارک جشن یادبود پنجاهمین تأسیس آن سازمان بینظیر زدهاند و تا کنون اقداماتی برای برگذاری جشنی فرهنگی- تاریخی به آن مناسبت انجام گرفته است.
با شرکت خود در این مراسم (پنجم ژانویه ۲۰۱۳) در فرانکفورت خاطره ی شکوهمند مبارزات کنفدراسیون را زنده کنیم.
مازیار تپوری
نامه سرگشاده به آقای اسماعیل نوری علاء
در پاسخ مقالۀ «روايت نسل نابهنگامی»
به گمان من ، مشکل شما، از زمانی آغاز شده است که شعر و شاعری را رها کردید و وارد عرصۀ سیاست (یعنی دنیای بده و بستان و زد و بند) شده اید. البته ، این حق شماست ، که بین ادبیات و سیاست ، پل بزنید و یا ادبیات را ببوسید و در «پستوی خانه نهانش کنید» و لباس اهل سیاست بپوشید ، تا مدام «سر ِ آنتن» باشید و در فضای مجازی ، چونان « طاووس علیین ِ» سپهر ِ سیاست جلوه کنید و ...
سهشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۹۱
اولین مأموریت میرموسموس، لائیک نشان دادن محمدرضاشاه و بی اعتنا وانمود کردن او به معجرات حضرتعباس بود. در مقابل، وی باید میکوشید برعکس، دکتر مصدق را گرفتار خرافات مذهبی نشان دهد و ثابت کند کسی که حضرتعباس در راه امامزاده داود نجاتش داده و نگذاشته از اسب بیفتد، دکتر مصدق بوده است!
ضمناً میرموسموس که هنر تاریخنویسی و پژوهشگری را در مکتب «عرفان قانعی فرد» آموخته، هفتۀ آینده در یک برنامۀ تلویزیونی با شرم و حیای ذاتی خودش ثابت خواهد کرد که قهرمان ملی کردن نفت ایران محمدرضاشاه بوده که دکتر مصدق او را حبس میکند و به احمدآباد میفرستد و آن قهرمان ملی تا پایان عمر در تبعید میماند.
دوشنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۱
بازتاب تاریخ از نگاه فرح دیبا
گفتگوی نوشین شاهرخی با ویدا حاجبی, ١٨ مهر ١٣٩١
میبینیم به گفتهی صریح خود شاه، در رژیم گذشته نه دولتی ملی وجود داشته و نه انتخاباتی آزاد. انتخاب شاپور بختیار به عنوان نخستوزیر از جانب شاه در آخرین فرصت نیز به همین خاطر بود که بختیار عضو جبههی ملی و از پیروان دکتر مصدق بود و همچون مصدق مدافع اجرای قانون اساسی مشروطیت به شمار میآمد. و از قضا به جرم همین خواست بارها در رژیم شاه زندانی شده بود. اما فرح نه تنها از نبود آزادی در انتخابات کلامی نمیگوید، بلکه دلایل انتخاب شاپور بختیار از جانب شاه و بارها زندانی شدن او به خاطر دفاع از قانون اساسی مشروطیت را هم مسکوت میگذارد. حتی از ماجرای کودتای 28 مرداد علیه دکتر محمد مصدق و زندانی کردن او تا هنگام مرگ در احمدآباد نیز کلامی نمیگوید. از قضا مصدق نیز در مقام نخستوزیری با کودتای 28 مرداد 1332 دستگیر و در دادگاه نظامی رژیم به جرم پیگیری در اجرای قانون اساسی مشروطیت و پیشگیری از یکهتازیهای شاه محکوم شد. همهی این وقایع در اسناد رسمی رژیم گذشته نیز ضبط است. اما این رخداد سرنوشتساز تاریخی نیز به کلی مسکوت میماند. فقط با تکیه بر اینکه شاه از مرگ مصدق متأسف شد آن رخداد به بیننده واژگونه القا میشود.
اشتراک در:
پستها (Atom)