به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، آذر ۰۱، ۱۴۰۴

مقاله نخست پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۲۵ مورخ اول آذر ۱۴۰۴

 

فروپاشی
فروپاشی یعنی فرو ریختن، یعنی از هم گسیختگی یا سقوط کردن و یعنی اضمحلال. فروپاشی یک ساختمان موقعی روی می دهد که ستون پایه های آن کج شده و از هم بگسلد و توان نگهداری و حفظ انسجام بنا و تحمل بار روی سرش را نداشته باشد. در این حالت بنا روی هم می خوابد و چیزی جز تلی از خاک و آوار بر جای نمی ماند.


برای ساختمان یک حکومت نیز ممکن است پدیده فروپاشی یا فرو ریزی پیش آید. این در حالتی به وقوع می پیوندد که ارکان حکومت نتوانند بار سنگین نا کامی ها ، شکست ها و عدم موفقیت ها را تحمل کنند.و ناچارند تن به اضمحلال و سقوط بدهند.ممکن است حکومتی خود به خود و بدون تاثیر هر عامل خارجی از درون متلاشی شده و فروپاشی گردد. بهترین نمونه از فروپاشی حکومت ها، فروپاشی حکومت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است. در تاریخ ۲۶ دسامبر ۱۹۹۱ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی پس از ۷۴ سال سلطه ی حکومت کمونیستی بر روسیه و ضمیمه کردن جمهوری های اقماری،با صدور یک بیانیه منحل گردیده و فروپاشی شد.نه حمله خارجی در کار بود.نه انقلاب مردمی روی داده بود. بلکه حکومت به بن بست هایی رسیده بود که جز فروپاشی راهی نداشت.عدم رضایت مردم،بن بست های اقتصادی،سیاسی،اجتماعی،علمی و نظامی کار خود را کرد وساختار اتحاد جماهیر شوروی از هم فرو پاشید.


برای فرو پاشی یک حکومت،باید مولفه های قدرتی که موجب پایداری آن است تضعیف گردیده و از بین برود. اولین مولفه ی قدرت برای یک حکومت، داشتن پایگاه مردمی و مقبولیت عمومی است که برای حکومت،هم مشروعیت سیاسی و هم استحکام ساختار و انسجام پدید می آورد. مجموع اعمال و رفتارحکومت ها از لحاظ سیاست خارجی،سیاست داخلی،صحت عمل و درستکاری،نوع رفتار و تعامل با مردم و رعایت حقوق آنان که صاحبان حقیقی کشورهستند،می تواند پشتیبانی شهروندان را جلب و برای حکومت پایگاه مردمی فراهم نماید. و برعکس سیاست های نا صحیح و فساد مالی و نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادی های اولیه شهروندان مثل آزادی احزاب و اجتماعات، آزادی بیان و قلم و آزادی انتخابات ،مشروعیت و مقبولیت نظام را از بین برده و تباه می سازد. آیا حکومت جمهوری اسلامی پایگاه و حمایت قابل اتکاء مردمی دارد؟ اگر دارد چرا از یک بزرگداشت محدود اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران در سالگرد شهادت دکتر حسین فاطمی می هراسد؟ و تحمل کوچک ترین حرکت مخالفان خود را ندارد؟


مولفه ی دیگر قدرت برای یک رژیم حکومتی، داشتن توان اقتصادی کافی جهت تامین نیازهای جامعه و احتیاجات کشور در زمینه های مختلف است. یک اقتصاد سالم و نیرومند باید بتواند سرمایه گذاری های داخلی وخارجی را برای افزایش تولید جلب کرده، کسب و کار ها را رونق بخشیده،بیکاری و فقر را برچیده، تورم و گرانی را مهار،نیازهای اولیه جامعه مانند ایجاد کار،مسکن، آموزش ودرمان و رفاه عمومی را میسر و تامین نماید.حکومت باید بتواند توازن بین صادرات و واردات را بر قرار و ارزش پول ملی را حفظ و در هر اقدام اقتصادی ،به ویژه در هزینه ها،منافع ملی را مبنا و معیار بداند. آیا حکومت جمهوری اسلامی با این اقتصاد ویران و فقر و بیکاری رو به افزایش و گرانی و تورم لحظه ای و کاهش ارزش پول ملی به گونه‌ای روز به روز و فساد های مالی با ارقام نجومی، می‌تواند ادعا کند که از ثبات و قدرت اقتصادی برخوردار است؟


دست یابی به پیشرفت های علمی و صنعتی و علوم و تکنولوژی های روز جهان و حرکت در مسیری که جوامع پیشرفته بشری در بیست و پنجمین سال قرن ۲۱ میلادی در آن گام بر می دارند،محور دیگراقتدار برای یک دستگاه حکومتی شناخته می شود.آیا در عصر انفجار اطلاعات، بهره گیری از روبات ها،به کار گیری هوش مصنوعی و تسخیر فضا،میهن ما تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ،با مداحانی که به عنوان استاد به دانشگاه می فرستد،به کدام پیشرفت های علمی نائل آمده و به کدام قله های دانش خواهد رسید؟


قدرت اطلاعاتی و نظامی برای دفاع از امنیت کشور نیز به طور قطع و یقین،یکی از مولفه های مهم قدرت برای حکومت مستقر است.توان نظامی متعارف برای حفظ و دفاع از موجودیت کشور امری است که به هیچ عنوان نباید مورد غفلت قرار گیرد.ولی آیا ترور اسماعیل هنیه در مهمانسرای به شدت حفاظت شده توسط دستگاه های اطلاعاتی در تهران و آنچه در حمله ۱۲ روزه دولت فاشیست اسرائیل به کشورمان شاهد بودیم،تا چه اندازه ملت ایران را به توان اطلاعاتی و نظامی کشور مطمئن می سازد؟


شان و حیثیت حکومت در جامعه جهانی و داشتن روی کردی بر اساس موازین حقوق بشر و انسان دوستی نیز مولفه دیگری از مولفه های قدرت است که نمی توان آن را نادیده گرفت.آیا جمهوری اسلامی تا چه حد این مولفه ی قدرت را برای خودش و برای کشور فراهم نموده است؟


آیا وقتی حکومت این چنین از معیار های قدرت فاصله گرفته،به سوی فروپاشی نیست؟