به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، آذر ۲۹، ۱۳۹۰

تهراني‌ها، شب يلدا را چگونه سپري مي‌كردند
آريا شيرواني
قرن‌هاست كه مردم تهران، آغاز زمستان را كه برابر با شامگاه سي‌ام آذر و بامداد يكم دي است به نام شب يلدا يا شب چله بزرگ مي‌شناسند. شب يلدا از ديد مردم آن ايام، مظهر غلبه تاريكي و تباهي بر روشنايي بود، چراكه فرداي شب يلدا، خورشيد به‌عنوان نماد روشنايي دوباره متولد مي‌شد. در ايام بسيار دور، فرداي شب يلدا در نزد تهرانيان و ايرانيان بسيار عزيز به حساب مي‌آمد تا آنجا كه سعي مي‌كردند كار خطايي از آنها سر نزند و به همين دليل آن روز جزو تعطيلات عمومي به‌حساب مي‌آمد. برخي مورخان بر اين عقيده هستند كه جشن يلدا متعلق به مسيحيان است، اما در اصل از ايران باستان گرفته شده است تا آنجا كه قدمت آن را بيش از هشت هزار سال مي‌دانند. علي‌اكبر دهخدا مراسم شب يلدا را اين‌گونه تعريف مي‌كند: «شب چله بلندترين شب سال است كه ايرانيان آن را از ديرباز مبارك مي‌دانستند. در اين شب ايرانيان با گردآمدن دور آتش، رقص و پايكوبي اين شب را جشن مي‌گرفتند. آنگاه سفره‌اي فراخ و گشاده مي‌گسترانيدند كه روي آن آتشدان، عطردان و خوراكي‌هاي گوناگون ازجمله خوراكي‌هاي فصلي و خوردني‌هاي غيرنوشيدني مانند نان، شيريني، حلوا و گوشت قرباني بود.»

شب يلدا در نزد تهرانيان قديم، سمبلي از بركت، تندرستي،‌ فراواني و شادماني بود كه خويشان، همسايه‌هاي خود را دعوت مي‌كردند يا اينكه در منزل بزرگ‌تر خانواده جمع مي‌شدند و بساط سوروسات از آجيل گرفته تا شيريني، ميوه مخصوصا هندوانه، انار و خربزه فراهم كرده و به خوشگذراني و شب‌زنده‌داري مي‌پرداختند. هندوانه را از اين جهت بر سر سفره مي‌گذاشتند كه به دليل كروي‌بودنش، نمادي از خورشيد است و همچنين انار نيز سمبلي از زايش به حساب مي‌آيد كه با شكستن آن شادي را براي زندگي افراد به ارمغان مي‌آورد. البته ناگفته نماند كه اكثر ميوه‌هاي موجود شب يلدا آن دوره، كثيرالدوله بودند كه به نوعي از آن جادوي سرايتي نام مي‌بردند كه باعث بركت در زندگي مي‌شد. گرفتن فال حافظ نيز در چند سده اخير به رسوم شب يلداي تهرانيان اضافه شد كه مخصوصا دختران دم بخت خواهان گرفتن اين فال بودند و بزرگان با انتخاب و شكستن گردو از روي پوكي يا پربودنش، آينده را پيش‌بيني مي‌كردند. جعفر شهري در كتاب تهران قديم نوشته است: «تهراني‌ها با ميوه‌هاي تازه فصل پاييز و ميوه‌هاي خشك‌شده تابستان و آجيل از ميهمانان پذيرايي مي‌كردند و معتقد بودند كه خوردني‌هاي سفره شب يلدا مثل خوراكي‌هاي پاي سفره هفت‌سين، مي‌تواند طبيعت گرم را سرد طبيعت سرد را گرم كند به اين صورت كساني كه از گرمي‌مزاج رنج مي‌بردند، هندوانه و انار و كساني كه از سردمزاج بودن‌شان ناراحت بودند توت، كشمش و خرما مي‌خوردند.»‌آجيل شب يلدا نيز از ديگر تنقلات تهراني‌ها بود كه تركيب آن نشاني از اعتقاد و تجربه اهالي تهران قديم به خواص گوناگون ميوه‌هاي خشك شده بود كه به‌عنوان «آخشيج» (تضادها) كاربرد داشت.» از ديگر سرگرمي‌هاي خانواده‌هاي تهران در آن شب قصه‌گويي و داستان‌سرايي بزرگترهاي خانواده براي كوچكترها پاي كرسي بود؛ از جمله داستان‌هايي كه در آن شب نقل مي‌شد شامل قصه خير و شر، سنگ صبور، ماه‌پيشوني و... بود. اين جشن باستاني در سال 1388 در فهرست ميراث معنوي كشور با هدف حفاظت، ترويج و انتشار فرهنگي نيز با قدمتي بالاي هشت هزار سال به ثبت رسيد.