به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، شهریور ۲۲، ۱۳۹۲

شما را به خدا بس كنيد اين همه غرض ورزي و بي‌مهري با هنر را...

حاشيه‌هاي جنجالي كنسرت‌ های سالار عقیلی 
تا من آن نرگس مست تو دیدم (ویدئو)

هفته پيش كنسرت سالار عقيلي با حضور حميد متبسم و گروه نوازندگان كه پس از اجراي كنسرت در كشورهاي انگليس و هلند براي اجراي كنسرت در ايران مشتاق بودند، باحاشيه‌هاي تلخي مواجه شد و تعدادي از خانم‌ها و نزديكان خواننده و نوازندگان گروه را به كنسرت راه ندادند. تعداد زيادي از زناني كه براي حضور در كنسرت آمده بودند با سر و صدا و تاخير بسيار اجازه ورود به كنسرت را يافتند و خيلي از آنها نيمه اول كنسرت را كه با قيمتي بالا هم بليت را خريده بودند، از دست دادند. آنچنان كه سالار عقيلي در ميانه كنسرت در جواب اعتراض برخي از حاضران به برخوردهاي تند در ورودي كنسرت، از اين برخورد با نزديكانش گفت و به اين جمله اكتفا كرد كه من هميشه با مردم هستم و براي مردم مي‌خوانم. پنجشنبه و جمعه شب نيز كنسرت موسيقي سالار عقيلي و كيوان ساكت در سمنان با مشكلات بسيار براي مجوزي كه از وزارتخانه صادرشده بود، برگزار شد، كيوان ساكت در گفت‌وگو با«اعتماد» درباره مجوز گفت: «وزارتخانه ارشاد مجوز را صادر و به مركز سمنان فكس كرده ولي ارشاد سمنان از دادن آن خودداري مي‌كرد. مسوولان فرهنگي در سمنان به اين نتيجه رسيدند كه برگزاري اين كنسرت به ضرر استان است و كلي بهانه مي‌آوردند كه كنسرت لغو شود.»كيوان ساكت گفت: «موسيقي خودمان نباشد، موسيقي غربي هم نباشد، اصلا هيچ چيز نباشد، خب مردم چه كنند؟ شما را به خدا بس كنيد اين همه غرض ورزي و بي‌مهري با هنر را. چرا مجوزي را كه وزارتخانه داده، نگه مي‌داريد و نمي‌دهيد؟ شما وظيفه داريد به هنر و هنرمند خدمت كنيد نه اينكه مانع كارشويد. اين موسيقي ايراني ما است اين بخشي از فرهنگ كشور ما است. شور و ابوعطا و دشتي و سه گاه ونوا، در رگ‌هاي تك‌تك مردم هست. اين موسيقي مردم ما است با اين موسيقي مردم اين ديار شادي كردند، گريه كردند، به تفكر نشستند.» كنسرت سالار عقيلي با كيوان ساكت در سمنان سرانجام برگزار شد اما در پوسترهاي آن در سطح شهر نام كيوان ساكت سه نقطه با علامت تعجب اعلام شده و نوشته شده بود: كنسرت موسيقي سالار عقيلي و استاد...!

تا من آن نرگس مست تو دیدم 


تا من آن نرگس مست تو دیدم 
دین و دل دادم و مهرت خریدم
ترسم از آن که وفایت نبینم
بس جفا دیدم و محنت کشیدم
بس جفا دیدم و محنت کشیدم

آه ز بیداد تو ای دلبر طناز
آه ز بیداد تو ای دلبر طناز
دهان غنچه کن باز
ناسزایی بگو تا بگویم که من چون شنیدم
ناسزایی بگو تا بگویم که من چون شنیدم

بی تو سرآمد دور جوانی
شعله کشد باز شور نهانی
سر کشد آتش ز دلم، شعله زند آب و گلم، دانم و دانی
سر کشد آتش ز دلم، شعله زند آب و گلم، دانم و دانی

جانی و جانانه وشی، دم نزنم گر بکشی
یا به کمندم بکشی، یا برهانی
خواهم از دل، که با شور عشقت کند زندگانی
دل نمیرد اگر من بمیرم تو در دل بمانی

جام زهر از کف تو نوشداروست
ناسزا از لب تو طیبات است
گر بمیرم تو به مرگم بگریی
نوشم آن قطره که آب حیات است
نوشم آن قطره که آب حیات است

تا که عشق تو به جانم شرر افکند
تا که عشق تو به جانم شرر افکند
می دهدم پند
دل از این عشق، همی جان از آتش، که با جان خریدم

بی تو سرآمد دور جوانی
شعله کشد باز شور نهانی
سر کشد آتش ز دلم، شعله زند آب و گلم، دانم و دانی
سر کشد آتش ز دلم، شعله زند آب و گلم، دانم و دانی
جانی و جانانه وشی، دم نزنم گر بکشی
یا به کمندم بکشی، یا برهانی
خواهم از دل، که با شور عشقت کند زندگانی
دل نمیرد اگر من بمیرم تو در دل بمانی