به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مهر ۱۷، ۱۴۰۳

یک‌‌سال پس از جنگ غزه؛ مردم خسته ما

هیچ حکومت دیگری در جهان جز جمهوری اسلامی، ایران بر سر حمایت از فلسطین با اسراییل تا این حد درگیر نبوده است. در سالگرد حمله ۱۵مهر ( ۷اکتبر) حماس به اسراییل، روابط بین ایران و اسراییل اینک به آستانه یک مخاصمه مسلحانه رسیده است؟ این نوشتار، به چرایی این سوال پاسخ می‌دهد.


***


در سیاست راهبردی جمهوری اسلامی در ۳۵ سال رهبری «علی خامنه‌ای»، توان نظامی، کلیدی‌ترین ستون قدرت بوده است. هرجا که جمهوری اسلامی خواسته قدرتی از خود نمایش دهد یا گروه‌های نیابتی مورد حمایت‌ خود را تقویت کند، ابزار آن نهایتا کمک و مساعدت‌های نظامی شده است.


این ستون در سه دهه گذشته، بر تقویت نظامی گروه‌های نیابتی به‌عنوان ابراز نظامی غیرمستقیم استوار بوده، اما پس از حمله ۱۵مهر حماس و تشدید حملات اسراییل علیه منافع جمهوری اسلامی، در حال تبدیل به بازدارندگی مستقیم و از درون خاک ایران شده است.


ریشه وضعیت را در مضیقه شدید و استیصال نظامی ایران در جنگ ۸ ساله با عراق باید جست. 


اخراج و اعدام نظامیان ورزیده دوره شاه از سوی انقلابیون، لغو گسترده خرید‌های نظامی خصوصا از آمریکا و بریتانیا و نهایتا تحریم نظامی گسترده ایالات متحده به‌دلیل دست داشتن جمهوری اسلامی ایران در انفجار مرگبار مقر نظامیان آمریکایی در بیروت در آبان۱۳۶۳ چنان برای جمهوری اسلامی خسارت‌بار بود که به محض پایان جنگ، تلاش برای تولید داخلی نیازهای نظامی را آغاز کرد.


در تحریم شدید نظامی خصوصا از سوی آمریکا، نوسازی نیروی هوایی و دریایی ایران در چهار دهه اخیر نزدیک به غیرممکن بوده و ادوات مدرن و تسلیحات به‌روز مورد نیاز نیروی زمینی هم به آسانی قابل دستیابی نبوده است. تکیه بر صنایع موشکی که متکی به فناوری کره شمالی است، سیاست خامنه‌ای برای پر کردن خلاء فرسودگی نیروی هوایی و دریایی بوده است؛ موشک به‌جای جنگنده و هواپیماهای نظامی.


با اینکه خامنه‌ای در دوره پیش از رهبری رابطه نزدیک‌تری با ارتش داشت، پس از مرگ «روح‌الله‌ خمینی» و جانشینی او، ضعف پایه قدرت خود را که نه در میان روحانیون و نه در میان سیاستمداران قابل مقایسه با خمینی نبود، با محوریت دادن به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جبران کرد.


به موازات توسعه برنامه‌های موشکی سپاه، گسترش نیروی قدس، شاخه برون‌مرزی سپاه پاسداران و تقویت حزب‌الله لبنان در همسایگی اسراییل، محصول دوره رهبری خامنه‌ای است که عمده آن یعنی به‌مدت ۲۲ سال (۱۳۷۶-۱۳۹۸) در اختیار «قاسم سلیمانی» بود.


سیاست محوری سلیمانی، تاسیس گروه‌های شبه‌نظامی متعدد در کشورهای منطقه و مسلح کردن آن‌ها برای پیشبرد سیاست‌های‌‌ دفاعی جمهوری اسلامی و هم‌زمان مبارزه نیابتی با اسراییل بود. 


خمینی گفته بود: «ما می‌گوییم اسراییل باید از صفحه روزگار محو شود و بیت‌المقدس مال مسلمین و قبله اول مسلمین است.» «قدس» -نام شاخه برون مرزی سپاه- برگرفته از همین گفته خمینی و جمله تاریخی دیگر او یعنی «راه قدس از کربلا می‌گذرد» گرفته شده است.


سیاست ایران در برابر اسراییل هرچند پس از انقلاب بهمن۱۳۵۷ پرهیز از به رسمیت شناختن این کشور و تبلیغ بر ناپایدار بودن اسراییل بوده، اما در راه یافتن شرکایی حتی از میان کشورهای مسلمان، سخت ناکام بوده است. به رسمیت شناختن موجودیت اسراییل از سوی کشورهای مسلمان که در کمتر از یک دهه اخیر رشدی چشمگیر داشته و داشتن روابط غیررسمی با اسراییل در میان تعداد بیشتری از دولت کشورهای اسلامی، برای حکومت ایران یک شکست برای سیاست فلسطین‌محوری آن محسوب می‌شود که حتی در قانون اساسی آن هم آمده است.


برخلاف دوره شاه که روش ایران موسوم به «سیاست مستقل ملی» متکی بر راه‌حل دو کشوری، یعنی قبول موجودیت اسراییل و هم‌زمان حمایت از تاسیس  کشور مستقل فلسطین بود، در جمهوری اسلامی، انکار بی‌چون‌وچرای موجودیت اسراییل و تقویت گروه‌های شبه‌نظامی و تضعیف دولت فلسطینی که اسراییل را به رسمیت می‌شناسد، بوده است.


شگفتی سیاست ایران در دوره شاه نه‌تنها مخالفت با تشکیل کشور اسراییل بود و در سازمان ملل متحد بابت آن تلاش کرده بود، پس از تاسیس اسراییل هم مخالف عضویت آن در این سازمان بود. با‌این‌همه در پذیرش یک واقعیت غیر قابل انکار، با اسراییل رابطه دفاکتو (غیررسمی) برقرار کرد و برای کمک به نیازهای کنسولی ایرانیان یهودی که به اسراییل مهاجرت کرده بودند، در آن کشور کنسولگری تاسیس کرد. سیاست ایران در آن دوره، حمایت از حقوق فلسطینیان از راه تماس رسمی با دولت اسراییل بود.


موضوع اسراییل در تاریخ ۴۵ ساله ایران با قطع رابطه غیررسمی با آن در ۳۰بهمن۱۳۵۷ در دولت موقت «مهدی بازرگان» آغاز شد. حدود دو ماه بعد، خمینی فرمان قطع رابطه با مصر را به‌دلیل شناسایی دولت اسراییل از سوی قاهره صادر  کرد: «جناب آقاى دکتر ابراهیم یزدى، وزیر امور خارجه‏، با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسراییل و اطاعت بى‌‏چون‌وچراى دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامى ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید.» 


هنوز هم باوجود تلاش برای برقراری دوباره پس از ۴۵ سال، این رابطه امکان از سرگیری پیدا نکرده است. در پافشاری بر اینکه راه‌حل دو کشوری، یعنی وجود هم‌زمان اسراییل و تاسیس فلسطین را نپذیرد و در حد توان خود از طریق گروه‌های نیابتی مثل حماس یا جهاد اسلامی فلسطین، مانع هر توافقی در این زمینه شده است. او یک بار پیشنهاد کرده بود که تکلیف از طریق همه پرسی از فلسطینیان روشن شود و هرآنچه که آن‌ها اعلام کردند، مبنای عمل قرار گیرد.


«اکبر هاشمی رفسنجانی» در خاطرات خود نوشته است که «محمد خاتمی»، رییس‌جمهور وقت ایران (۱۳۷۶-۱۳۸۴)  از این پیشنهاد استقبال کرده و آن را تغییر سیاست جمهوری اسلامی و همراهی تلویحی با راه‌حل دو کشور فرض کرده بود، اما زمانی که خرسندی خود را از این طرح به خامنه‌ای می‌گوید، به نوشته هاشمی رفسنجانی، پاسخ می‌شنود که «همه‌پرسی راهی برای نابودی اسراییل است.» روشی که ترکیه و عربستان سعودی به‌عنوان دو کشور محوری جهان اسلام و کم‌وبیش همه کشورهای عربی خلیج فارس با آن مخالفت کرده‌اند و راهی دیگر در پیش گرفته‌اند.


پس از حمله حماس به اسراییل در ۱۵مهر، خامنه‌ای طی یک سال گذشته تنها رهبر جهان بوده که پیوسته از آن تمجید کرده و راه‌حل مساله فلسطین را در تداوم آن دانسته. او در چند سخنرانی خواستار تحریم اسراییل از سوی کشورهای مسلمان شده و در یکی از آخرین گفته‌هایش از این کشورها خواست که لااقل مدت کوتاهی دست به تحریم اسراییل بزنند.


او تنها رهبر در میان کشورهای جهان است که برای نابودی اسراییل هزینه می‌کند، گروه‌های فلسطینی را برای آن مسلح و تجهیز و هم‌زمان شبه‌نظامیان لبنانی، عراقی و یمنی را برای حملات نیابتی و درگیری نظامی با اسراییل تشویق می‌کند. تنها کشور جهان که در یک سال اخیر دو بار رسما و علنا به‌سوی شهرهای اسراییل موشک‌پراکنی کرده ایران بوده و در این راه حتی دولت لبنان و سوریه مشابه جمهوری اسلامی نبودند.


با اینکه ترکیه به رهبری «رجب طیب اردوغان» مواضع سرسختانه‌ای در برابر اسراییل دارد، یا قطر تحت حکمرانی «تمیم بن حمد بن خلیفه آل‌ثانی» میزبان رهبران حماس است که حمله ۱۵مهر به اسراییل را ترتیب دادند، اما کار هیچ‌کدام از آن‌ها با اسراییل بر سر سیاست‌های خود در حمایت از فلسطین به درگیری نظامی با اسراییل نکشیده است. «اسماعیل هنیه» رهبر کشته شده حماس، نه در زمان اقامت در قطر و نه در هنگام سفر به ترکیه، بلکه در دیدار از ایران کشته شد.


به دلیل سیاست‌های یگانه جمهوری اسلامی در نحوه حمایت از فلسطینیان، ایران وضعیتی یگانه در میان همه کشورهای جهان با اسراییل یافته است؛ کشوری که غیرمستقیم در حال مبارزه با اسراییل بوده است. ترکیه یا قطر یا سایر دولت‌های اسلامی، چنین طرح و سیاستی در برابر اسراییل نداشته‌اند.


شهروندان ایرانی در جهت‌گیری مخالف با حکومت، از آن حملات حماس حمایت نکردند و سیاستمداران جمهوری اسلامی را تنها گذاشتند که در رسانه‌های حکومت و بیان انتقادی مقام‌ها هم بازتاب پیدا کرد.


«جواد ظریف» که هشت سال وزیر خارجه ایران بوده چندی پس از حمله حماس به اسراییل گفته بود «مردم ما از پرداخت هزینه خسته شده‌اند.»


فقط ۴۱ هزار تن در یک سال اخیر در حمله اسراییل به غزه کشته شدند که ناشی از حمله مورد حمایت جمهوری اسلامی ایران است. 


در این روش، بدون اینکه سیاست‌های خامنه‌ای کمترین حقی از فلسطینیان تامین کرده باشد دارایی و  حقوق ایرانیان را هم در معرض تعرض جدی قرار داده و سیاست دفاعی از گروه‌های نیابتی و مبارزه غیرمستقیم هم در حال کشانده شدن به داخل ایران است.

ایران وایر