به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آذر ۱۹، ۱۴۰۴

اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ روایت تولد سندی که جهان را تغییر داد

 

به مناسبت ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، بخوانیم که چگونه جهان پس از جنگ جهانی دوم برای نخستین بار بر سر نوشتن منشوری مشترک به‌منظور رعایت کرامت انسان، متحد شد. اعلامیه‌ای که همچنان معیار سنجش آزادی و عدالت در جهان امروز است.

وقتی جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ پایان یافت، جهان با منظره‌ای ویران از خشونت، نسل‌کشی، اردوگاه‌های مرگ و میلیون‌ها آواره روبه‌رو بود.

این تجربه‌ به رهبران جهان نشان داد اگر اصول مشترک برای حفاظت از انسان نوشته نشود، خطر تکرار فجایع همواره پابرجاست.

از دل همین نگرانی، ایده تدوین «اعلامیه جهانی حقوق بشر» شکل گرفت؛ سندی که قرار بود برای اولین بار بگوید «انسان بودن» چه حقوقی به همراه دارد؛ فارغ از ملیت، نژاد، مذهب یا طبقه اجتماعی.

شروع مسیر؛ ایده‌ای که از دل ویرانی بیرون آمد

در همان سال تاسیس سازمان ملل (۱۹۴۵)، کمیسیونی با هدف تدوین «منشور بین‌المللی حقوق بشر» ایجاد شد.

در سال ۱۹۴۶ مجمع عمومی سازمان ملل پیش‌نویس اولیه‌ای را بررسی و به شورای اقتصادی و اجتماعی منتقل کرد. کمیسیون حقوق بشر نیز اولین جلسه رسمی خود را در سال ۱۹۴۷ برگزار کرد و مسئولیت تاریخی نوشتن سندی را بر عهده گرفت که باید برای سراسر جهان قابل پذیرش می‌بود.

ریاست این کمیسیون به النور روزولت سپرده شد؛ زنی که تجربه زیسته‌اش از جنگ و فعالیت‌های اجتماعی، او را به یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ حقوق بشر تبدیل کرد. او بعدها این مسئولیت را «مهم‌ترین کار زندگی‌اش» توصیف کرد.

اما گروه تدوین‌کننده فقط از یک فرهنگ یا یک نگاه تشکیل نشده بود. این گروه مجموعه‌ای بی‌نظیر از دیدگاه‌ها و فلسفه‌ها بود:

رنه کاسان، حقوقدان فرانسوی، که پیش‌نویس اولیه را نوشت و بعدها نوبل صلح گرفت.

پنگ‌چون چانگ، دیپلمات و فیلسوف چینی که بر مفاهیم کنفوسیوسی چون «کرامت انسانی» تاکید کرد.

چارلز مالک، فیلسوف لبنانی که یکی از مدافعان جدی جهان‌شمولی اصول اخلاقی بود.

نمایندگانی از هند، کانادا، شوروی، شیلی و بسیاری کشورهای دیگر که هر کدام نگرانی‌های تاریخی و فرهنگی متفاوتی داشتند نیز در این کمیسیون حضور داشتند.

در واقع اعلامیه جهانی حقوق بشر برخلاف تصور رایج، محصول یک نگاه غربی نیست؛ بلکه حاصل یک مذاکره عظیم چندفرهنگی است.

مجسمه النور روزولت
مجسمه النور روزولت

چالش اصلی: چگونه جهان بر سر یک متن واحد توافق کند؟

از همان ابتدای کار روشن بود که هیچ صفحه‌ای از پیش‌نویس بدون بحث جدی تصویب نمی‌شود.

اختلاف‌ها از جنس‌های مختلف بود: کشورهای غربی بر آزادی‌های فردی مانند بیان و مذهب تاکید داشتند. کشورهای بلوک شرق بر حقوق اقتصادی چون مسکن، کار و آموزش اصرار می‌کردند. کشورهای تازه‌استقلال‌یافته خواهان تضمین برابری نژادی و حق تعیین سرنوشت بودند.

برخی دولت‌ها با ورود آزادی تغییر مذهب، آزادی از دخالت دولت در زندگی خصوصی و ساختار خانواده یا حقوق زنان مخالفت می‌کردند. در یکی از جلسات، چانگ بر انعکاس دیدگاه‌های متنوع فراتر از ایده‌های غربی تاکید کرد و پیشنهاد داد دبیرخانه سازمان ملل فلسفه کنفوسیوس را مطالعه کند تا اعلامیه واقعا جهانی باشد.

همین نگاه باعث شد متن بارها تغییر کند. ساختار کنونی اعلامیه نیز الهام‌گرفته از طرح «ستون‌های معبد یونانی» کاسان است: دیباچه‌ای محکم، چهار بخش اصلی (مانند چهار ستون)، و مجموعه‌ای از مواد که هر کدام پایه یک ستون حقوق بشری را تشکیل می‌دهند.

نبرد بر سر واژه‌ها

هر جمله اعلامیه، نتیجه یک مبارزه سیاسی و اخلاقی بوده است:

واژه «کرامت» با پیشنهاد چین و لبنان وارد شد و پایه اخلاقی سند را شکل داد.

اصل برابری نژادی با وجود مقاومت آفریقای جنوبی وارد متن شد.

اتحاد جماهیر شوروی به‌ویژه با آزادی مطبوعات و مالکیت خصوصی مشکل داشت.

عربستان سعودی با ماده مربوط به «آزادی تغییر دین» موافق نبود و به اعلامیه رای ممتنع داد.

النور روزولت بعدها در خاطراتش به اختلافات ایدئولوژیک اشاره کرد و گفت جلسات اغلب با بحث‌های فلسفی همراه بود، اما تعهد به ارزش‌های انسانی انگیزه ادامه کار بود.

تصویب تاریخی در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸

پس از دو سال مذاکره، پیش‌نویس نهایی به رای گذاشته شد. نتیجه: ۴۸ رای موافق و ۸ رای ممتنع (شامل اتحاد جماهیر شوروی، بلاروس، چکسلواکی، لهستان، اوکراین، یوگسلاوی، آفریقای جنوبی و عربستان سعودی). هیچ کشوری رای مخالف نداد.

آن لحظه، نقطه عطفی در تاریخ جهان بود: کشورها پذیرفتند که اصول پایه‌ای حقوق بشر باید مستقل از حکومت‌ها تعریف شود؛ اصولی که دولت‌ها تعهد اخلاقی و سیاسی دارند از آن‌ها دفاع کنند.

النور روزولت در نطق پس از تصویب گفت: «ما هنوز کارهای زیادی برای دستیابی کامل به این حقوق داریم، اما داشتن آن‌ها با حمایت اخلاقی ۵۸ ملت، کمک بزرگی خواهد بود.»

چرا اعلامیه اهمیت یافت؟

اهمیت اعلامیه جهانی حقوق بشر تنها در تصویب آن نبود؛ بلکه در آینده‌ای بود که بعدها پیدا کرد.

این سند، بر خلاف معاهدات سخت‌گیرانه حقوقی، یک «بیانیه آرمانی» بود اما همین ویژگی باعث شد تبدیل به پایه اخلاقی حقوق بشر مدرن شود.

اعلامیه سه کار بزرگ انجام داد:

* تبدیل ارزش‌های اخلاقی به استاندارد جهانی

برای اولین بار احترام به انسان، آزادی اندیشه، برابری زن و مرد، حق دادگاه عادلانه، منع شکنجه و ده‌ها اصل دیگر به‌عنوان «حقوق طبیعی بشر» نوشته شد.

* الهام‌بخشی برای قوانین و معاهدات بین‌المللی

بسیاری از مواد اعلامیه بعدا در قالب معاهدات الزام‌آور درآمد، از جمله میثاق حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR).

همچنین ده‌ها قانون اساسی جدید، از آلمان تا هند و آفریقای جنوبی، به‌طور مستقیم از متن اعلامیه الهام گرفت.

* ایجاد زبان مشترک برای مطالبه‌گری جهانی

امروز تقریبا هیچ جنبش اجتماعی یا سازمان حقوق بشری در جهان وجود ندارد که به اعلامیه استناد نکند. این سند معیار مشترکی شد تا بتوان فارغ از مرزهای ملی، عملکرد دولت‌ها را سنجید.

اعلامیه جهانی حقوق بشر اگرچه ضمانت اجرایی ندارد، اما «قوت اخلاقی» آن چنان بالاست که بسیاری از اصولش اکنون به عرف بین‌المللی الزام‌آور تبدیل شده‌اند؛ عرفی که همه دولت‌ها، حتی بدون عضویت در معاهدات، موظف‌اند از آن پیروی کنند.

ایران اینترنشنال