به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۲۰، ۱۴۰۲

در آستانه‌ی یکسالگی «زن، زندگی، آزادی» ، مسعود فتحی

 هراس حکومت از برآمد قوی‌تر جنبش قابل رویت است. 

new/masoud-fathi1.jpg
در آستانه‌‌ی یکسالگی جنبش «زن، زندگی، آزادی» جامعه‌ی ما هم‌چنان در تب و تاب است. یک سال قبل، بعد از قتل مهسا (ژینا) امینی توسط گشت ارشاد، جنبشی در گرفت که سیمای جامعه‌ی ما را دگرگون ساخت. هر چند بعد از ماه‌ها برآمد سراسری در اقصی نقاط کشور از حضور خیابانی آن کاسته شد، اما تاثیرات ماندگار آن هم چنان پابرجاست. ایستادگی مردم در برابر تقلاهای حکومت برای بازگشت به دوران قبل از این جنبش به‌ جائی نرسیده و استواری در دفاع از دستاوردهای تاکنون این جنبش همه‌گیر شده است. اقتدار رژیم در برابر مردم شکسته شده، گشت ارشاد به گور سپرده‌ شده و تقلاها برای احیای آن در خیابان‌ها در مجامع عمومی، با تمامی ترفند‌هائی که حکومت به کار می‌بندد، به جائی نرسیده و این خود به موضوع تقابل عمومی مردم با حکومت تبدیل شده است.
هراس حکومت از برآمد قوی‌تر جنبش قابل رویت است. اقداماتی که حکومت در این عرصه و برای پیشگیری از برآمد مجدد جنبش در پیش گرفته، هیچ کدام کارساز نبوده، تصویب قوانین جدید، تهدید مردم به زندان، پلمپ کسب و کارها، اخراج و محرومیت دانشجویان از تحصیل و غیره، موفقیتی در بر نداشته است. ایستادگی در برابر سرکوب خشن حکومت، ترس زدائی از سرکوب را شتاب بیشتری داده است و زنان ایران توانسته‌اند در فضای عمومی و بسیاری از مکان‌ها، خواست خود در آزادی پوشش را به رژیم تحمیل کنند.



جنبش «زن، زندگی آزادی» در ادامه‌ی خیزش‌های مردم در سال‌های ۹۶ و ۹۸ بود. این جنبش با صراحتی بیشتر کلیت حکومت را زیر ضرب برد، نمادها و نهادهای اصلی و راس آن را نشانه رفت، و راه خود را از درون و پیرامون حکومت قاطعانه جدا کرد. اما مشخصه‌ بارز و ماندگار این جنبش، نوآوری‌های آن در مقایسه با جنبش‌های پیشین و در کلیت آن، فراتر رفتن از جنبش نفی و انتخاب شعارها‌ و فرهنگی است که در این جنبش برای اولین بار نمود یافت و در روند خود هویت جمعی خاص خود را آفرید. هویتی که نه تنها گسست انقلابی از جنبش‌های پیش از خود، بلکه در وهله نخست، گسست از فرهنگ مذهبی و گفتمان‌های متاثر از آن و گشودن صفحه‌ی جدیدی در تاریخ مبارزات مردم ایران است.

طی یک سال گذشته جامعه ما در بسیاری عرصه‌ها دگرگون شده است. نیروهای خواهان براندازی حکومت و جایگزینی آن با یک حکومت سکولار و دمکرات، زمینه‌ی برامد بیشتری پیدا کرده‌اند. ضرورت جدائی دین از دولت و حکومت، زمینه‌ی عینی بیشتری پیدا کرده است. مدافعان حکومت اسلامی به اقلیتی در جامعه تقلیل یافته اند. اقتدار حکومت، به دلیل ناکارآمدی آن متزلزل‌تر شده، و صحبت از فروپاشی محتمل آن در مجامع عمومی بیش‌تر شده است. اعتبار حکومت نه فقط در میان بخش بزرگی از مردم، بلکه بخشی از ارکان قدرت تاکنونی نیز، از بین رفته است. جمهوری اسلامی هر چند هنوز هم با اتکا به دستگاه سرکوب برای حفظ موقعیت خود دست و پا می‌زند، اما دیگر قادر به ادامه حکومت به شیوه تاکنونی نیست. توازن قدرت در جامعه در حال تغییر است.

اما جنبش‌ها زمانی موفق می‌شوند که بتوانند فرهنگ سیاسی جدیدی را جایگزین فرهنگ نظام فرتوت حاکم کنند و توافق و تفاهم روی اصول معینی را برای بنیان آینده به نمایش بگذارند و نیروی جدیدی را برای بنای آینده معرفی نمایند. در این عرصه به‌خصوص در ایجاد فرهنگ جدید، جنبش «زن، زندگی، آزادی» موفقیت چشمگیری داشت؛ اما هنوز از تبدیل شدن به یک نیروی بدیل برای وضع موجود فاصله دارد.

همچنین جنبش‌ها زمانی پایدار هستند که طرحی نو برای دگرگونی در جامعه و آغازی نو برای آن داشته باشند و بتوانند از حد نفی وضع موجود فراتر بروند. به طرح جایگزین به جای وضعیت کهنه شکل بدهند؛ امید به آینده را در میان مردمی که از وضعیت موجود رویگردان شده‌اند، زنده‌ کنند. جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که طرح عمومی دیگری در سر دارد و خواهان تغییر نظم موجود است. اما این جنبش نتوانست گروه‌های وسیع‌تری از جامعه را در مصاف با حکومت فعال کند و رهبری میدانی را به رهبری سیاسی ارتقاء دهد؛ وظیفه‌ای که هم‌چنان در برابر جنبش انقلابی مردم ایران قرار دارد.

جامعه‌ی ما برای گذار از این وضعیت و پشت‌سر گذاشتن جمهوری اسلامی به ایجاد نوعی میثاق جمعی و در سطح ملی نیاز دارد. توافق و تفاهم عمومی بر سر یک سری اصول قابل درک و لمس برای همه‌ی کسانی که تغییر وضع کنونی را می‌خواهند. وجود منشورها و پروژه‌های گوناگون، بعد از برآمد جنبش «زن، زندگی، آزادی»، نشاندهنده‌ی درک این واقعیت و خود زمینه‌ای برای دستیابی به این هدف است؛ اما امکان رسیدن به چنین هدفی هم‌چنان دشواری‌های خاص خود را دارد. فراز جدید جنبش نشان خواهد داد که در این زمینه تا چه حد پیشرفت حاصل شده‌است.

قطعا اپوزیسیون ایران در ایجاد چنین شرائطی، شکل دادن به میثاق جمعی جدید و ارائه‌ی آلترناتیو برای آینده می‌تواند نقش موثری بازی کند. اپوزیسیون نخست باید خود را با این جنبش و الزامات تقویت آن هماهنگ‌تر سازد و دوم، اراده‌ی جمعی‌تری را در درون خود برای پاسخ به نیازهای این جنبش ایجاد نماید.

فراز جدید جنبش انقلابی مردم دور نیست، این بار با آمادگی بیشتر به استقبال آن بشتابیم. با تثبیت دستآوردهای جنبش «زن، زندگی، آزادی» جایگزینی جمهوری اسلامی با یک نظام متکی بر اراده‌ی آزاد مردم را هموارتر سازیم.


عصرنو / مسعود فتحی