بیانیهی
نهضت مقاومت ملی ایران
* * *
سیوچهارمین سال قتل ناجوانمردانهی شاپور بختیار
ملت ایران در دوراهی انتخاب بین
راه دکتر محمـد مصدق و دکتر بختیار
ادامه دهندگان نهضت مشروطه ایران
و خودکامگی
سیوچهارمین سال قتل ناجوانمردانهی شاپور بختیار، بزرگمرد سیاسی ایرانزمین و آخرین نخستوزیر قانونی نظام مشروطه و دستیار باوفایش سروش کتیبه به دست جلادان جمهوری اسلامی، مصادف است با صدونوزدهمین سالروز صدور فرمان مشروطیت به قلم مظفرالدینشاه قاجار؛ تقارنی که همزمان یادآور آغاز حکومت قانون و حاکمیت ملت و آزادی در ایران و نیز فاجعهی خونین قتل یکی از آخرین مدافعان آرمانهای مشروطه است.
سخنان دکتر شاپور بختیار که طی آنها به ما هشدار میداد هنوز در آسمان تاریخ طنین انداز است. او میگفت: «دیکتاتوری نعلین بمراتب خطرناکتر از دیکتاتوری چکمه است»، «اینها ماموریت دارند که ایران را به نابودی ببرند، خب میبرند، ولی من ایستاده ام که این کار نشود»، «هر تغییری باید از مجاری قانونی باشد»، «شاه در نظر من سمبلی است بر وحدت ایران نه بیشتر»، «چه بسا دیکتاتوری جدید از دیکتاتوری قدیم مهیب تر باشد»، «کشور به مرحلهی خطرناکی رسیدهاست»، «در اصول نه با خمینی سازش میکنم و نه با شاه»، «نباید کاری بکنیم که افراد این آب و خاک در مقابل یکدیگر قراربگیرند» و...
دکتر شاپور بختیار در ۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ میگوید: «...کلیه ی زندانیان سیاسی آزاد شدهاند و با وجود سوء استفاده مسلم از آزادی، بعضی از روزنامهها که ۲۵ سال مزدور دولت های فاسد بودند با انتشار اکاذیب و تحریک احساسات و به منظور ازدیاد تیراژ شروع به مسموم نمودن اذهان عمومی میکنند. آنچه را که به شخص من بگویند یا بنویسند در زیر سطح نفرت و بی تفاوتی من باقی خواهدماند ولی ادامهی اهانت و اتهام به ارتش یا افراد دیگر کشور بدون پاسخ نخواهدماند. من برای آخرین بار تقاضا میکنم که پیش از درج مطالب با عقل سلیم به صحت و سقم آنها توجه شود. تمام اراجیف و شایعات استعفای من و خالی کردن سنگر مقدس قانون اساسی و حرکت به سوی مجهول مطلقاً بی اساس است. ...»
و یک هفته ی بعد دربارهی آزادیها میگوید: «من آزادی را میدهم و قانون را اجرا میکنم و انتخابات آزاد را انجام خواهمداد، ولی تسلیم زور و هو و جنجال نمیشوم، اگر میخواستم تسلیم شوم ۲۵ سال پیش میشدم. با دیکتاتوری به هر رنگ و شکل باشد مخالفم.»
در ۱۲ بهمن ماه یکبار دیگر هشدار میدهد: «تمام انقلابات جهان وقتی طولانی میشوند و مردم را خسته میکنند یک نظام دیکتاتوری در قفای خود هدیه میآورند. سعی کنیم که از این نهضت آزادی به نفع مردم کشور و با احترام به قانون استفاده بنمائیم و در غیراینصورت علاوه بر خطرات گوناگون که ما را تهدید میکند، مملکت بدون تردید به یک دوران سیاه دیکتاتوری و شاید ملوک الطوایفی باز خواهدگشت. ... »
روز ۱۵ بهمن ماه اعلام کرد: «هرگونه تغییر حکومت باید از طریق انتخابات آزاد صورت گیرد نه توسط گروهی مردم هیجانزده که در خیابانها به راه میافتند.» در ادامه امدهاست که: «من تمام عمر در راه دمکراسی مبارزه کردهام و در اصول عقاید نه با آیتالله خمینی سازش خواهمکرد نه با کس دیگر...»، دربارهی سیاستهای کلی خمینی میگوید: «بیمعنی است، زیرا به نظر وی هرچه در ۲۵ سال گذشته انجام شدهاست بیمعنی است، از جمله ملی شدن نفت. من به خود گفتم که ۲۵ سال گذشته زشت، دیکتاتوری فاسد بوده، ولی گذر از یک دیکتاتوری به دیکتاتوری پر ابهام، نه»، «...هیچ کس نمیداند جمهوری اسلامی وی چیست و اگر کسی به متون گذشته مراجعهکند پشتش به لرزه درمیآید. او نه تعدد گروه های سیاسی را میپذیرد نه دموکراسی را. میخواهد روحانیت قانون الهی را اجرا کند؛ همه چیز اینجا شروع میشود و اینجا تمام میشود.»
شاپور بختیار در روز ۱۶ دیماه ۱۳۵۷ نخستوزیری مشروطه را پذیرفت او به خطر حکومت دینی در یکی از سخنرانی های خود به آن اشاره میکند که: «از زمان سلاطین ساسانی تاکنون هر بدبختی که در ایران رخداده و هر شکستی که بوده بدانید که آخوندهای آن زمان یا این زمان در آن دخالت داشتهاند». از اینرو بود که بهتر از هرکس خطری را که هستونیست ملت و کشور ما را تهدیدمیکرد دیدهبود.
خطر رژیم جهالت سیاه، فساد، تبهکاری، بیداد و سرکوب و ویرانگری؛ سیاه ترین نوع جهالتی که این کشور در یک تاریخ سههزارساله به خود دیدهاست! اگر این تبهکاریها و جهالت سیاه قابلپیشبینی بود، برای این پیشبینی تجربه، هوشیاری و شجاعت مردی چون شاپور بختیار لازم بود.
از اینرو، هرچند قیام بختیار در سال ۵۷ برای نجات کشور در سایهی احیاء مشروطه، در آن ایامِ شدیداً بحرانی به عدمموفقیت دچارشد اما به دلیل حقانیت قانونی و سیاسی و درستی پایهی تاریخی و فرهنگی آن، نطفهی همهی قیامهای بعدی بود؛ همهی قیامها، از ابتدا تا قیامهای سالهای اخیر، بویژه خیزش شگفتانگیر مهسا در سه سال گذشته، که شایستگی ملت ایران برای آزادی را برجهانیان آشکارساخت.
می بینیم که با قتل کوردلانهی بختیار راه و آرمان او از میان برنخاست. به عکس به راه و آرمان همهی نسل های ایراندوست و آزادیخواه پس از او تبدیلشد.
بختیار با قیام خود راهی را گشود که همهی نسل های پس از او تا کنون آنرا ادامه دادهاند.
راه مقاومت در برابر حکومت زور، خودکامگی؛ حکومت کور اعتقادات خصوصی مانند دین بر دانش و هنر کشورداری دموکراتیک.
به همین دلیل هدف رستاخیز کنونی نیز که مبتنی براینهمه فداکاری بوده و متحمل اینهمه قربانی شده نظامی است مبتنی بر قانون، قانونی که منشاء آن ارادهی آزاد مردم باشد، قانونی که احدی نتواند بخود اجازهی تخطی از آن را بدهد؛ خواه نامش پادشاه باشد خواه رییس جمهور.
دولت موقت آزادیخواهان نیز ادامهی دولت بختیار خواهدبود.
دولتی که تا تشکیل مجلس مؤسسان بناچار بر اساس قانون اساسی مشروطه حکومت میکند ـ منهای اصولی از آن که ناقض برابری شهروندان است و با حقوق برابر شهروندان در انتخابات منافات دارد ـ
همهی آحاد ملت ایران که به تمامیت ارضی و دموکراسی و جدایی دین از حکومت باور دارند باید بتوانند صرفنظر از پایبندیشان به جمهوری یا سلطنت، در رقابت برای انتخابات مجلس مؤسسان با حقوق و امکانات برابر شرکت کنند.
از لحاظ تاریخ دموکراسی در ایران دولت موقت ادامهدهندهی کار دولت بختیار است:
کار دولت موقت از همان نقطهای آغازمیشود که کار دولت شاپور بختیار در روز ۲۲ بهمن قطع شد.
یاد بختیار همواره زنده و گرامی باد
ایران هرگز نخواهد مرد
نهضت مقاومت ملی ایران
چهارشنبه ۱۵ مردادماه ۱۴۰۴
برابر با ششم اوت ۲۰۲۵