به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، آبان ۲۱، ۱۴۰۲

جناب روحانی بیش از این شرمنده نفرمایید

  

رئیس‌جمهور سابق کشورمان جناب روحانی پس از ثبت‌نام در انتخابات مجلس خبرگان بیانیه‌ای به شدت اثرگذار صادر فرموده‌اند که اگر کسی نگارندهٔ این متن را نشناسد یا سری به رزومهٔ وی نزده و از نقش او در به وجود آمدن شرایط کنونی آگاه نباشد، گمان می‌برد که یک مارتین لوتر کینگ مدل ایرانی ظهور کرده و بناست با هدایت یک جنبش مدنی، مردم کشورمان را به حق و حقوق خود برساند.

حسن‌آقا در این مرقومه به یاد ما آورده‌اند که مجلس خبرگان مهمترین نهاد انتخابی ایران برای سرنوشت‌سازترین انتخاب ملی ما ایرانیان است. عجب؟ خوب شد گفتید، ما که به کل فراموش کرده بودیم.

جناب روحانی، در این چهل‌وچهار سال بارها و بارها به به چشم خود دیده‌ایم که چندین پیرمرد به ظاهر فقیه که برخی از آنان به زور چشمانشان را باز نگاه می‌دارند، گاه‌گاهی دور هم جمع می‌شوند، بیانیه‌ای صادر می‌کنند و پس از آن برای گرفتن رهنمود خدمت مقام معظم رهبری می‌رسند، بعید می‌دانم که منظور شما اینگونه کنش‌های این جمع بی‌بو و بی‌خاصیت باشد. احتمالاً نظر حضرتعالی در بارهٔ آن جلسهٔ خاص باشد که فردی را انتخاب کردند که خود فرمود: باید خون گریست به جامعهٔ اسلامی که من رهبرش باشم.

جناب روحانی نوشته‌اید: من به عنوان کسی که بیشترین دوران عمر خود را به عنوان منتخب مردم در مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و ریاست‌جمهوری خدمت کرده‌ام، همچون همه شما در مقابل این انتخاب دشوار قرار دارم که سکوت و عدم مشارکت را برگزینم یا با علم به همه محدودیت‌ها، با عمل به وظیفه حضور و ضرورت عدم فاصله از نظام، حجت را بر خود و دیگران تمام کنم. در این مهم بسیار اندیشیدم و سرانجام دیدم که نمی‌توانم در این شرایط حساس ملی و منطقه‌ای، کنج عافیت و عزلت را بر میدان انتخاب و رقابت ترجیح دهم. وظیفه خود دانستم که با ثبت‌نام در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، حرکت در مسیری سخت و ناهموار را آغاز ‌نمایم.

رئیس دولت امید، چند روز پیش با جوانان دههٔ هشتادی بابل جلسه‌ای داشتیم، گفت که یکی از بستگانش مثل شما اسب خود را زین کرده که به مجلس برود و تریبون آنان شود و او با تعجب پرسیده می‌خواهی حرف ما را بزنی؟ خب چرا تا به حال کلمه‌ای نگفته‌ای؟ موقعی که بچه‌های این مملکت خونشان آسفالت سیاه خیابانها به رنگ سرخ درآورده بود، تو کجا بودی؟ و من جناب روحانی فراتر از این می‌روم و می‌گویم که بنا داری به کرسی خبرگان تکیه زنی و چون ایام خونبار ۹۸ پس از سلاخی جوانان وطن چنان خنده‌ای بر صورتت بنشیند که تا قیامت دل مردم ایران را آتش بزند؟ راستی جناب روحانی، پس از انتخاب شدن، قرار است چه شق‌القمری انجام دهید که عمل به آن موجب اختلال در زندگی آرام و شاد حضرتعالی گردد، نه نکنید خداییش ملت راضی به زحمت نیستند.

جناب روحانی مطالبی با این مضمون مرقوم نموده‌اید که اگر ملت بنا دارد با تمامیت خواهی و انحصارطلبی مبارزه کند، می‌بایست که قهر را کنار بگذارد و به صحنه بیاید و حضرتعالی را روانهٔ مجلس نماید. هر چه می‌کنم که خودداری نموده و از کلمات نامناسب استفاده نکنم تاب نمی‌آورم که این وقاحت شما بردبارترین اهل عالم را از کوره در می‌برد، چه رسد به من که الان چون اسپند سر آتشم. یعنی به همین زودی از یاد برده‌ای که به دلیل همین توصیه ملت چندین بار به میدان آمدند و تو امیدشان را برای همیشه ناامید نموده‌ای؟

رئیس شورای امنیت ملی پیشین، نگارش فرموده‌اید: خانه‌نشینی حتی به هنگام مظلوم واقع شدن، بازگشت به عقب است و خیابان‌گزینی حتی به وقت محق بودن، فراخواندنِ ناپایداری است. به نظرتان این عبارات ضد و نقیض نیستند، اوه اوه نه که نیستند، منظور شما از جملهٔ اول نه پا به عرصهٔ مبارزه گذاشتن که حضور در پای صندوق برای انتخاب حضرتعالی است وگرنه که شما هم احتمالاً به مانند وزیر کشورتان به پای مظلوم شلیک می‌کنید.

آقای روحانی در پایان مطلبتان یک نوشته‌اید که مرا منقلب کرده و اگر بدانم راهکار شاهکارتان چیست، قسم می‌شکنم و به پای صندوق می‌آیم و به حضرتعالی رأی می‌دهم. فرموده‌اید که برای بن‌بست شکنی باید از دوگانهٔ خانه و خیابان فراتر رفت. منظورتان چیست؟ می‌خواهید با این جماعت مثلاً خبره بعد مرگ احتمالی حضرت‌آقا کودتا کنید و کار را از دست آقا مجتبی بیرون آورید؟ نه من که باور نمی‌کنم و یقین دارم که شما اینکاره نیستید. به هر حال اگر رأی مرا می‌خواهید راه سوم را نشان دهید تا شاید من نیز به مانند ملت از خر شیطان پایین بیایم و شما را بار دیگر به آرزویتان برسانم.

کلام آخر اینکه از من گفتن جناب روحانی اگر هم بنا داری در انتخابات شرکت کنی، از حوزهٔ تهران کاندید نشو که بی‌آبرو می‌شوی. تو هم مثل رئیسی فیلت یاد هندوستان کند و برو از همان سمنان سوار اسب نازنینت شو، علی برکت‌الله، سعیکم مشکور

عزت زیاد

ناصر دانشفر

تلگرام نویسنده