پرواز همای
ای یــادگار عـاشـقان
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟
آرزو دارم شود خاک وطن آرامگاهم
تا میان کشوری بیگانه سرگردان نمیرمهر وجودی دیر و زود ای میهنم میرد
ولی من با تو پیمان بسته ام...
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
من که می میرم
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟
تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟
تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
سرزمین بیکران
ای ســرزمـیـن بـیکران
ای یــادگار عـاشـقان
سرزمین بیکران
من که می میرم
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟
آرزو دارم شود خاک وطن آرامگاهم
تا میان کشوری بیگانه سرگردان نمیرمهر وجودی دیر و زود ای میهنم میرد
ولی من با تو پیمان بسته ام...
با تو پیمان بسته ام،
جز بر سر پیمان نمیرم
من که می میرم، می میرم...
چرا با عشق و با ایمان نمیرم؟تا برای سرزمینم، میهنم، "ایران" نمیرم
"ایــــــران" ای سـرای من
"ایــــــران" ای سـرای من
خــاکـت تـوتـیای مـن
جـــاویـدان بـهشـت مـن
عــشـقـت کـیمیای مـن
ای ســرزمـیـن بـیکران
ای یــادگار عـاشـقان
ای خـفـته در نهان تـو
ای یــادگار عـاشـقان
ای خـفـته در نهان تـو
در قـلب مهربان تـو
هزاران شهید بی گناه نوجوان
هزار عاشق گذشته در رهت ز جان
"ایــــــران" ای سـرای من
خــاکـت تـوتـیای مـن
جـــاویـدان بـهشـت مـن
عــشـقـت کـیمیای مـن
ای تـخت جـاودان جـم
ای ارگ جاودان بــم
همچو هگمتانه پـایـدار
همچو هگمتانه پـایـدار
همچو بیستونِ ِِ اسـتوار
خاک عـاشقان بی قرار
ای دیـار مهر و افتخار
" ایــــــــــــــران "
شعر از : هـمای