تقی رحمانی
با اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ه. ش خون جنون شد از این جنون بعد از ۲۵ سال سلطنت واژگون شد. چرا امریکا غرور ملتی با حمایت و رهبری کودتا ۲۸ مرداد را خرد کرد تا کینه برافراشت و از کشته پشته ساخته شد. در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ه. ش سفارت امریکا اشغال شد و باز این بار غرور امریکایی شکسته شد. اما کدام ملت بیشتر از دخالت در امور دیگری آسیب دید. سخن بر سر درستی و نادرستی اشغال سفارت نیست.
امروز آن سه قطره خون، سه نغمهً زندگی شدند
مدتی صبر باید که تا خون شیر شد. دوران پر فراز نشیبی که یک ملت برای شدن و رسیدن به نقطههای تحول سیر میکند در وهله نخست در نزد اقشار پیشرو آن نمود مییابد. در این میان دانشجویان نقش واسطه میان مردم و پیشروان و رهبران فکری و سیاسی در جامعه را دارند.
با اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ه. ش خون جنون شد از این جنون بعد از ۲۵ سال سلطنت واژگون شد. چرا امریکا غرور ملتی با حمایت و رهبری کودتا ۲۸ مرداد را خرد کرد تا کینه برافراشت و از کشته پشته ساخته شد. در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ه. ش سفارت امریکا اشغال شد و باز این بار غرور امریکایی شکسته شد. اما کدام ملت بیشتر از دخالت در امور دیگری آسیب دید. سخن بر سر درستی و نادرستی اشغال سفارت نیست.
اگر چه در آن زمان این درست و تدبیر مناسب آن بود که به سخن پیر مرد سیاست و تجربه در ایران گوش فرا داده شود که باید با امریکا رابطه معقول داشت و از موضع مصدقی برخورد کرد و برسر منافع ملی ایستاد. اما علم جنگ علیه امریکا بلند نکرد.
اما مدتی صبر میباید که تا خون شیر شد، حال که زمانی طولانی گذشته است. اگر چه زخمها التیام نیافته است، اما تجربهای به دست آمده است. اما این ایده تعامل با جهان به خواست و اعلام ملت و ایدهپردازی روشنفکران و به حرکت و تلاش دانشجویان در زمینه عملی شدند این ایده نیاز است.
دراین میان ۱۶آذر۱۳۳۲ه. ش میتواند بماند و نمادی روان بر حافظه جنبش دانشجوی باشد. پس میتواند مطابق زمانه باز خوانی شود. اگر دانشگاه خانه آزادی است که است، اگر دانشگاه روزنه به فردای جامعه است که البته است، پس جنبش دانشجویی را فرصتی است تا بر دفتر نگاهش به جهان کنونی و روابط بین الملل بر اساس منافع ملی ایران ورق دیگری را بیفزاید این ورق میتواند با این جمله معنی یابد: تعامل با جهان بر اساس احترام متقابل برای زندگی بهتر همراه با حقوق شهروندی درجامعه ایران برای همه ایرانیان.
جریان دانشجویی به عنوان یک نهاد مدنی میتواند ۱۶ آذر۱۳۳۲ه. ش را در تاریخ خود به عنوان مقاومت مشروع در برابر اشغال را توضیح دهد و هم در درون خود اعتراض ۱۸ تیر۱۳۷۸ه. ش برای آزادی را حمل کند و اکنون در بستر تعامل با جهان و حتی حکومت راه جدید رسیدن به حقوق شهروندی و زیست مدنی را توصیه و در راه انجام آن بکوشد. جایگاه دانشگاه و دانشجو را به جامعه مدنی بیاورد و سیاست را نه از منظر دولت و قدرت بلکه از منظر جامعه مدنی نگاه کند.
در این نوع نگاه اعتلایی تاریخ و حافظه تاریخی فراموش نمیشود. تحول جامعه و تحولات جنبش دانشجوئی در روزی مشخص در بستر تاریخ معاصر بررسی میگردد. نشان داده میشود که با فراموشی نمیتواند جامعه را زنده کرد در این صورت است که همه روزهای زندگی و وقایع در پی هم قابل تحلیل میشوند و در عین حال زندگی متوقف نمیشود و دانشجو میآموزد که با حفظ حافظه تاریخی به نیاز امروز خود و جامعهاش نگاه کند و تحولات این دورهها را بررسی کند. تنها در این صورت است که انباشت تجربه نهادی و ممکن برای همه میشود. چرا که جامعه ایی که حافظه داشته باشد میتواند دچار استبداد نشود و ار یک سوراخ دو بار نیش مرگ آور نخورد.
پس لازم نیست که روزهای عطف و مهم را چون که دیگر زمانه آن نیست، فراموش کنیم. بلکه باید با بزرگداشت و نقد و بررسی آنها به راهبرد جدید برسیم. این روش را میتوان آزمود. جامعه مدنی ژلهای ما برای رسیدن به حقوق شهروندی به حافظه تاریخی نیاز دارد. ۱۶ آذر یکی از آن روزهاست که نباید فراموش شود.
۱۶ آذر۱۳۳۲ه. ش سه قطره خون بر تارک ظلم پاشید. ۲۵ سال بعد سلطنت واژگون شد. درست و نادرستهای زیادی انجام شد اما خلاصه رخ داد باید این رخدادها را فراموش نکرد.
امروز ۱۶ آذر۱۳۳۲ه. ش را باید چگونه دید. پیشنهاد این است در عرصه سیاست خارجی، دانشگاه میتوان مبشر و ترویج کننده تعامل سازننده با جهان براساس احترام متقابل باشد تا زمینه حقوق شهروندی داخلی را فراهم آورد. در این صورت است که سه قطره خون در ۱۶ آذر۱۳۳۲ه. ش به شبنمهای زندگی مبدل میشوند و زندگی با توجه به تجربه تاریخی ادامه مییابد. گسست تاریخی هم صورت نمیگیرد اما ضرورت تغییرو تحول به عنوان لازمه زندگی نیز حفظ میشود. ۱۶ آذر امسال میتواند چنین برگزار شود و آغازی باشد برای روند نو که جنبش دانشجویی را از منظر زندگی و جمعه مدنی به سیاست نزدیک کند. بدون اینکه از گذشته خود فرار کند یا آن را نبیند.
امروز خون لاله شده و لاله شبنمی عطر آگین گشته است. دانشجوی این دوره این شبنم را به حیات خود و جامعه سرازیر کند. تا فردای بهتری رقم خورد.
پس روز دانشجو مبارک و گرامی است. اما مهم آن را چگونه این دانشجو خلاق و نو و تاثیر گذار خواهد بود.
بیرون آمدن از نقشهای تکراری و کلیشهای میتواند نقش جنبش دانشجویی را در تحولات دموکراسی خواهی، البته با نگاه مدنی به حوزه زندگی دو چندان کند.
امروز آن سه قطره خون سه نغمه زندگی شدند. این سه نغمه با ما و همه مردم میخوانند که سیاست از منظر جامعه مدنی برای دانشجویان میتواند راهی مناسب و راه گشا برای خودشان و جامعه باشد.
پس این تجربه را پاس بداریم و بدارید. و به افقهای جدید چشم بدوزیم.
جرس