به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، آبان ۲۴، ۱۴۰۳

دلنوشته احمد باطبی درباره کیانوش سنجری

 هفده ساله بود که در زندان دیدمش.

13-2.jpg
 از آن روز تا حالا دستگیری، انفرادی، بازجویی، شکنجه سفید و سیاه ولکن زندگی اش نبود. دو دهه معلق بین انفرادی و شکنجه و یا آزادی نیم بند و بازداشت مجدد آدم را فرسوده می کند. ناامید نبود.
از زندگی لذت می‌برد. اما خسته بود. عشق ایران نداشت، جنون ایران داشت. این او را خسته تر می‌کرد.
تصمیمش برای مرگ خودخواسته نه بابت افسردگی بود نه بیماری. او آگاهانه خودکشی را انتخاب کرد.
در چند روز آخر ارتباطتش را با آدم‌های تاثیر گذار زندگی قطع کرد بود تا مبادا از تصمیمش منصرف شود. به هیچ تماسی از من پاسخ نداد. تا اینکه طبق برنامه تصمیمش را عملی کرد.
کیانوش سنجری خسته بود. رفت دیگه ... دیگه رفت. میخواست بره دیگه ... رفت.
:::