به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۱۳، ۱۳۹۱

مدودف در گفت‌وگو با روزنامه تايمز:
جنگ داخلي در سوريه بدترين سناريو است
ديميتري مدودف كه براي شركت در مراسم افتتاحيه المپيك لندن به انگليس سفر كرده، در گفت‌وگو با روزنامه تايمز گفت: «مسكو مصمم است با وجود اختلاف نظرهاي موجود درباره مساله سوريه، با شركاي خود همكاري كند.» متن مصاحبه روزنامه انگليسي تايمز با ديميتري مدودف، نخست‌وزير روسيه به شرح ذيل است:
رابطه انگليس و روسيه را چگونه مي‌بينيد؟ اين دو كشور طي چند سال اخير اختلافاتي با يكديگر داشتند. شما قبلا به عنوان رييس‌جمهوري روسيه ميزبان كامرون بوده‌ايد. هم‌اكنون روابط دو كشور را چگونه مي‌بينيد، آيا همچنان دوره‌هاي تنش در روابط كه در گذشته وجود داشت باقي مانده‌ است؟
در مجموع معتقدم روابط روسيه و انگليس بد نيست. ما دوره‌يي از تنش را تجربه كرديم اما اين نخستين باري نيست كه در تاريخ دو كشور اين دوره‌ها به وجود مي‌آيد. هربار كه چنين اتفاقي براي دو كشور افتاده، رهبران دو كشور قادر بوده‌اند تا صفحه را برگردانند و به آينده نگاه كنند زيرا زمان مي‌گذرد و وضعيت روابط ما تاثير جدي بر امور بين‌المللي دارد. از لحاظ تاريخي دو كشور هميشه شريك يكديگر بودند. در برخي مقاطع ما با يكديگر رقيب بوده‌ايم اما در برهه‌هاي زماني ديگر مانند زمان جنگ شريك بوده‌ايم. بنابراين اختلافات كوتاه‌مدت نبايد باعث شود كه ما مساله اصلي را فراموش كنيم، ما هيچ گزينه ديگري جز همكاري در تمامي حوزه‌ها از جمله مسائل اقتصادي نداريم زيرا همگي نگران شرايط بازارهاي مالي جهاني و همچنين منطقه يورو هستيم. هم‌اكنون احساس مي‌كنم هم ولاديمير پوتين و هم من داراي روابط كاري خوبي با ديويد كامرون هستيم و مي‌توانيم گفت‌وگوهاي صادقانه‌يي درباره هر مساله داشته باشيم. اختلافاتي وجود دارد اما نيازي نيست كه ما بر آنها تاكيد كنيم. در غير اين صورت ممكن است به بن‌بست برسيم. در واقع معتقدم اين اختلافات موقتي و غير مهم هستند و در مجموع مي‌توانم بگويم كه همه‌چيز خوب است.
شما به سوريه اشاره كرديد، روشن است كه مساله سوريه هم‌اكنون بزرگ‌ترين نگراني بين‌المللي است، روسيه تا به حال چندين ابتكار عمل و طرح در راستاي حل بحران سوريه ارائه كرده است، به نظر مي‌رسد ديويد كامرون داراي ديدگاه بسيار متفاوتي نسبت به شما درباره مساله سوريه است اما دو طرف توافق دارند كه طرح كوفي عنان ممكن است تنها راه‌حل سياسي براي سوريه باشد. آيا فكر مي‌كنيد اين طرح همچنان شانس عملياتي شدن دارد، با توجه به اين موضوع كه شرايط در واقعيت به سرعت تغيير مي‌كند.
من نمي‌خواهم بسيار خوشبينانه به مساله نگاه كنم زيرا شرايط بسيار پيچيده است اما در عين حال فكر نمي‌كنم طرح عنان دور از واقعيت باشد و دليل آن اين است كه اين طرح يك طرح سياسي و صلح‌آميز است. در حقيقت شايد به نظر برسد كه مواضع روسيه، انگليس و امريكا در قبال سوريه متفاوت باشد اما در حقيقت تفاوتي در اين مواضع وجود ندارد، ما همگي موافق هستيم كه جنگ داخلي تمام‌عيار در سوريه بدترين سناريو است. من در گفت‌وگو با ديويد كامرون به او يادآور شدم كه بيش از يك سال پيش من به بشار اسد، رييس‌جمهور سوريه گفتم كه بايد به طور فوري دست به انجام اصلاحات بزند و با اپوزيسيون رابطه برقرار كند، حتي اگر اين اقدامات براي او بسيار دشوار باشد و حتي اگر او متعلق به اقليت علوي‌ها باشد. همان‌طور كه مي‌دانيد اپوزيسيون سوريه متعلق به شاخه‌هايي از اسلام هستند. سوريه يك كشور بسيار پيچيده است و پيچيدگي آن بيشتر از كشورهايي مانند مصر و ليبي است زيرا اقليت‌هاي مختلفي مانند سني‌ها، شيعه‌ها، علوي‌ها، دروزي‌ها و مسيحيان در آن زندگي مي‌كنند. اگر آنها راه‌حلي پيدا نكنند وارد يك جنگ داخلي مي‌شوند و قطعا كشتارها ادامه پيدا خواهد كرد. بنابراين دو طرف مقصر هستند، آنها بايد به سر ميز مذاكرات آيند و راه‌حلي براي اين مشكل بسيار دشوار پيدا كنند. من نمي‌دانم كه شرايط سياسي آينده سوريه به چه شكل خواهد بود، همچنين نمي‌دانم كه آقاي اسد چه نقشي در آينده سوريه خواهد داشت، اين مساله را مردم سوريه تعيين مي‌كنند.
اختلاف ميان روسيه و انگليس بر سر اين مساله اين است كه ما معتقديم گفت‌وگو تنها راه است و شركاي ما مي‌خواهند اقدامات بزرگ‌تري در قبال سوريه انجام گيرد. اما سوال اين است كه مرز بين قطعنامه و عمليات نظامي كجاست؟ ما شاهد صدور قطعنامه عليه ليبي بوديم كه منتهي به حمله نظامي شد. اين راه بدي است. هم رييس‌جمهور اوباما و هم نخست‌وزير كامرون به من اطمينان دادند كه اين چيزي نيست كه آنها مي‌خواهند، بنابراين فكر مي‌كنم طرح صلح همچنان از بين نرفته و ما بايد همكاري كنيم و به گفت‌وگوهاي خود ادامه دهيم.
من در ديدار خود با رهبر لبنان و نخست‌وزير تركيه مساله سوريه را مطرح كردم بنابراين همانطور كه مي‌بينيد مساله سوريه همچنان در اولويت دستور كار است حتي در المپيك. بر اساس قانون اساسي اين رييس‌جمهور است كه سياست خارجي را شكل مي‌دهد، ولاديمير پوتين موضع روسيه را درباره اين مساله تعيين مي‌كند.
در زمان حمله نظامي به ليبي و در زمان پيشرفت روند ديپلماتيك پيش از اين حمله نظامي شما رييس‌جمهور روسيه بوديد. آيا اين تجربه هم‌اكنون بر موضع روسيه در قبال سوريه تاثير مي‌گذارد؟ آيا شما احساس مي‌كنيد كه در سناريوي ليبي به شما خيانت شده و ديگر نمي‌خواهيد دوباره شرايطي مشابه را در سوريه ببينيد؟
البته، مساله ليبي بر موضع ما در قبال سوريه تاثير گذاشته است. در حقيقت، زماني كه شرايط بحراني در سوريه آغاز شد من از همان ابتدا گفتم ما بايد رويكرد خود در قبال سوريه را بر اساس آنچه كه در ليبي اتفاق افتاد تنظيم كنيم. زماني كه قطعنامه عليه ليبي صادر شد فكر مي‌كرديم كشورهاي غرب گفت‌وگوها و مشاوره‌ها را ادامه مي‌دهند و در عين حال ما پيغامي بسيار جدي به رهبر ليبي مي‌دهيم اما متاسفانه صدور اين قطعنامه منجر به چيزي شد كه ديديد. كشورهاي غرب به ما مي‌گفتند عمليات نظامي در كار نخواهد بود اما در نهايت آنها يك جنگ تمام‌عيار به راه انداختند كه جان بسياري از افراد را گرفت و مهم‌تر از همه به نظر من اين راه اشتباه است كه آينده يك كشور را به اين شكل تعيين كرد. ما همگي داراي ارزش‌هاي دموكراتيك مشترك هستيم اما دموكراسي تحميلي معمولا جواب نمي‌دهد. دموكراسي بايد از درون رشد كند، تنها در اين شرايط است كه از حمايت مردمي برخوردار مي‌شود. بنابراين اتفاقاتي كه در ليبي رخ داد قطعا بر موضع ما در قبال سوريه تاثير گذاشته و مساله ليبي در آينده نيز بر موضع روسيه تاثير خواهد گذاشت.
درباره رابطه با امريكا چه تحولي در سياست خارجي روسيه به وجود آمده؟
من معتقدم چند سال اخير، سازنده‌ترين سال‌ها در روابط روسيه- امريكا بوده است و من خوشحالم كه در طول اين دوره اين شانس را داشتم تا براي از سرگيري روابط، با باراك اوباما همكاري كنم. من معتقدم ما به دستاوردهاي بسياري رسيديم، اگرچه همچنان بر سر برخي مسائل اختلافاتي داريم. سياست بين‌الملل اين‌گونه است كه هر كشور بر اساس منافع ملي خود و بر اساس فهم خود از اين منافع رفتار مي‌كند. امريكايي‌ها به روش خود اين منافع را درك مي‌كنند، انگليسي‌ها به روش خود و روسيه نيز منافع ملي خود را به روش خود درك مي‌كند. در مجموع اين سال‌ها،‌ سال‌هاي بسيار مثبتي بوده‌اند.
فكر نمي‌كنم ما وارد يك دوره جديد شده‌ايم يا روسيه هم‌اكنون رويكرد سختگيرانه‌تري در مقابل امريكا اتخاذ كرده است، آن‌طور كه رسانه‌ها ادعا مي‌كنند. فكر نمي‌كنم اولويت‌هاي ما تغيير يافته يا از سر‌گيري روابط با امريكا به پايان رسيده و هيچ نتيجه‌يي در بر نداشته است. اين فكر كاملا اشتباه است و از سر‌گيري روابط نتايج بسيار مثبتي دربرداشته، از جمله توافقنامه جديد استار. ما پيش از آن هيچ توافقنامه‌يي نداشتيم اما هم‌اكنون داراي يك توافقنامه هستيم كه نشان مي‌دهد ما بايد در سال‌هاي آينده با يكديگر تعامل داشته باشيم، اگر چه بر سر مساله سپر دفاع موشكي امريكا داراي اختلاف هستيم. ما موفق شديم برخي مكانيسم‌هاي مفيد را از سر بگيريم. ما گفت‌وگوهاي بسياري درباره مسائل بين‌المللي انجام داديم.
شما به سپر دفاع موشكي به عنوان يكي از اختلافات موجود در روابط امريكا – روسيه اشاره كرديد، آيا نشانه‌يي مبني بر توافق دو طرف بر سر اين موضوع وجود دارد؟ يا آيا امريكا مايل به رفع نگراني‌هاي شما هست؟
من فكر مي‌كنم مشكل اين است كه هيچ‌كس نمي‌داند هدف از سپر دفاع موشكي چيست. خود شما آيا درك روشني از هدف سپر موشكي داريد؟ مطمئن هستم كه نه. امريكايي‌ها نيز نمي‌دانند، همان‌طور ماليات‌دهندگان امريكايي. من در گفت‌وگو با رهبران اروپايي گفتم ما خواهان استقرار اين سامانه در شرق اروپا نيستيم اما امريكايي‌ها و شريك‌هاي اصلي ما در ناتو بر اين موضوع اصرار مي‌كنند.
اما مهم‌تر از همه يك سوال وجود دارد كه به نظر مي‌رسد هرگز پاسخ صحيح آن يافت نمي‌شود؛ تهديدي كه سپر موشكي بايد با آن مقابله كند، كيست؟ اگر هدف اين سامانه كشورهايي است كه به دنبال برنامه‌هاي هسته‌يي غيرمجاز و طراحي موشك‌هاي جديد هستند، آنگاه اين پاسخي است كه ما مي‌توانيم آن را درك كنيم اما در اين مورد بايد به ما توضيح داده شود چرا اين سامانه و موشك‌هاي رهگير آن مي‌توانند اهدافي را در روسيه رهگيري كنند كه به معناي تاثيرگذاري بر توانمندي هسته‌يي ما است. حال اگر معماري اين سامانه عليه ما باشد، ما بايد در اين خصوص حرف بزنيم. اما اين سامانه برابري هسته‌يي را كه روسيه آن را تا به امروز در مقابل امريكا حفظ كرده بر هم مي‌زند. اين برابري عاملي مهم در اطمينان يافتن از امنيت پس از جنگ جهاني دوم بوده است.
اين همان سوالي است كه ما در يافتن پاسخ آن دچار مشكل شده‌ايم. دولت امريكا و برخي شركاي اروپايي همچنان به ما مي‌گويند: «نيازي نيست كه شما نگران باشيد، شما و ما مطمئنا با يكديگر دوست هستيم و از طريق شوراي ناتو- روسيه با يكديگر همكاري مي‌كنيم، بنابراين هيچ مشكلي وجود ندارد.» اما در عين حال قانونگذاران امريكايي در كنگره امريكا علنا مي‌گويند كه «البته كه اين سامانه عليه روسيه است». مسلما افراد متفاوتي در كنگره حضور دارند و من ترجيح مي‌دهم كه اين مساله را باز نكنم اما گرايش موجود، خود حرف‌هاي بسياري براي گفتن دارد.
بنابراين معتقدم ناتو بايد ابتدا تصميم خود را روشن كند. آنها واقعا چه چيزي از رويكرد تطبيقي مرحله‌بندي شده خود مي‌خواهند؟ اين مساله اول و مساله دوم اينكه نقش روسيه چيست؟ زيرا آنها پيش از اين پيشنهاد من را در نشست ليسبون رد كرده‌اند؛ پيشنهادي كه بر اساس آن يك معماري دفاع موشكي مشترك ارائه شد كه در آن روسيه حضور داشت. واقعا باعث تاسف است كه اين پيشنهاد رد شد، زيرا اين ابتكار عمل ما را قادر مي‌كرد از اين اختلاف عبور كنيم و به طور كارآمد به تامين امنيت خود عليه كشورهايي بپردازيم كه ممكن است تهديد واقعي عليه روسيه و كشورهاي عضو ناتو باشند. آنها اين ابتكار عمل را رد كردند، و چرا هم‌اكنون به ما نمي‌گويند كه چه اتفاقي در آينده رخ خواهد داد.