به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۱

برگی از تاریخ مشروطه در دست زنان
گفتگوی مهرخانه با دکتر منصوره اتحادیه (نظام مافی)
  منصوره اتحادیه (نظام مافی) در سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. وی در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه ادینبورگ انگلستان در رشته تاریخ، دکترا گرفت و در سال ۱۳۶۲ مدیر نشر تاریخ شد. او همچنین در دانشگاه تهران تاریخ تدریس می‌کند و کتاب‌ها و مقاله‌های بسیاری در زمینه تاریخ به چاپ رسانده است.
در این گفتگو وضعیت زنان قبل و بعد از مشروطه را با وی به گفتگو نشستیم.

- اگر موافق باشید از وقایع قبل از مشروطه صحبتمان را شروع کنیم؛ قبل از مشروطه وضعیت زنان به چه صورت بود و آیا گروه های زنان فعالیت می کردند یا به تعبیر بهتر این خودآگاهی نسبت به حضور اجتماعی زنان صرفا از زمان مشروطه آغاز شده است؟

ببینید وقتی صحبت از وضعیت زنان می شود باید اولاً مشخص کنیم که منظورمان چه قشری از جامعه است. اطلاعاتی که ما بیشتر داریم و مستند به منابع تاریخی است، مربوط می شود به دربار شاه. از زندگی زنان تجار و روستایی و کارگران شهری خبر نداریم. حتی از زنان دربار هم خیلی کم می دانیم. البته یک سری اطلاعات کلی داریم مثلا اینکه یکی از وظایف زن ازدواج و فرزندآوری و خانه داری بوده است. یا اینکه زنان نقش هایی مثل قالیبافی، کشاورزی، آرایشگری، مرده شوری و... داشتند. برخی زنان شعر می گفتند، خیلی از قصه های عامیانه مربوط به زنان است.

لذا زنان نقش داشتند اما اینکه اصلا چقدر آگاه بودند به خودشان بحث دیگری است. در آستانه مشروطه علایمی هست که نشان می دهد یک قشری از زنها دارند آگاهی پیدا می کنند، البته به تبع مردها؛ یعنی زنها در جامعه نیستند ولی مردی که به خانه می آید و صحبت از اوضاع اجتماع و مسائل روز می کند، زن هم شریک می شود. ازطرفی درست سال های قبل از مشروطه -از نیمه دوم ناصری به بعد- تعدادی روزنامه در خارج از ایران چاپ می شد؛ مثل اختر، حبل المتین، حکمت، ثریا و... که در مصر و هند و ترکیه چاپ و در ایران منتشر و پخش می شدند. گاهی قدغن بودند و گاهی سانسور می شدند ولی بالاخره بودند و در آگاهی بخشی از مردم نقش داشتند. من تصورم این است که از این طریق تعدادی از زنها که بی سواد نبودند، آگاهی پیدا می کردند. این روزنامه ها در مورد وضعیت زن ها مثلا در مصر و فعالیت آنها صحبت می کردند.

از طرفی در همان سال های قبل از مشروطه یکی دو منبع و سند داریم از اینکه زنان دور هم جمع می شدند. مثلا بی بی خانم استرآبادی نویسنده معایب الرجال می گوید ما زنها یک جایی جمع شده بودیم و من خاطراتم را که برای خانم ها تعریف می کردم آنها مرا تشویق کردند که این خاطرات را بنویسم که نتیجه آن همین کتاب معایب الرجال شد. تعدادی از موعظه های جمال الدین واعظ اصفهانی در آغاز مشروطه در مساجد مختلف تهران باقی مانده که در آنها مشروطه را توضیح می دهد و زنها را نیز مخاطب قرار می دهد که «شما زن ها که هیچی نمی فهمید...» که نشان می دهد زنان در این اجتماعات هم حضور داشتند.

با این شواهد تصور می شود که یک آگاهی ها و صحبت هایی در سال های نزدیک به مشروطه وجود داشته است. ولی باید توجه کرد که وقتی می گوییم زنان منظورمان چه زنانی است؛ نه همه زنان، نه همه ایران، نه همه اقشار.

- چه قشری بیشتر درگیر بودند؟

متوسط به بالا. من فکر نمی کنم زنان رجال وارد این جریان شده باشند. در مورد قشر پایین هم نمی دانم. یکسری سند داریم در مورد کرمانشاه درست در آستانه انقلاب مشروطه؛ که نشان می دهد اصلاً مردهای آن دیار -چه برسد به زن ها- درگیر بحث های انقلاب نشده اند؛ یکی برای گاو آدم می کشد، یکی برای آب می جنگد، عشایر با هم نزاع دارند. یعنی به جز تهران، تبریز و اصفهان باقی ایران در یک عالم دیگری سیر می کنند؛ حتی شیراز. من اسناد و گزارشات جدیدی از شیراز پیدا کرده ام که نشان می دهد در زمان مشروطه در فارس چندان خبری نیست؛ جنگ بین قوام الملک شیرازی و اسماعيل خان صولت الدوله است؛ درست است تاحدی رنگ و بوی مشروطه خواهی دارد، اما نه اسماعيل خان صولت الدوله مشروطه خواه بود نه قوام چندان مستبد. این دو همان دعواهای قدیم شان را دارند ادامه می دهند حالا مشروطه خواهی هم اضافه شده است. از جنگ جهانی اول است که فارس واقعا حرکت می کند. لذا وقتی می گوییم زنان، باید حواسمان باشد که یک قشر محدودی از زنان را می توان مشروطه خواه خواند. حتی بخشی از زنان مخالف مشروطه بودند؛ همانطور که یک عده از مردها مخالف بودند. عین السلطنه برادرزاده ناصرالدین شاه می نویسد خیلی از زن ها عاشق محمد علی شاه و مخالف مشروطه هستند و قربون صدقه شاه می روند. برای همین هم به نظرم نباید در این حرکت و درباره نقش زنان خیلی غلو کرد اما به هر حال حرکتی آغاز شد.

- در مورد اقدامات زنان در زمان مشروطه هم کمی برایمان بگویید؟

در جریان مشروطه تعدادی از زن ها در تظاهرات شر کت کردند که آن هم به تشویق مردها صورت می گرفت، چون مردها می خواستند جمعیتشان بیشتر شود. . نه اینکه دنبال حق و حقوق زن ها باشند.

سال های بعد از مشروطه هم زنان انجمن ها و جلسات تشکیل می دادند و یا روزنامه منتشر می کردند. در روزنامه هایی که بعد از مشروطه در تهران و شهرستان ها منتشر می شد، می بینیم که زن ها از طریق روزنامه زمان و مکان سخنرانی هایشان را اطلاع رسانی می کردند. و یا شروع می کنند به مقاله نوشتن و بیان مطالبات و خواسته هایشان؛ البته با ملاحظات فراوان. نمی گویند به ما حق رای بدهید و یا ما می خواهیم کار سیاسی کنیم. نه! می گویند ما کاری به سیاست نداریم ما بهداشت و تحصیل و مدرسه می خواهیم.

- خانم های شاخص و فعال مشروطه چه کسانی بودند؟

12-10 زن فعال و شاخص داریم مثل خانم اسکندری، دولت آبادی و... که بعدها همگی بنیانگذار انجمن و روزنامه و مدرسه می شوند.

- برخورد مردهای روشنفکر با این حضور و آگاهی زنان چه طور بود؟ برخی وقایع تاریخی نشان می دهد که حتی مردان روشنفکر هم فعالیت های زنان را به رسمیت نمی شناختند.

من هم تصورم اینطور است. چون زن ها بعد از مشروطه خیلی مخالف داشتند. زن ها را مسخره می کردند، تابلو مدارس را پایین می کشیدند، فحش می دادند و توهین می کردند. آیت اله طباطبایی می گوید: اصلا جامعه امن نیست که دخترها بروند مدرسه. لذا تا جا بیفتد و جامعه حضور زنان را بپذیرد طول کشید. برای اینکه سنت شکنی بود. قبل از مشروطه برای زن تحصیل اصلا مطرح نبود. در حد سواد قرآنی. زنان باسواد هم زنانی بودند که یا پدرشان از روشنفکرها بود یا از رجال بودند و فکر می کردند دختر تحصیل کرده شوهر بهتری پیدا می کند. تحصیلات هم یعنی در حد اینکه بتواند بخواند و کمی بنوسید. من اتفاقا در مورد زندگی دختری کار می کنم در همان دوران مشروطه می زیست. مادرش زن فهمیده و روشنی بود. نامه هایش پر از غلط املاییست ولی تفکرش روشنست. می گوید: دخترم آشپزی و خوراک پزی را سی سالگی هم می توانی یاد بگیری، ولی درس را همین الان باید بخوانی.

ازطرفی زن ها خودشان می دانستند که اگر بخواهند در امور سیاسی دخالت کنند، جلویشان گرفته می شود. به همین خاطر هم بالای روزنامه شان همیشه نوشته شده که این روزنامه ادبی، فرهنگی و بهداشتی ست؛ سیاسی نیست. در هر حال، اگر گسترده نبود، اهمیت داشت.

- تا چه زمانی بعد از مشروطه این آگاهی اجتماعی و سیاسی زن ها از انحصار قشر خاصی خارج می شود؟

در آغاز مشروطه وقتی زن ها شروع به فعالیت کردند در برخی روزنامه ها می نوشتند: ما خواهران وطنی هستیم، ولی در عمل به نظر نمی رسید که با زنان اقشار مختلف چندان ارتباطی داشتند. مثلا در برنامه هایشان از زنان تجار یا از زنان رجال جداگانه دعوت می کردند.

- جریانات بعد از مشروطه، دسته بندی خاصی دارند؟ وابسته به چه جریانات فکری بودند؟

بله. یک دسته از فعالان سیاسی به نوعی سوسیالیزم و تبعات آن عقیده مند بودند ولی درک آنان چندان عمیق نبود. و یک قشر از روشنفکران حتی در مجلس اول هم پیرو این عقیده بودند، اما حرکت چپ در واقع بعد از جنگ جهانی اول و آرام آرام با شکل گیری شوروی پررنگ شد. مارکسیست ها اتفاقا زن ها را تشویق می کردند به فعالیت بپردازند.

قشری از جامعه را نیز می توانیم مذهبی روشنفکر بنامیم که وضع زنان را در جامعه با نظر دیگری می دیدند. ولی تا جایی که می دانم خیلی دیرتر، شاید از اواسط سلطنت محمدرضاشاه به وجود آمد.

- پس قبل از شکل گیری قشر روشنفکر مذهبی جریانات حاضر جریان مارکسیستی و مدرن بودند. مذهبی ها چطور؟

بودند ولی خیلی دیرتر کار را شروع کردند.

- مثل بانو امین؟

شاید بتوان گفت. البته توجه داشته باشید که به یک نفر نمی توان گفت جریان. باید یک وسعتی داشته باشد.

- به نظر شما مشروطه چه دستاوردی برای زنان داشت؟

من فکر می کنم مهم ترین دستاورد زنان از مشروطه در زمینه تحصیل است. برای اینکه هم زن ها شروع کردند به تاسیس مدرسه و هم از دولت تقاضای تاسیس مدرسه کردند. 12 سال بعد از مشروطه اوایل جنک جهانی اول شاهد تاسیس اولین مدارس دخترانه هستیم. و البته ماده ای در متمم قانون اساسی بود که حق تحصیل، آزادی قلم و حق تاسیس جمعیت را بدون توجه به جنسیت آزاد کرده بود و این قانون خیلی به زنان کمک کرد. 3 یا 4 سال بعد از مشروطه اولین روزنامه زنان چاپ شد. و دیگر سر و صدای زن ها بلند شد که ما مدرسه می خواهیم و باید تحصیل کنیم. دولت باید به بهداشت و زایمان زنان توجه کند و ... یعنی دستاورد مشروطه برای زن ها در مرحله اول این بود که صدایشان درآمد و جامعه را متوجه کردند که آنها هم یک قشری از جامعه هستند.

- بعد از مشروطه -مثلا در دوره پهلوی- چه تطور و تغییری در این جریانات زنانه به وجود آمد؟

در زمان پهلوی به تبع دولتی شدن همه فعالیت ها، این جریانات زنانه هم دولتی شدند و دولت وضعیت بهداشت و تحصیل و حضور زنان را تحت اداره خود درآورد.