در بزرگداشت دومين سالگرد پرواز استاد محمد نوري
تو همان بودي كه ميگفتي
ای ایران، تو بمان
سبزی صد چمن / سرخی خون من
سفیدی طلوع سحر / به پرچمت نشسته
ای ایران ، ایران، تو بمان
تو از باران كه ميخواندي / نگاهت آسمان ميشد
به دنياي غبارآلوده ميباريد / تو از دريا كه ميخواندي
تپشهاي دلت / مردابها را زير و رو ميكرد
تو از آتش كه ميخواندي / ميان سينهات
پروانهاي ميسوخت / اگر از خاك ميخواندي
سكوت سرزمينت / در گلوي بيقرار تو صدا ميشد
همان بودي كه ميگفتي / همان بودي كه ميخواندي
همين هستي كه بعد از رفتنت در خاطر پس كوچهها ماندي
(شعر: افشين يداللهي)
سالي ديگر گذشت. او رفته و طنين صدايش هر روز در خاطرات لحظههاي دور و نزديك ما جاري است و با خوشترين و شيرينترين گذشتهها و اميدهايمان پيوند يافته است. او رفته است و نسلها آرزوهايشان را با صداي او معنا ميكنند. نسل جوان با آوازها و برداشت او از نغمه و كلام، روياهاي خود را تصوير ميكنند و صداي او مخاطبانش را براي عبوري اميدبخش از فراز و فرود دقايق زندگي به آرامش ميرساند. صداي روحبخش و جاودانه «محمد نوري» از مظهر دو چشمه سيراب ميشد. يكي از لحن آواز او كه از نغمههاي كهن موسيقي ملي و نواحي وام گرفته و ديگري رواني و درخشش صدا بر بستري از دانش او از موسيقي جهاني و تجربه و توان او در به كارگيري متناسب و متوازن از اين هر دو. او با ايمان به راهي كه در هنر و زندگي خود در پيش گرفته بود و پايبندي به آرمانهاي هنرياش در مسير جذبههاي بازار مكاره و مادي انواعي از موسيقي فاقد عيارِ هنري، ترديد نكرد و سلامت و اعتبار هنرياش را با حضور توانمندانه و سرافرازانه، براي شش دهه، در صحنه موسيقي ما به اثبات رساند. محمد نوري به انتخاب كلام و نغمههايي كه ميخواند، باور داشت و از ظاهرسازي و مردمفريبي گريزان بود. گونه موسيقي و نحوه و كيفيت اجراي آوازهاي نوري ضمن تكيه بر اصول و جنبههاي بياني موسيقايي هنر خوانندگي با موسيقي ملي ايران نيز پيوندي پايدار داشت؛ به نحوي كه در نسلها و گروههاي سني متفاوت، محبوب و جاري باقي ماند. در سالروز رفتنش، با نغمهاي بر شعر زيبايي از «افشين يداللهي» و با صداي برجستهترين شاگردش، «محمدرضا صادقي»، يادش و نامش را گرامي ميداريم؛ او كه مشعلي فروزنده در مسيري رو به افقهاي روشن هنر راستين افروخت و صداي صادقانهاش چاووشيخوان قافله نسلهاي بسياري براي اعتلاي هنر موسيقي اين سرزمين خواهد بود.
محمد سرير