به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، آذر ۳۰، ۱۴۰۲

سروش جوان و معلمان در اواخر دهه پنجاه، حمید دادیزاده

 معلمین باشرف و زحمتکشی چون رسول بداقی و چند همکار دیگر در شکنجه گاههای اسلامی محبوسند در حالی که اختلاسگران کلان مشغول عیش و نوش.

Hamid_Dadizadeh.jpgاین نوشته یک معلم تبریزی است که در مقطع پاکسازیها اخراج و از سوی معلمین اخراجی نماینده انتخاب شد که برای پیگیری به تهران برود چرا که در منطقه کسی پاسخگو نبود و ضمنا ادای دینی است به معلمینی که از همان روزهای اول در مقابل حمله سرکوبگران به فرهنگ و سنن ایرانی ایستادند، اخراج شدند، سرکوب شدند، دستگیر و زندان رفتند و زندگیشان تار و مار شد

این مطلب بازخوانی تاریخ ایران از بهمن ۱۳۵۷ تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ را دربرمیگیرد؛ دوران انقلاب فرهنگی و زندگی معلمینی که استخدام رژیم گذشته بودندو دوران پر التهاب سرکوب و اخراج را طی میکردند. با ورود خمینی به تهران و سخنرانی او در گورستان بهشت زهرا روشن بود که دوران تاریکی در پیش است. ادارات کل آموزش و پرورش و نواحی باز بود اما مدارس و آـموزشگاهها تعطیل. ما که معلمین شاغل در نظام آموزش و پرورش بودیم با پرسنل اداری طی سالیان گذشته آشنا بودیم و از طریق برخی از همکاران با وجدان از اخبار هیِتهای پاکسازی اطلاع می‌یافتیم. با این که اوایل تغییر رژیم سیاسی در ایران بود اما ما معلمین در یک ناامنی عمیقی زندگی می‌کردیم و خاصه وقتی که خمینی در یک سخنرانی خویش به اهل علم و تخصص و موسیقی حمله کرد و سیاست کلی حکومت اسلامی را روشن نمود و اعلام کرد که برای ما تعهد مهم است نه تخصص. به گوش ما میرسید که افراد هیئتهای پاکسازی گفته بودند ما مدارس را پاکسازی می‌کنیم اگر معلم متعهد هم نداشتیم کلاس‌ها را به دست مبصر‌ها بسپاریم بهتر است که معلمهای ناباب در مدارس بمانند.

بازیگر شاخص عبدالکریم سروش چهره برجسته میدان پاکسازیهاست. در تلویزیون خمینی مصاحبه می‌کند و می‌گوید انقلاب اسلامی رخ داده امام فرموده‌اند که تعهد مهمتر از تخصص است. سروش جوان در هیئت یک جوان حزب اللهی ظاهر می‌شود و بارها اظهار میدارد که مراکز تحصیلی و دانشگاهها باید بوی و عطر اسلامی بدهند و مدارس محل تدریس معلمین متعهد باشد. سروش نه به عنوان یک فرد دانشگاهی بلکه چهره‌ای دارد سرکوبگر و خشن. با محافظ می‌چرخد همراه اطلاعاتیها و در شمایل یک متحجر دینی در محافل آخوندی ظاهر میشود. چون بارها اعلام کرده که مرید خمینی است و او را "فقیه و عارف نماز شب خوان" میداند در تنفیذ حکم خمینی نه شک می‌کند، نه فکر می‌کند و نه اندیشه روا میدارد. در میدان رزم با دانش و اندیشه میداندار است با توجه به این که آموزش و پرورش دستگاهی گسترده در اقصی نقاط ایران است نام سروش بین معلمین می‌چرخد و خانواده هایی که سرپرستشان از کار اخراج شده هم با نام سروش آشنایند. در شهرهای آذربایجان که من سالها معلم بودم سروش ورد زبانهاست. در قهوه خانه‌های تبریز مردم همانقدر با سروش آشناهستند که با خلخالی در دادگاهها.
سروش را می‌گویم که نه نواندیش دینی است نه متفکر عرصه اندیشه است و نه یک معلم معمولی. سروش جوان یک فرد تازه به دوران رسیده صاحب منصبی است که کشتیبان اسلام او را به شغل ممیزی گمارده و در ستاد انقلاب فرهنگی جای شاخصی دارد. مردم ایران شاید با این چهره سروش کمتر آشنا هستند و او را با لقب نواندیش دینی یا اصلاح طلبی می‌شناسند. اما من از سروش اصلی بیش از چهار دهه قبل تر سخن می‌گویم که سکاندار پول و مقام شده و همراه دیگر اصلاح طلبان بر اریکه قدرت سوار و خود را مالک الرقاب مردم می‌داند. بی جهت نیست که در نوشته "جرس جنبانان اصلاح" در مورد خمینی می‌نویسد: انقلاب یک حادثه میمون و مبارکی بود که در جامعه ما اتفاق افتاد، و رهبری انقلاب محبوب ترین رهبری بود که تا کنون در سرزمین ما به ظهور پیوسته است"۱ این "محبوب ترین رهبر" یعنی خمینی کسی است که هنوز فتوایش قابل دسترسی است که حکم قتل و عام زندانیان سیاسی را صادر کرد و در تابستان سیاه شهریور ۱۳۶۷ هزاران نفر از بهترین فرزندان ایران را تحت ژنوساید کشتند و طبق شواهد موجود اجساد جوانان ایران را با ماشین‌های گوشت جابجا کردند و در گورستانهای بی نام نشان رها نمودند. از باده قدرت سروش‌ها چنان مست و سرخوش بودند که "محبوب ترین رهبر تاریخ ایران" خمینی را مدح و ثنا می‌گفتند و مادران داغدار را نظاره نمی‌کردند.
این سروش را خوب بشناسید. وقتی در اردیبهشت ۱۳۵۸ به دانشکده ادبیات تهران میرسد با دیگر سرکردگان انقلاب فرهنگی خطاب به اساتید حاضر که همه در نگرانی بودند میگوید انقلاب شده حضرت آقا فرموده تخصص اهمیتی ندارد دانشگاهها باید اسلامی شود و بوی معطر اسلام از محیط دانشگاهها به مشام برسد. دکتر فرهنگ شناس فقید محمد رضا باطنی که زبان شناس تحصیلکرده‌ام آی تی آمریکا بود در جلسه حضور داشت به سروش چنین پاسخ می‌دهد: آقای سروش در فرهنگ انقلاب نمی‌شود. فرهنگ خوی و خصال مردم، فرهنگ در کوچ ایلات و عشایر، فرهنگ در لباس قشقاییها و رقص کردها و کرسی‌های زمستانهای این مرز وبوم ریشه دارد انقلاب در سیاست رخ میدهد (کل این سخن در ذیل نام دکتر محمد رضا باطنی در یوتیوب قابل دسترسی است) ۲ دکتر باطنی و یارانش از کار اخراج می‌شوند و بقیه ماجرا.
سروش جوان در چنبره قدرت جا کرده بود و مشغول تنفیذ حکم مراد خویش خمینی بود. سروش در مسیر خدمت به خمینی که به نظرش"محبوب ترین رهبری که تا کنون در سرزمین ما به ظهور پیوسته" بود راه درازی می‌پیماید و تا تائید فتوای قتل سلمان رشدی پیش میرود. حسن رونقی پس از آزادی از زندان خمینی- خامنه‌ای در باره سروش جوان می‌گوید" عبدالکریم سروش به عنوان کسی که بحث پاکسازی و تصفیه در دانشگاهها را طرح کردبه عنوان کسی که فرهنگ و آموزش در دانشگاهها را قلع و قمع کرد باید شناخته شود او روشنفکر نیست یک جنایتکار است"۳
وقتی احکام اخراج‌ها رسید معلمین اخراج شده حکمی را گرفتند که نه صادر کننده‌اش معلوم بود، نه وکیلی که از معلمین دفاع کند حضور داشت و نه خود معلمین اخراجی فرصت داده شدند که از حقوق خویش دفاع نمایند معلمینی که سالها قبل در حاکمیتی دیگر استخدام شده بودند، بدون این که دلیلی بر اخراج آنها ذکر شود و بی آن که در دوران رژیم اسلامی تدریس کرده باشند از کار برکنار شدند. این قلع و قمع معلمین توسط شیوخ طرار اثرات مخربی در زندگی خانواده‌های معلمین بر جای نهاد. دانشگاهها نیز طعم عطر اسلامیزه شدن را چشیدند.
حال که بیش از چهار دهه از فاجعه پاکسازیها در مدارس و دانشگاهها می‌گذرد سروش جوان همچنان مدافع سرکوب معلمین و اساتید در دوران اتقلاب فرهنگی هست و همچنان فقهای شیعه را تمجید و تذهیب می‌کند و با وجود رانده شدن از قدرت عطر اسلام سیاسی و هیمنه عارف نماز شب خوان را در خود نهفته دارد. با این که در بلاد کفر زندگی می‌کند با اندیشه جزمی و متحجر خویش بر اهل هنر و موسیقی مدرن می‌تازد. و نکته آخر اینکه وقتی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ اولین بار هواپیماهای صدام دیوار صوتی را شکستند و ما معلمین اخراج شده جلو اداره کل آموزش و پرورش تبریز تجمع اعتراضی داشتیم و شیشه‌ها‌ی اداره شکستند و جنگ آغاز شد از همان معلمین اخراجی بودند کسانی که بعدها برای دفاع از میهن خویش داوطلب اعزام به جبهه شدند. هر چند پاکسازیها دوران تیره تری برای معلمین آفرید اما شرف و میهن دوستی این قشر زحمتکش ثبت تاریخ شد و رسوایی نصیب سروشیان.
در این لحظه که این مطلب را به پایان می‌برم هنوز معلمین باشرف و زحمتکشی چون رسول بداقی و چند همکار دیگر در شکنجه گاههای اسلامی محبوسند در حالی که اختلاسگران کلان مشغول عیش و نوش.

حمید دادیزاده
hdadizadeh@yahoo.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱-جرس جنبانان اصلاح. عبد الکریم سروش
۲-از پاسخ دکتر باطنی به سروش-۱۳۵۸، Utube
۳-حسین رونقی، سلسله توئیت‌ها در ایکس

منبع: خبرنامه گویا