به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



سه‌شنبه، شهریور ۲۰، ۱۴۰۳

نامه محتشمی‌پور به وزیر اطلاعات پزشکیان!

  

برسد به دست آقای خطیب، وزیر محترم اطلاعات

سلام آقای وزیر

امیدوارم حالتان خوب باشد.
حال ما که خوب نیست، با خبرهای ناخوشی که هرازچندگاه می‌شنویم.

اجازه دهید ابتدا خودم را معرفی کنم. محتشمی‌پور هستم، فخرالسادات فرزند سید محمود. پدرم از مبارزین و زندانیان سیاسی زمان شاه بود. و همسرم از منتقدین صریح‌اللهجه زمان خودمان است و تا امروز ۹ سال و‌ دوماه حبس کشیده به جرم نقد رهبر!

فکر می‌کنم همینقدر کافی باشد. حالا این را هم بدانید که تاریخ‌پژوهم و بیش از گذشته‌ها، تاریخ اکنون را مطالعه می‌کنم و گاهی هم می‌نگارم.

آقای خطیب
راستش را بخواهید آن‌چه باعث شد دست به قلم برده چند خطی خطاب به شما بنویسم، شایعه‌ای بود که عصر دیروز ناگهان در فضای مجازی مطرح شد و قلبم را لرزاند: «سید مصطفی تاج‌زاده در بیمارستان قلب بستری شد!»

ظرف دو سه ساعت پیام‌های زیادی دریافت کردم که از حال همسرجانم جویا می‌شدند و برخی نام بیمارستان را می‌پرسیدند که به عیادت بروند!

من که چند ساعت قبل با ایشان صحبت کرده بودم متحیر بودم که این خبر را چگونه بپذیرم و چون دسترسی به همسرم نداشتم نمی‌توانستم آن را تکذیب یا تأیید کنم. خلاصه مضطرب و بی‌قرار، منتظر تماس از اوین بودم که تا انجام نشد خیالم راحت و‌ دلم آرام نشد.

جناب وزیر
من در تمام آن مدت بی‌قراری و ‌ناشکیبی به خانواده‌هایی فکر می‌کردم که همسران دربندشان ممنوع‌التماس بودند و بیش از همه به فاطمه همسر عبدالله مومنی که به دلیل بیماری‌اش بیش از همیشه نیاز به آرامش و امنیت روانی دارد. عصر امروز که خبر آزادی آقای مومنی را شنیدم بسیار شاد شدم. بیش از همه برای فاطمه که خدا را شکر دیگر دلواپس همسرش نیست و دلش آرام و قرار یافته است.

آقای خطیب
من روزهای ملاقات خیلی یاد خانواده‌هایی هستم که همسرانشان زندان در تبعیدند و بیش از همه یاد منصوره همسر «دکتر سعید مدنی» که علیرغم بیماری باید خودش را برساند به زندان دماوند تا ساعتی همسر عزیزش را ببیند و برگردد و از حالا دارم به زمستان فکر می‌کنم که رفت و آمد در آن مسیر سخت‌تر می‌شود. و رفت و آمد خانواده «محمد نجفی» وکیل زندانی که باید از اراک خودشان را به اوین برسانند.

و این روزها فکرم‌ مشغول شبنم هم ‌هست که با مرخصی پدرش رسول بداقی، حتی برای حضور در مراسم عقد دخترش، موافقت نشده است. 

وزیر محترم اطلاعات
من با اطلاعات جسته و گریخته که از وضعیت زندانیان در سلول‌های انفرادی و بندهای عمومی زندان‌های کشور دارم، دل‌مشغولی‌هایم تمام‌ نمی‌شود. از اینرو یک موضوع به ظاهر ساده و یک دلواپسی به ظاهر بی‌اهمیت را بهانه کردم تا خطاب به شما بنویسم که اینک وزیر اطلاعات دولت دکتر پزشکیان هستید نه دولت قبلی پس باید عملکردتان متناسب همان اقوالی باشد که کاندیدای ریاست‌جمهوری از نهج‌البلاغه برای مردم خواند و برمبنای آن رأی گرفت!

من فقط بابی از ابواب این دریای بیکران را در نامه‌ی امام به مالک اشتر برای تذکر مقابل شما می‌گشایم:

«باید بهترین اندوخته‌ها در نزد تو، اندوخته کار نیک باشد. پس زمام هواهای نفس خویش فروگیر و بر نفس خود، در آنچه برای او روا نیست، بخل بورز که بخل ورزیدن بر نفس، انصاف دادن است در آنچه دوست دارد یا ناخوش می شمارد. مهربانی به رعیت و دوست داشتن آن‌ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری، زیرا آنان دو گروهند یا هم کیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش.»

و امید دارم وزارت اطلاعات دکتر پزشکیان جرأت و جسارت و‌ جربزه‌ی وزارت اطلاعات خاتمی را داشته باشد که با جراحی و پالایش درون قتل‌های زنجیره‌ای را مهار کرد.

خیرالکلام ماقل ودل
فخرالسادات محتشمی پور
۱۹شهریورماه ۱۴۰۳