به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۴۰۲

توقیف وبسایت «انتخاب» به دلیل انتقاد از دولت

  

خبرگزاری‏ سپاه پاسداران (فارس) در خبری نوشت: «پايگاه اطلاع‌رسانی «انتخاب» به‌دلیل تخلف از قانون مطبوعات و مصوبات شورای عالی امنیت ملی توقیف و پرونده آن به مرجع قضایی ارجاع شد.»

گزارش انتقادی «انتخاب» که دولت براهیم رئیسی را ناراحت کرده است:

حراج برند ایران / سیاست خارجی ایران چرا اینقدر تضعیف شده است؟

انتخاب / ماهان نصراللهی

 آنچه توسط دولتمردان به کار گرفته می‌شود بیشتر شبیه مصرف کردن از ذخیره‌های تمدنی کشور بدون هیچ‌گونه آورده و تحول‌آفرینی در مسیر بهبود وضعیت و جایگاه کشور است. این موضوع به‌خصوص در طی دو سال گذشته و در زمان روی کار آمدن دولت آقای رئیسی وارد مرحله بحرانی شده است؛ به‌گونه‌ای که فضای بین‌المللی و منطقه‌ای به شکلی است که ارزش تعامل دیپلماتیک با ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی بسیار پایین آمده است.

مهم‌ترین دلیل این موضوع را باید در سیاست شرق‌گرایی محض و روسیه محور دولت رئیسی دانست که ضربه‌ای مهلک بر سنت سیاست خارجی ایران در یک قرن گذشته بود که تقریباً نگاه به نسبت متوازنی به قدرت‌های شرق و غرب داشت و یا حداقل اگر در مقاطعی به سمت غرب گرایش داشت هرگز به در تقابل و خصومت با شرق نگرفت؛ بلکه بیشتر بر نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز و گاهی توان با همکاری بود. اما اتخاذ سیاست شرق‌گرایی محض در دولت فعلی باعث کاهش جذابیت و اثرگذاری دیپلماتیک ایران در سطح منطقه و بین‌المللی شد. این مهم با نحوه برخورد ایران با حمله روسیه به اوکراین به اوج خود رسید. دولتی که مزد نگاه خود به شرق را با اهانت آشکار روسیه و چین به تمامیت ارضی کشور دریافت کرد. در حال حاضر با توجه به رویکرد کشور‌های منطقه و سیاست‌های توسعه‌ای که در پیش‌گرفته‌اند، نحوه رفتار آن‌ها با ایران بیشتر برای دور ماندن از عواقب رفتار‌های هرگونه رفتار تنش‌آفرینی است که احتمال می‌دهند ممکن است به برنامه‌های توسعه‌ای آن‌ها آسیب وارد کند و نه ایجاد یک مسیر جدید برای مراودات و تعاملات دوجانبه‌ای که مبتنی بر سود متقابل باشد. چنین تصویرسازی که از ایران شکل‌گرفته است به‌شدت برای آینده کشور و زیست منطقه‌ای ما خطرناک و هزینه زا خواهد بود. برای مثال آن‌ها با ادعاهای واهی، حملات به بندرها، پالایشگاهها، توقیف کشتی‌های تجاری در خلیج‌فارس را به ایران نسبت می‌دهند و نگران تداوم و افزایش آن‌ها هستند. درواقع احیای روابط با کشور‌های منطقه ناشی از قدرت دیپلماتیک دولت رئیسی نبود؛ بلکه آن‌ها تصمیم گرفتند برای جلوگیری از ضربه دیدن برنامه‌های توسعه‌ای خود که تنش‌های منطقه‌ای تهدیدی بزرگ برای آن‌ها محسوب می‌شود، تصمیم گرفتند به‌صورت تاکتیکی با ایران ارتباط برقرار کنند. دولت‌های عربی دولت رئیسی را به‌عنوان یک دولت رادیکال می‌دانند که باعث تمرکز قدرت در دست افراد رادیکال و ناآشنا به امور جهانی شده است، بنابراین به این نتیجه رسیدند که به هر طریقی خود را آسیب‌های احتمالی که ممکن بود تحت زعامت چنین دولتی رخ بدهد دور کنند.

واقعیت این است که سیاست همسایگی دولت رئیسی تاکنون به‌جز احیای روابط دیپلماتیک با چند کشور آن‌هم به‌صورت محدود دستاورد دیگری نداشته است. روابط ما با این کشور‌ها تقویت نشده است و حتی در مورد سیاست‌های کلان اتفاق خاصی رخ نداده است. گشایش‌های ارزی که برای آن‌ها تبلیغ می‌شد هم رخ نداده است. نحوه رفتار عربستان با ایران از آن جمله است. آن‌چنان‌که از قبل می‌شد حدس زد و هم‌اکنون هم بیشتر نمایان شده است، یکی از انگیزه‌های عربستان برای احیای روابط با ایران برای کاهش عوارض ناشی از عادی‌سازی قریب‌الوقوع روابط این کشور با اسرائیل رخ‌داده است.

جدا از موارد گفته‌شده نکته منفی که در دیپلماسی دولت رئیسی بعد از احیای روابط با بعضی کشور‌های منطقه انجام شد این است که نحوه اظهارنظرها، واکنش‌ها و پوشش رسانه‌ای حامیان دولت از احیای روابط با کشور‌ها و به‌خصوص عربستان، توأم با نوعی ذوق‌زدگی بیش‌ازحد و غیرعادی بود که برای وجهه کشور مناسب نبود. نکته بعدی این بود که تیم دولت و رسانه‌های حامی آن به نحوی رفتار می‌کردند که گویی احیای روابط به معنی پایان همه مشکلات با این کشور‌ها است؛ درحالی‌که احیای روابط آغازی برای بررسی مشکلات انباشته‌شده بود و آن‌ها نتوانسته‌اند این موضوع را درست درک کنند. این ذوق‌زدگی افراطی و درک نادرست از وضعیت روابط با کشور‌های منطقه باعث ضربه شد به برند دیپلماتیک کشور بیش‌ازپیش ضربه وارد شود. زیرا نحوه ابراز خرسندی از احیای روابط و ارسال پیام‌های دوستانه به شکلی غیراصولی و هیجانی به نحوی بوده و هست که باعث شده کشور‌های مقابل آن را ناشی از ضعف ایران قلمداد کنند. موضع سفت‌وسخت کشور کویت و عربستان در قبال میدان نفتی آرش که اساساً هیچ حقی برای ایران قائل نیستند را از این منظر می‌توان تحلیل کرد. حتی در دوره دولت رئیسی حکومت عراق سعی کرد تا حد ممکن از ایران فاصله بگیرد و آن را نشان بدهد؛ برای مثال در این زمینه با تمام توان تبلیغاتی که داشت بر هویت عربی خود تأکید کرد و به شکل رسمی از یک عبارت مجعول برای نامیدن خلیج‌فارس در بالاترین سطح اشاره کرد.

شکست مذاکرات هسته‌ای هم در تخریب وجهه دیپلماتیک کشور بسیار اثر تخریبی داشته و خواهد داشت. برای مثال آزادسازی ارز‌های ایران در کره جنوبی که قرار است در نزد یک بانک قطری باشد و ایران صرفاً خرید‌های بشردوستانه انجام دهد و پول آن از جانب قطر به نیابت از ایران پرداخت شود به‌شدت برای کشور مانند ایران گامی رو به عقب تلقی می‌شود مخصوصاً درزمانی که می‌توانست به شکل شجاعانه‌ای و با انجام مذاکرات رودررو اساساً خود را از زیر یوغ تحریم رها کند. وضعیت زمانی بدتر می‌شود که آزاد شدن پول‌ها درازای آزاد شدن شهروندان ایرانی‌الاصل است که قطعاً دارای بازتاب خسارت باری در سطح بین‌المللی برای کشور است و زدودن آثار آن از چهره ایران نیازمند تغییر رویکرد محسوس و سال‌ها تلاش است.

عملکرد دولت رئیسی نشان داده برخلاف ادعای او و حامیانش بسیار بدون دستاورد و توام با ماجراجویی‌های بی‌حاصل بوده است. به‌کارگیری دیپلمات‌های کم‌تجربه و غیرمتخصص که صرفاً با نگاه ایدئولوژیک به مسائل نگاه می‌کنند بر عمق مشکلات افزوده است. دستاورد دولت رئیسی هم مانند دولت احمدی‌نژاد به صدور قطعنامه‌های خطرناک ضد ایرانی مانند سه قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اخراج ایران از کمیسیون مقام زن، قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل، قطعنامه تحریم‌های حقوق بشری اتحادیه اروپا و.. خلاصه می‌شود. این مسائل باعث شده است تمایل کشور‌ها برای ارتقا روابط با ایران به‌خصوص در حوزه اقتصادی بسیار کاهش پیدا کند.

واقعیت این است که دولت رئیسی در سیاست خارجی موفق نبوده است. آنچه ملاک قضاوت است نتایج حاصل از عملکرد دولت است نه شعار‌های پرطمطراقی که به سبب استیلا همه‌جانبه بر کل رسانه‌های جمعی کشور تبلیغ می‌شود. برای مثال آقای امیر عبداللهیان در سفری سه‌روزه به پاکستان رفت و آن را بسیار موفق می‌دانست، اما هنوز یک هفته از سفر او به این کشور نگذشته بود که اعلام شد پاکستان واردات گاز از ایران را قطع کرده است. این در حالی است که پاکستان کشوری در همسایگی ما و در حوزه تمدنی و تاریخی ایران با اشتراکات بی‌نظیر و .. است که به خاطر کاهش ارزش تعامل دیپلماتیک با ایران این‌گونه با ما رفتار می‌کند. دستاورد به تعداد سفر نیست به نتایج حاصل از آن است.