به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، آذر ۲۶، ۱۴۰۲

چرا مرگ خودخواسته در بین پزشکان بیش از مشاغل دیگر است؟

 

«انجمن علمی روان‌پزشکی ایران» در نامه‌ای خطاب به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نسبت به افزایش خودکشی در بین پزشکان هشدار داده و خواستار اقدامی برای توقف آن شده است. این انجمن گفته مرگ خودخواسته میان پزشکان بیش از مشاغل دیگر است؟ چرا پزشکان  که در باور عموم جامعه، افراد موفقی هستند، بیشتر به خودکشی اقدام می‌کنند؟ در این گزارش به این موضوع پرداخته‌ایم.


***

هشدار: اگر  شما یا نزدیکا‌نتان به خودکشی فکر می‌کنید، در ایران با «اورژانس اجتماعی» به شماره تلفن ۱۲۳ یا «اورژانس شهری» به شماره ۱۱۵ یا «صدای مشاور» با شماره ۱۴۸۰و  یا «اورژانس روانپزشکی تهران» با تلفن ۴۴۵۰۸۲۰۰ تماس بگیرید. در افغانستان به تلفن ۱۱۹، در بریتانیا با خیریه «سماریتن ۱۱۶۱۲۳» و در امریکا و کانادا به شماره ۹۱۱ تلفن کنید. 

دومین نامه انجمن علمی روان‌پزشکی ایران به وزیر بهداشت که در آن ملتمسانه خواستار اقدامی برای جلوگیری از خودکشی پزشکان شده است، تعجب زیادی برانگیخت. این نامه که در آخرین هفته آذر ۱۴۰۲ منتشر شده، این سوال را در ذهن افرادی که با شرایط پزشکان جوان و دستیاران پزشک(رزیدنت) در ایران آشنا نیستند، ایجاد کرده است که مگر این قشر چه مشکلی دارند که در خطر خودکشی قرار دارند؟ 

در نامه انجمن روان‌پزشکی که دومین نامه به وزیر بهداشت در چهار ماه اخیر است، خطاب به «بهرام عین‌اللهی» آمده خطر خودکشی و مرگ خودخواسته در میان پزشکان بیش از دو و هفت دهم درصد بیشتر از دیگر مشاغل است. 

این نامه با یادآوری خودکشی ۱۳ رزیدنت (دستیار پزشک متخصص) در سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ و برشمردن مشکلات فراوان رزیدنت‌ها، خواستار برگزاری جلسه‌ای با وزیر و ایجاد ساز و کاری برای دسترسی پزشکان و رزیدنت‌ها به مشاور شده است.

 

مصیبتی به نام دوره رزیدنتی

به دنبال خودکشی رزیدنت جوان باردار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، گروهی از پزشکان  در مرداد ۱۴۰۲ کارزاری برای جلب نظر دولت جهت تغییر وضعیت شغلی رزیدنت‌ها به راه انداختند. در متن این کارزار به شرایط سخت و حتی گاه غیرقانونی تحمیل شده به رزیدنت‌ها اشاره شده بود. در بخشی از متن آمده بود: «رزیدنت‌ها علی‌رغم این که اغلب بار درمانی بر دوش آنان قرار دارد اما نیروی کار به حساب نمی‌آیند. این دوره را با آن که شباهتی به دوره دانشجویی ندارد، دوره دانشجویی نامیده‌اند و از پرداخت دستمزد و اجرای قوانین کار در مورد رزیدنت‌ها امتناع می‌ورزند؛ دوره‌ای که رزیدنت در آن برای حتی یک روز غیبت موجه از آموزش مجبور به معرفی جانشین است، در اغلب ساعات آموزشی استادی بالای سرش حضور ندارد، علی‌رغم این که حقوق و مزایایی دریافت نمی‌کند اما از کار در ساعات غیر تحصیلش نیز منع می‌شود و اگر با پروانه طبابت پزشکی عمومی که قبلاً به‌صورت قانونی کسب کرده است کار کند، مجرم شناخته می‌شود! بابت آموزشی که می‌بیند، باید خودش را بیمه مسوولیت کند و در حین آموزش اگر دچار خطا شود، باید قصور و دیه بپردازد. لذا هیچ شباهتی به دانشجویی ندارد و از لحاظ این که ساعت کاری‌شان سقف ندارد (به‌عنوان مثال، رزیدنت سال یک رشته‌های غیر جراحی ۴۰۰ ساعت و رشته‌های جراحی ۴۶۰ ساعت در ماه بی‌مزد و مواجب کار می‌کنند)، حقوقی دریافت نمی‌کنند، تسهیلاتی به ایشان تعلق نمی‌گیرد، قانونی از حق مرخصی و استعلاجی و سنوات خدمتی‌شان دفاع نمی‌کند و نیز علی‌رغم تولید ثروت برای مراکز درمانی-آموزشی و نجات جان هزاران بیمار در طول مدت خدمت‌شان، بی‌شباهت به نیروی کار هستند.»

در بخش دیگری از متن آمده است رزیدنتی که تحت شدیدترین شرایط مالی و روانی قرار دارد و با ماهی شش تا هشت میلیون تومان کمک هزینه تحصیلی (از ابتدای امسال به ۹ و ۱۱ میلیون تومان افزایش پیدا کرده است) سعی می‌کند با قرض از دوستان و آشنایان صورت خود را سرخ نگه دارد، چشم‌انداز حداقل دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی‌ او نیز دوری از خانه و خانواده با تحمل شرایط صعب و طاقت‌فرسا، ساعت کاری سنگین و دریافتی حداقلی و مالیات حداکثری است.

 

حقوق پزشکان تازه کار در حد خط فقر است

یکی از پزشکان ساکن غرب ایران در گفت‌وگو با «ایران‌وایر»، موج خودکشی در میان رزیدنت‌ها را تایید کرد و گفت خودش مستقیما و با واسطه همکاران، از خودکشی چند رزیدنت اطلاع دارد.

این پزشکی در مورد خودکشی رزیدنت‌ها گفت دانشجوی پزشکی که خودش را جزو طبقه نخبه جامعه می‌داند، بعد از هفت سال درس، دو سال سربازی، چهار سال تخصص و دو سال رزیدنتی، در ۳۴ سالگی یک پزشک متخصص می‌شود و تازه بعد از آن باید به دولت تعهد بدهد که هشت سال در مناطق محروم با حقوقی که در حد خط فقر است، خدمت کند. به همین دلیل است که بیشتر پزشکان جوان هیچ آینده روشنی برای خودشان متصور نیستند.

به گفته او، پزشکانی که در حال حاضر وضعیت مالی خوبی دارند، بخش کوچکی از پزشکان هستند که سابقه کار طولانی دارند و جای خود را باز کرده‌اند اما بقیه یا باید با زیرمیزی و رانت کار خودشان را پیش ببرند یا با مشکلات بسازند.

او توضیح داد با کمک هزینه‌ای که در دوران رزیدنتی داده می‌شود، حتی نمی‌توان یک خانه اجاره کرد: «اگر دانشجو متاهل باشد که اصلا نمی‌تواند با آن سرکند.به همین دلیل هم انصراف از تحصیل در میان رزیدنت‌ها بسیار زیاد شده است؛ مثلا اگر در یک رشته ۱۵ نفر وارد شده باشند، هشت نفر آن‌ها در همان سال اول رزیدنتی انصراف می‌دهند. بسیاری هم ترجیح می‌دهند وارد تخصص نشوند و بعد از اتمام پزشکی عمومی، از کشور خارج شوند.»

 

احساس شکست و ناکامی که خشم تولید می‌کند

در چنین شرایطی است که به اعتقاد «سمیرا حقوقی»، روان‌شناس بالینی، این تصور برای فرد ایجاد می‌شود که هر قدر تلاش کند، به جایی نمی‌رسد. 

او به «ایران‌وایر» گفت یک رزیدنت با توجه به تلاشی که برای گرفتن تخصص کرده، از بی خوابی و درس خواندن و چشم‌پوشی از رفاه گرفته تا تلاشی ۱۴ تا ۱۶ ساله برای درس خواندن، وقتی که با نبود تامین مالی در دوران رزیدنتی و برخوردهای تحقیرآمیز پزشکان بالادستی مواجه می‌شود، این این پیام را دریافت می‌کند که هر قدر تلاش داشته باشد و مبارزه کند، در نهایت به جایی نخواهند رسید و جایگاه اقتصادی و اجتماعی قابل احترامی به دست نخواهد آورد.

سمیرا حقوقی معتقد است که این ناکامی، خشم بزرگ را ایجاد می‌کند: «یک رزیدنت با توجه به فشاری که از زمان کنکور در این مسیر طولانی تحمل کرده است، در نهایت خودش را یک شکست خورده تصور می‌کند.» 

البته تنها احساس شکست درونی نیست که به رزیدنت‌ها و پزشکان جوان فشار وارد می‌کند. سمیرا حقوقی به فشار روانی که انتظارات جامعه بر پزشکان جوان وارد می‌کنند هم اشاره کرد: «جامعه انتظار دارد که یک پزشک جوان به سرعت به موفقیت اجتماعی و اقتصادی برسد و همین موضوع، فشار روانی زیادی روی رزیدنت‌ها و پزشکان جوان وارد می‌کند. این انتظار جامعه موجب می‌شود که یک رزیدنت تصویر بسیار متناقضی از شرایط خودش داشته باشد. به این ترتیب، فرد درون خودش فرو می‌ریزد و نمی‌تواند فریاد کمک خواهی داشته باشد یا کمکی دریافت کند، چون جامعه او را موفق می‌داند و انتظار آسیب پذیر بودنش را ندارد.»

 

استرس و اضطرابی که مدام تکرار می‌شود

البته این تنها رزیدنت‌ها نیستند که زیر بار فشار کار، بی پولی و برخورد تحقیرآمیز می‌شکنند؛ «صبا آلاله»، روان‌شناس و تحلیل‌گر اجتماعی به «ایران‌وایر» گفت حرفه‌هایی مثل پزشکی و پرستاری که افراد معمولا در آن با بیماری، مرگ و درد و رنج بیماران روبه‌رو هستند، استرس و اضطراب فراوانی تجربه می‌کنند و این استرس و اضطراب مدام تکرار می‌شود. 

او اضافه کرد: «تحقیقات نشان می‌دهند پزشکان به خاطر فشار شغلی مداوم و شیفت‌های طولانی دچار افسردگی می‌شوند و وقتی فرسودگی شغلی در پزشکان بالا می‌رود، باعث کاهش بازدهی و افزایش خطاهای پزشکی می‌شود. افزایش خطاهای پزشکی هم علاوه بر به خطر انداختن جان بیماران، باعث به خطر افتادن جان پزشکان و بالا رفتن احتمال خودکشی آن‌ها می‌شود. همین موضوع دلیل محکمی برای این است که سلامت پزشکان به صورت مستمر و مدام مورد سنجش قرار بگیرد.»

یک روان پزشک که در تهران مشغول به کار است، در توضیح مشکلات مالی و حرفه‌ای پزشکان جوان که منجر به افسردگی و احتمالا خودکشی آن‌ها می‌شود، به «ایران‌وایر» گفت: «پزشکان جوان چشم‌انداز روشنی برای موفقیت مالی و اجتماعی ندارند.» 

او با اشاره به نمونه‌هایی که خودش می‌شناسد، توضیح داد: «یک پزشک خانم که هفت هشت سال پیش فارغ‌التحصیل شده و به یاری همسرش که تکنیک‌های فیلم‌برداری و بیان را خوب بلد است، در شبکه‌های اجتماعی اطلاع‌رسانی کرده، توانسته است راه ۱۰ ساله را سه ساله برود. ولی همین خانم دکتر با این همه کار، الان دو روز از منزل به طور آنلاین مشاوره می‌دهد و یک روز هم در مطب به طور حضوری مریض می‌بیند.»

این روان‌پزشک تاکید کرد که افسردگی و اضطراب در جامعه بسیار زیاد و فراگیر شده است و مردم با توجه به شرایط اقتصادی و بالا رفتن قیمت‌ها، فشار زیادی را تحمل می‌کنند. 

او ادامه داد که در این شرایط اقتصادی، تعرفه‌های پزشکی هم اصلا واقع‌بینانه نیستند: «الان تعرفه ویزیت یک روان‌پزشک متخصص از یک کیلو شیرینی ناپلئونی کمتر است.»

صبا آلاله هم‌چنین گفت: «بسیاری از پزشکانی که کلینیک یا مطب‌شان اجاره‌ای است، نمی‌توانند مخارج خودشان را تامین کنند، در حالی که اگر به کشورهای عربی بروند، می‌توانند درآمد بهتری داشته باشند و دولت هم قدر آن‌ها را بهتر می‌داند. از همین رو است که شاهد موج مهاجرت پزشکان ایرانی به امارات، قطر و عمان بوده‌ایم، به طوری که انگار این کشورها دارند مثل جارو برقی پزشکان ایرانی را می‌بلعند.»

به گفته او، برخی از پزشکان می‌گویند اگر شغل دیگری بلد بودند، مثلا اگر برج‌سازی می‌دانستند، می‌توانستند آپارتمان‌سازی کنند یا یک شغل آزاد دیگر را در پیش بگیرند، چرا که پزشکی در شرایط کنونی نه تنها درآمد چندانی ندارد بلکه هیچ کس قدر نمی‌داند؛ نه انجمن‌های پزشکی و علمی، نه وزارت بهداشت و دولت و نه مردم.

 

پزشک خود را فاقد جایگاه اجتماعی می‌بینند

در این بین، صبا آلاله به دلایل خودکشی پزشکان جوان پرداخت و گفت اگر چه هسته مرکزی و اصلی خودکشی یک درد روانی و درونی است ولی علت و عامل آن در شرایط کنونی ایران از آشفتگی‌های محیطی و عوامل بیرونی به‌وجود می‌آید که زمینه‌ساز خودکشی می‌شود.

به گفته او، برخی از پزشکان به این دلیل دست به خودکشی می‌زنند که جایگاه اجتماعی و روابط اجتماعی خودشان را از دست می‌دهند: «بسیاری از پزشکان در حین سال‌ها درس خواندن و تلاش و گذشت از تفریحات و رفاه خود، تصویری از آینده خویش می‌سازند که در سال‌های بعد متوجه می‌شوند با واقعیت در تضاد بوده است. این‌جا است که تعادل روانی انتظارات‌شان درباره چیزی که به دست آورده‌اند، به هم می‌خورد. در این شرایط به هم ریختگی تصورات، آن‌ها به طور مستقیم رضایتمندی از خود را مورد حمله قرار می‌دهند که برای‌شان می‌تواند آشفتگی به وجود بیاورد.

همه این‌ها باعث می‌شوند که سمیرا حقوقی، روان‌شناس ایجاد یک سیستم مشاوره پزشکان را ضروری بداند. او به «ایران‌وایر» گفت: «اگر نظام پزشکی و مراکز تصمیم‌گیری ایران دچار فساد و ناکارآمدی نبودند، برای پزشکان مشاور و مددکار در نظر می‌گرفتند تا بتوانند به طور مدام تحت نظر باشند و مشورت بگیرند یا دست‌کم مربیانی را در نظر می‌گرفتند که بتوانند با آن‌ها کار کنند و عزت نفس آن‌ها را در نقطه قابل قبولی نگه دارند. اما به نظر نمی‌رسد که با توجه به کسری بودجه، کمبود منابع درآمدی و اولویت‌های دیگر دولت، قرار باشد شرایط رزیدنت‌ها تغییر کند یا ساز و کاری برای کمک روانی به پزشکان از سوی دولت ایجاد شود.» 

ایران وایر