به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، تیر ۲۶، ۱۳۸۹


ساحل آرام است و می آید ز دور
کشتی بی بادبان، بی ناخدا
(شمس الدین عراقی)
      پرویز داورپناه
رهبری مصدق در قیام ملی سی تیر و کِشتی بی سکان جنبش سبز
این رهبری قیام ملی سی تیر بود که دکتر محمد مصدق را بار دیگر به زمامداری رسانید. و برای نخستین بار در دوره پهلوی، وزارت جنگ در اختیار دولت قانونی قرار گرفت، اما در قیام مردمی روزهای پس ار کودتای خامنه ای ـ احمدی نژاد به علت فقدان رهبری، هنوز ملت بزرگ ایران نتوانسته است پیروز شود وعوامل کودتای ارتجاعی ۲۲ خرداد و کشتار جوانان، دانشجویان و زنان را بسزای اعمالشان برساند.
باند مافیایی ارتجاع حاکم مدتهاست کارزار گسترده ای را با هدف نابودی جنبش روشنفکری، دانشجویی و زنان کشور، آغاز کرده است. دستگیری شماری از جوانان، دانشجویان، زنان، فعالان و رهبران سیاسی از حوادث نگران کننده ای است که ما در یکسال اخیر با آن مواجه بوده یم. به آتش و خون کشیدن دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی، همراه با دستگیری ها، نمایانگر سبعیت رژیم در برخورد با جنبش دانشجویی و محیط های آموزشی کشور است. دانشگاههای کشور با وجود گسیل مشتی چاقو کش و زنجیر بدست وابسته به نهادهای سرکوب گری همچون سپاه به نام ”بسیج دانشجویی“، و لباس شخصی ها، هیچ گاه به تسخیر ارتجاع در نیامده است و همچون دژ مستحکمی در مبارزه جنبش مردمی بر ضد ارتجاع حضور فعال و پر ثمری را ایفاء می کند.
گرچه در قیام سی تیر مردم به دعوت جبهه ملی ایران به میدان آمدند، اما هر دو قیام ملی بر پایه ی هیچ قرار و مدار قبلی نبود. تنها و تنها متکی به احساس و نیروی لایزال میلیونها مردمی بود که در سراسر کشور برای آزادی و اجرای قانون و پاسداری نهضت ملی بپا خاستند.
مردمی که وقتی مطلع شدند با کودتای دیکتاتورها روبرو شده اند و خطر اضمحلال کشور در میان است به صورتی خود جوش به میدان آمدند و از ایثار مال و هستی و خون خویش دریغ نکردند، تنها برای آنکه عزت و استقلال و آزادی را به کشورشان باز گردانند.
تئوریسین های جمهوری اسلامی و ولایت فقیه می کوشند به مردم ایران تلقین کنندکه جنبش های تاریخ معاصر ایران خالی از محتوای ملی بوده و نیروی محرکهً مردم تنها و تنها انگیزه های مذهبی داشته است.
آقای خامنه ای در نماز جمعه ۱۲مرداد ۱۳۶۳ در مقام تجزیه و تحلیل نهضت مشروطیت و بررسی واقعهً ۳۰ تیر۳۱ ، اظهار می کند که "مردم ما" در طول تاریخ قرن اخیر همیشه پشت سر روحانیون بوده اند و همه نهضت ها و حرکت های آزادیخواهانه ای که در مملکت بوجود آمده، "انگیزه" مذهبی داشته است.
آقای خامنه ای در باره نهضت ملی شدن نفت در نماز جمعه ۱۲مرداد ۱۳۶۳می گوید:
"ماجرای نهضت ملی ایران را حقیقتا باید وابسته به آیت الله کاشانی دانست و باور داشت که هر حرکتی که مردم ما در آن زمان انجام می دادند، مانند دیگر حرکات آزادیخواهانه مردم صرفاً به علت اسلام خواهی بوده است. مثلاً اجتماعات بزرگ مردم ما، در ماجراهای مصدق، ماجرای سی ام تیر، سقوط حکومت قوام و به زانو در آوردن شاه، تماماً ناشی از انگیزه های مذهبی و دینی به رهبری آیت الله کاشانی بود...اما آن اجتماعات گستردهً مردم و تظاهرات عظیمی که به رهبری آیت الله کاشانی انجام می شد، امر را بر مصدق مشتبه کرده بود که او مورد نظر مردم است. در حالی که مردم ما در طول تاریخ و در تمام حرکات آزادیخواهانهً خود ثابت کردند که تنها چیزی که مورد نظر آنهاست، پیاده کردن اسلام و ارزش های اسلامی در ایران است یعنی همان چیزی که آیت الله کاشانی مدّ نظر داشت..."
آقای خامنه ای که ادعا می کند این "جامعه ما" و این "مردم ما"که هر کاری کرده اند، تنها با انگیزه مذهبی و به رهبری علمای اعلام بوده است، از خود نمی پرسد که پس چرا"مردم ما" و بیش از نود در صدشان در زمان مصدق به انحلال مجلس هفدهم رای دادند.
قيامهای شکوهمند سی تير و خرداد سال گذشته، درس استقامت و مبارزه در برابر استبداد است. درس آزادی و استقلال و مبارزه در برابر کودتاگران داخلی و خارجی و درس فداکاری آگاهانه و هدف دار، هدفی که خواستار آزادی، استقلال و حاکميت ملی و عدالت اجتماعی و سربلندی ملت ايران است.
آقای موسوی از مردم تقاضای صبر و استقامت می کند، اما صبر و استقامت غیر فعال؟ مانند تقاضای مجوزتظاهرات سکوت! و حتی برنامه ای هم برای شرکت در تظاهرات دولتی ندارد.
هر نهضت بزرگ اجتماعی به یک رهبری یا مدیریت همآهنگ کننده احتیاج دارد. کار آقایان موسوی و کروبی و اخیرا چند نفر از شخصیت های کاذب ملی گرا که شریک دزد و رفیق قافله اند، فقط و فقط بسنده به دید و بازدید و گاه هم سخنرانی برای خانواده های زندانیان و عیادت بیماران در بیمارستانها شده است. یعنی درخشان ترین فعالیت برای برکناری دولت کودتا همین است و بس؟ دست مریزاد!. اگر تظاهرات امکان ندارد لا اقل میتوان درخواست اعتصاب یا تحصن کرد، نباید آنقدر صبر کرد تا شعار "جمهوری ایرانی" را مردم سر دهند و یا بازاریان خود آستین ها را بالا بزنند و اعتصاب عمومی کنند. اگر جنبشی جرات بررسی اشتباهات خود و انتقاد از خود را نداشته باشد، شکست آن حتمی است. اگر دموکراسی میخواهیم باید ابتدا از خود شروع کنیم، چارهً دیگری نداریم.باید قبول کرد که جنبش سبز یک رهبری قاطع و مصمم ندارد. امروز بیش از همیشه روشن شده است که کشتی جنبش سبز در واقع سکانداری ندارد که اقیانوس را بشناسد و بداند که از کدام راه می خواهد به کدام هدف برسد، بلکه پیش از این و بیش از آن که کشتی را براند، خود به وسیلهً کشتی رانده می شود. در برون مرز نیز قایق نجات جنبش سبز در تلویزیون های اجنبی به گِل نشسته است و "ملی گراها" که از تشکیل یک سمینارواقعی عاجزند، می خواهند بزودی پنجاهمین پالتاک داخلی خود را برای طرد احمدی نژاد جشن بگیرند.!
با وجود این ملت ما در این مدت ثابت کرده است که خیلی شجاع و مصمم تر از مردم کشورهای تایلند و قرقیزستان می باشد،. اما هنوزهم آقای موسوی دم از عصر طلایی آقای خمینی میزند. مشکل اصلی ما ضعف وحشتناک رهبری جنبش سبز است. آقایان کروبی و موسوی به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و قانون اساسی آن احتیاج دارند چون اگر کل نظام سقوط کند، آنوقت نوبت حساب پس دادن مسئولان جنایتها و کشتارهای دهه شصت فراخواهد رسید.
آقایان موسوی و کروبی و عواملشان در خارج از کشور باید بدانند که مردم با شهامت قابل تحسین به میدان آمده اند، کشته داده اند، شکنجه می شوند و به زندان می افتند، نه برای بازگشت به عصر طلایی خمینی بل برای نابودی کل این نظام ستمگر.
از حوادث سی تیر و کودتای ۲۲ خرداد می آموزیم که بهنگام قیام یک ملت بپاخاسته، هیچ دشمن داخلی و خارجی تاب مقاومت دراز مدت در برابر آنها را ندارد و در پایان پیروز خواهند شد.
از قیامهای سی تیر و خرداد ماه می آموزیم که قیم انتصابی ملت ایران نشویم. مردم محروم و زحمتکش ایران، منافع مادی و حیاتی خود را بسیار آسان تر و درست تر و زودتر از ما می فهمند. آنها خود کوههای استوار را از جا خواهند کند.
مهمترین، مطمئن ترین و کارآمدترین سلاح در رویارویی با مرتجعان کودتاچی، نیروی فناناپذیر توده های مردم است. ما، در نبردی حساس و سرنوشت ساز که آینده میهن را رقم می زند، درگیر هستیم، اهمیت این مبارزه چنان است که غفلت از تکیه بر جنبش مردمی و جلب اعتماد و اطمینان آن سبب کامیابی ارتجاع حاکم خواهد شد.
می آموزیم که در قیام سی تیر بر خلاف نظر آقای خامنه ای، رهبری مدبرانه و داهیانهً دکتر مصدق و نمایندگان نهضت ملی ایران در مجلس شورایملی را هرگز نمی توان نادیده گرفت،.متاسفانه در اوضاع و احوال فعلی با حبس روشنفکران و آزادیخواهان و ایجاد وحشت و کشتار و خفقان، تشکیل رهبری نیرومندی که چنین جنبشی را هدایت کند، وجود ندارد. با وجود این باید تا دیر نشده در راه ایجاد یک رهبري مردمی گسترده و جبهه ای دموکراتیک و مترقی همراه با فكر و استراتژي لازم قدم برداشت.
دکتر پرویز داورپناه
۲۶ تیر ماه ۱۳۸۹