به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، مرداد ۱۲، ۱۴۰۲

ایرج مصداقی: فروپاشی درونی جدّی‌ترین احتمال فروپاشی رژیم ایران

 بیش از چهل میلیون نفر از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند

ام.jpg

رادیو بین المللی فرانسه - ایرج مصداقی : "نظام اسلامی ایران دیگر به سبک و سیاق حاضر قابل دوام نیست. موفقیت های جامعه در هفته‌ها و ماه‌های آینده حکومت را به عقب نشینی‌های بیشتر وادار خواهند کرد. مقاومت های زنان بحران‌های درونی رژیم را تشدید خواهند نمود و یکی از احتمالات جدّی که رژیم از این پس با آن روبرو است فروپاشی درونی نظام اسلامی است."

از رسوایی های جنسی مقامات حکومتی آنهم در بحبوحۀ ازسرگیری گشت ارشاد برای تحمیل حجاب اجباری تا تصمیم قوۀ قضائیه برای محاکمه ١٠٤ تن از اعضای سازمان مجاهدین در خارج از کشور، بی رونقی مراسم حکومتی محرم و تبدیل همین مراسم از سوی مردم به فرصت انتقاد از حکومت مذهبی... همگی حکایت از این دارند که لرزش‌های بزرگی در پایه و درون قدرت حاکم بر ایران جریان دارد.

*آیا حکومت اسلامی خواهد توانست در بستر بحران اقتصادی-اجتماعی بی سابقه و نگرانی از پیوستن خیل تهیدستان و گرسنگان به صف معترضان قوای خود را از نو تجهیز کند؟

ایرج مصداقی، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ایران، در پاسخ به این پرسش و پرشس‌های دیگر از جمله گفته است:

"پیش از پاندمی کرونا نظام اسلامی می‌دانست که به زودی با یک بحران عظیم اجتماعی روبرو خواهد شد. اگر چه پاندمی کرونا برای مردم ایران و جهان یک فاجعه بود، اما، برای رژیم اسلامی حکم یک معائدۀ آسمانی را داشت، زیرا وقوع بحران اجتماعی را برای مدتی به تعویق انداخت. با این حال، دیدیم، به محض این که پاندمی فروکش کرد، رژیم اسلامی ایران با بحران‌های اجتماعی پی در پی روبرو شد. اوج این بحران‌ها جنبش "زن، زندگی، آزادی" بود که همچنان نیز ادامه دارد و می بینیم که با نزدیک شدن سالگرد کشته شدن مهسا رژیم اسلامی ایران تمام قوای خود را برای مقابله با زنانی تجهیز کرده که به هیچ وجه قصد عقب‌نشینی ندارند.

اکنون حتا بخش هایی از نظام -افراد شدیداً محافظه‌کاری نظیر محمد خاتمی - به مقابله با خود نظام روی آورده‌اند. خامنه‌ای و متحدانش در قدرت همچنان معتقدند که عقب‌نشینی در مقابل زنان آنان را ناگزیر از عقب نشینی‌های دیگر خواهد کرد. با این حال، ضرورت عقب‌نشینی دیگر حتا در سیاست خارجی حکومت پژواک یافته و می توان آن را در موضعگیری اخیر فرد محافظه‌کاری نظیر علی اکبر صالحی دربارۀ نیاز گفتگو با آمریکا ملاحظه کرد.

بیش از چهل میلیون نفر از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند یک سوم همین جمعیت می شود پانزده میلیون نفر. واضح است که رژیم برای سرکوب یا مهار همین جمعیت هم نیرو ندارد به ویژه این که حکومت ناچار است برای سرکوب یا مهار یک نفر چند نفر از نیروهای خود را بسیج کند. سرکوب زنان اصلاً کار ساده‌ای نیست و باید توجه کرد که بخش بزرگی از جمعیت مردان کشور امروز از زنان و مطالبات آنان در مقابل حکومت پشتیبانی می‌کنند. مسئله دیگر بر سر سرکوب یک گروه یا جریان سیاسی نیست، مسئله بر سر رویارویی با یک جنبش سراسری و مرکب از میلیون‌ها نفر است.

از نظر من رژیم اسلامی دو راه بیشتر پیش رو ندارد : یا اصلاح تدریجی که لزوماً به تغییرات رادیکال در جامعه منجر خواهد شد یا پذیرش راه‌حلی سخت که خود رژیم آن را به جامعه تحمیل خواهد کرد. می‌خواهم بگویم که این رژیم‌ها هستند که چگونگی تغییر یا سرنگونی خود را تعیین می‌کنند. شواهد، اما، نشان می دهند که خامنه‌ای راه‌حل دوم را برگزیده است و در نتیجه باید در انتظار امواجی باشد که از جانب مردم به سوی او و نظامش سرازیر خواهند شد.

اکنون حتا در جناح خود خامنه‌ای نوک تیز حملات متوجۀ اوست. مسئله بر سر یکی دو نفر هم نیست : طیف گسترده‌ای در درون روحانیت و حوزه‌های علمیه امروز شدیداً احساس خطر می‌کند. همه می دانند که امسال در بسیاری از مساجد در ایام محرم مردم هیچ روحانی را دعوت نکردند. برای اولین بار در طول تاریخ اسلام یا تحمیل اسلام در ایران شاهد چنین شکاف بزرگی میان روحانیت و مردم هستیم. خود روحانیت هم بخوبی از این شکاف آگاه و نگران است به طوری که حتا هیچ آینده‌ای برای خود بعد از این نظام تصور نمی‌کند. خلاصه این که همه در درون طیف روحانیت ناراضی هستند و هیچ مرجع مهم روحانی نیز از خامنه‌ای پشتیبانی نمی‌کند، هر چند در مقابل او هم نمی ایستند، زیرا، همۀ آنان آینده‌ای برای خود پس از این نظام نمی‌بینند.

سراسیمگی و نگرانی حکومت را می‌توان بعضاً در برخی تصمیم‌های آن هم مشاهده کرد از جمله در تصمیم اخیر قوۀ قضائیه برای باصطلاح محاکمه بیش از صد تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران... هدف حکومت از این اقدام فقط این است که توجه عمومی را از جنبش "زن، زندگی، آزادی"، از رسوایی های جنسی مقامات حکومتی... به سمت گروهی برگرداند که هیچ مقبولیت و جایگاهی در آیندۀ سیاسی ایران ندارد...

در واقع، این قبیل اقدام‌ها گویای این است که حکومت اسلامی هیچ روزنۀ امیدی پیش روی خود نمی بیند. دولت رئیسی که از هر سو هدف حمله و انتقاد است هیچ راه حلی در مقابل معضلات و مشکلات کشور ندارد و هیچکس از جمله نزدیکان قدرت نیز وعده‌های او را جدّی نمی‌گیرد. آینده قابل پیش گویی نیست. ولی هیچکس تردید ندارد که نظام اسلامی دیگر به سبک و سیاق حاضر قابل دوام نیست. موفقیت های جامعه در هفته‌ها و ماه‌های آینده حکومت را به عقب نشینی‌های بیشتر وادار خواهند کرد. مقاومت های زنان بحران‌های درونی رژیم را تشدید خواهند نمود و یکی از احتمالات جدّی که رژیم از این پس با آن روبرو است فروپاشی درونی نظام اسلامی است.