هادی محمدی، افسر جانشین، روح الله توسلی معاون سلامت، فردی به نام محمدی رییس حافظت زندان و معاون او همراه با دو مراقب زن شاهد ضرب و شتم و توهین به خانم محمدی بودهاند.
نرگس محمدی پس از این به زور توسط یک دستگاه آمبولانس از محل بهداری خارج و احتمالا به بند نسوان زندان اوین بازگردانده شده است، تا این لحظه از سلامت حال او خبری در دست نیست.
شرح واقعه از زبان خود نرگس محمدی:
نرگس در تماس تلفنی که ساعت شش و چهل و پنج دقیقه از داخل زندان داشت گفته:
امروز به دلیل خودکشی یکی از همبندیهایم که برای دومین بار طی سه روز گذشته اتفاق افتاد به بهداری اوین رفتم. از برخورد عامدانه و جلادانه یکی از پرستاران که میشناسمش و برای دومین بار بالای سر زندانی رفتار ضد انسانی، تمسخر و توهین میکرد و حتی برای گرفتن رگ برای تزریق سرم سر باز میزد، شاکی شدم.
به دلیل نداشتن روسری روی سرم میخواستند مرا به بند باز گردانند. همبندی عزیزم با حال وخیم برای دومین بار طی سه روز به بیمارستان لقمان اعزام شد. ناگهان فردی که تا کنون مسئولان زندان از معرفیش سر باز میزنند با الفاظ رکیک و توهینآمیز اقدام به تهدید من کرد. او میگفت نشانت میدهم اینجا کجاست و صدایت را میبرم. گفتم میدانم اینجا کجاست. اینجا همانجایی است که جلادان، بهنام محجوبی، کاووس سید امامی، زهراکاظمی، هدی صابر، ستار بهشتی و سینا را کشتند و جوانان سرزمین من به راحتی در اوین میمیرند و تو الان مرا به بریدن صدایم و نشان دادن شکنجه هایتان تهدید میکنی.
او از الفاظ توهینآمیز ... استفاده کرد. وقتی جوابش را دادم، نیروهای زندان به سمت من آمدند و دستها و بدنم را گرفتند و کشیدند که آثار کبودی روی بدنم هست. مسئول امنیتی از بهداری رفت. حدود چند دقیقه همینطور که من را گرفته بودند و میکشیدند، به حیاط زندان بردند. من شروع کردم به فریاد زدن که حق ندارید زندانی را تهدید کنید و جان ما در دستان انسانهایی است که انسانیت ندارند.
بالای یکی از ماشینها رفتم و شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی” دادم. مردان بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و مسئولان زندان آمدند و جمع شدند و مسئول اجرای احکام بند ۲۰۹ شروع به تهدید کرد. از بالای ماشین پایینم آوردند و داخل امبولانس سوارم کردند و به بند بازگرداندند. هر اتفاقی برای من بیفتد مسئولیتش با جمهوری اسلامی است.