به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



چهارشنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۹

         حسین اسدی
حاتم بخشی های جمهوری اسلام و میراث خمینی
بخش اول
در حالیکه بیش از چهارده میلیون ایرانی زیر خط فقر زندکی نموده وکشور ما با درصد بالای بیکاری، تورم، رکود اقتصادی و مشکلات اجتماعی ناشی از عقب‌ماندگی‌های اقتصادی روبروست، دولت ایران علاوه بر کمک‌های سنتی به حزب الله لبنان و حماس در پنج سال گذشته کشورهای دیگری چون آلبانی، میانمار، تاجیکستان، پاکستان، افغانستان، لبنان، سوریه، سنت وینست، مجمع الجزایر قمر، گامبیا، کنگو، بورکینافاسو، بولیوی و ده‌ها کشور دیگر را در فهرست دریافت های کمک گیرنده از ایران قرار داده است. 
با وجود اینکه پس از گذشت بیست سال از جنگ ایران و عراق هنوز خرابیهای ناشی از این جنگ بازسازی نشده اند، شیخ نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان در سفراخیر احمدی نژاد به لبنان اعلام کرد که ایران هزینه بازسازی مناطقی را که اسرائیل تخریب نموده است پرداخت کرده است و از این راه دولت جمهوری اسلامی در مجموع در چهارسال گذشته بیش از یک میلیارد دلار جهت بازسازی لبنان و کمک های دیگر مالی و ارسال سلاح در اختیار حزب الله قرار داده است.
کمک های ایران به سازمان حماس از ۲۰۰۶ تاکنون بیش از نیم میلیارد دلار بوده است، و از این طریق ایران در ظرف چهار سال گذشته بصورت رسمی تعهدات زیر را درقبال سازمان حماس و تشکیلاتش در نوار غزه بعهده گرفته است:
شصت میلیون دلار برای پرداخت مستمری به صد هزار کارگر بیکار فلسطینی، چهل و پنج میلیون دلار برای پرداخت حقوق کارمندان دولت حماس، بیست میلیون دلار برای احداث خانه، پانزده میلیون دلار برای تاسیس خانه‌های فرهنگی و اداراتی که به امور ملی فلسطینی‌ها رسیدگی کند و یک میلیون و هشتصد هزار دلار مستمری برای شماری از ماهیگیران فلسطینی در غزه.
کمک های جمهوری اسلامی به دو سازمان رادیکال در منطقه تنها کمک هایی نیست که دولت احمدی نژاد از جیب مردم ایران حاتم بخشی نموده است. این دولت برای نشان دادن عدم انزوای خود در جهان و پیدا نمودن متحدین ضد غربی و ضد آمریکایی سیاست بذل و بخش سرمایه های ملی ایران را، در قبال کشورهای افریقا، آسیایی و آمریکای جنوبی بصورت کمک های مستقیم، و در مورد کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی مانند چین بشکل واگذاری منابع زیرزمینی واجازه بی رویه ورود کالاهای ساخت آنها بقیمت از بین رفتن صنایع داخلی در مقیاس بسیار وسیع در پیش گرفته است.
بعنوان نمونه بدو مورد زیر از این رویه اشاره می کنم:
نمونه اول ازبی توجهی دولت احمدی نژاد به احتیاجات ضروری مردم ایران به مسکن بخصوص در پایتخت و سایرشهرهای بزرگ حکایت دارد. این دولت در حالیکه بدلیل کمبود واحدهای مسکونی قابل پرداخت برای اقشار کم درآمد، آنان را مجبور به پرداخت اجاره های گزاف و ودیعه های سنگین میکند، طبق آنچه خود او بیان میدارد در کشور نفت خیز ونزوئلا دست به خانه سازی زده و خانه ها را بطورمجانی دراختیار "مردم"(؟) قرار میدهد. درصورتیکه بر پايه آمار صندوق بين المللی پول توليد ناخالص داخلی سرانه در ونزوئلا يازده هزار و چهار صد دلار در سال و درايران چهار هزار و ششصد دلار است. احمدی نژاد با غرور خاطرۀ تحویل مسکن مجانی به یک پیرزن ونزوئلایی را چنین شرح می دهد:
«از اتفاقات شيرين در ونزوئلا واگذاری يکی از واحدهای مسکونی ساخته شده توسط شرکت ايرانی به پيرزنی ونزوئلايی بود که خانه خود را تحويل می‌گرفت. اين خانم ابتدا با تشکر از ملت و دولت ايران و همچنين آقای چاوز به دو نکته اشاره کرد و اظهار داشت:
"پيش از دولت آقای چاوز هيچ مسئولی به مناطق فقيرنشين سرنمی‌زد و اعتنايی به اکثريت مردم محروم نمی‌کرد و دوم اينکه ايرانی‌ها برای ما خانه و رفاه می‌آورند ـ البته که آنها پول اين خانه‌ها را می‌پردازند ـ اما آمريکا برای ما پايگاه نظامی می‌آورد، دنيا ببيند ايران بمب نياورده، اقتصاد و رفاه را برای ما به ارمغان آورده است."»
نمونه دوم قراداد نفتی ایران با چین است که بدرستی گزارشگران بدان نام " تحقیر ایرانی و خدشه دار شدن استقلال ایران" داده اند. واین نخستین بار است که یکی از کشورهای عضو اوپک تن به انعقاد قراردادی داده که در آن زیر پنجاه درصد سهامدار باشد و با زدن چوب حراج به سرمایه های ملی خود، مخفیانه و در اقدامی ضد استقلال کشور، بخشی از منابع اقتصادی اش را یک جا تسلیم کشوری دیگر نماید.
در قرار دادی که در ماه مارس ۲۰۰۵ بین ایران و شرکت " چاینا پترولیوم" برای مدت بیست سال بامضا رسید، مقرر شده بود که شرکت چینی روزانه ۰۰۰,۸۰۰ بشکه نفت استخراج نموده و سقف پرداختی شرکت به ایران بیش از صد میلیارد دلار نگردد، بشرط آنکه ایران بیست درصد از درآمدهای خود را صرف خرید کالاهای چینی نماید. بعدأ استخراج یک میلیون بشکه در روز و تعهد ایران به خرید کالاهای چینی به میزان چهل و پنج در صد، به این قرارداد اضافه گردید.
در ماه مه ۲۰١۰ گروهی به نمایندگی دولت و دفتر خامنه ای برای تجدید نظر در این قرارداد وارد شانگهای شدند و تعهدات تحقیرآمیز و منافی استقلال مملکت را بشرح زیر امضا نمودند.
مدت قرارداد از۲۰ سال به ۳۵ سال ارتقاء یافت، وحوزه های آزادگان جدید، ایلام و رستم جنوبی به حوزه های منظور در قرارداد قبلی (آزادگان، یادآوران و پارس) اضافه گردید.
حق اکتشاف و استخراج در حوزه های ابوذر، دارا و درود در ۳۵ سال آینده به شرکت چینی واگذارشد، و سهم شرکت چینی از نفت استخراجی در این حوزه ها ۵۵٪ و سهم ایران ۴۵٪ مقرر گردید. هزینه ها و مخارج را ۶۰٪ ایران و ۴۰٪ شرکت چینی تقبل می نمایند. قرارداد به ایران اجازه میدهد که ۳۰٪ نفت استخراجی از این حوزه ها را بطور مستقیم بفروش رساند، و ۷۰٪ بقیه از طریق یک کنسُرسیوم بازار یابی انجام میگیرد و شرکت چینی در انتخاب مشتری و تعین قیمت آزاد است.
یک سوم نیروی انسانی و کالاهای سرمایه ایِ مشمولِ این قرارداد ایرانی و دو سوم آن چینی خواهد بود. در الحاقیه آمده است که از محل در آمدهای آن چینی ها برای ساخت ۹ اسکله بزرگ که در اختیار سپاه پاسداران قرار میگیرد مبلغ هفده و نیم میلیارد دلاردر یافت نمایند و طرف چینی متعهد شود که سیستم موشکی یی . و . آ، به بهای یازده میلیارد و نهصد میلیون دلار، را در اختیار سپاه پاسداران قرار دهد. ضمنا بر اساس همین پیوست، از هم اکنون تا سال ۲۰۱۴ حدود ۴۵۰۰ نفر از متخصصان و مستشاران نظامی چینی مامور به همکاری با نهادهای نظامی و امنیتی ایران خواهند بود.
مشاهده تاراج منابع مالی و منابع زیر زمینی مملکت و واگذاری آن به نیروهای افراطی منطقه و دولت های خارجی و عجز در برآوردن احتیاجات اولیه مردم ایران، این سؤآل را برای هرایرانی بوجود میآورد که این همه دشمنی با مردم ایران بر مبنای چه تفکری و به چه منظوری انجام میگیرد؟ آیا همانطورکه شیخ نصرالله بیان نمود مرتکبین این اعمال عرب اند و مملکت ایران را یکی از غنایم جنگی میدانند که نصیب لشگر اسلام گردیده و آنان مجازند مردم آن را بقتل رسانند، به سیاه چالها اندازند، سرزمین آنان را بزندانی بزرگ تبدیل نمایند و اموال آنان را بغارت برند؛ یا اینهمه نتیجه خشت کجی است که خمینی از ابتدا بنای جمهوری اسلامی را برآن نهاد. مردم ایران هنوز جواب خمینی را به سؤآلی که در برگشت به ایران در هواپیمای حاملش از پاریس به تهران از او شد فراموش نکرده اند. سوآل این بود شما از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟ و جواب او بود"هیچ".
در بخش دوم نوشته آنچه را که به نظر نویسنده باعث چنین رفتاری میگردد دنبال میکنیم.