مهدی اخوان ثالث، م. امید
خانهام آتش گرفته است
واي بر من ، همچنان مي سوزد اين آتش
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
واي، آيا هيچ سر بر مي كنند از خواب
خفته اند اين مهربان همسايگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاكستر
واي، آيا هيچ سر بر مي كنند از خواب
مهربان همسايگانم از پي امداد؟
سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي كنم فرياد ، اي فرياد ! اي فرياد