پرویز داورپناه
جبهه ملی ایران و کتمان حقیقت
گـفـت آن یار کز او گشت سر دار بلـند
جرمـش این بود کـه اسرار هویدا میکرد
حافـظ
مدتی است در خارج از کشور سازمانهای رنگارنگی که خود را ملی، آزادی خواه، دموکرات و سياسی می خوانند، کوشش می کنند زیر نام طرفداران جبهه ملی به تفرقه افکنی میان ملیون پرداخته و با تحریف تاریخچه جبهه ملی آب به آسیاب دشمنان نهضت ملی ایران بریزند.
دکترمصدق رهبر نهضت ملی ایران برای استقلال و آزادی و استیفای حقوق و آزادیهای ملت ایران قیام کرد. وی روز اول آبانماه ۱۳۲۸ در منزلش به اتفاق عده ای از رجال کشور، تاسیس سازمان جبهه ملی ایران را اعلام داشتند و در اثر مقاومت و ادامه مبارزات او و جبهه ملی انتخابات تهران باطل اعلام شد و درانتخابات مجدد هشت نفر از کاندیداهای جبهه ملی با رای مردم تهران به مجلس راه یافتند و همین فراکسیون جبهه ملی درمجلس شانزدهم بود که قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور را با پشتیبانی قاطع ملت ایران به تصویب نهائی رسانید
وسپس دکترمصدق رهبر جبهه ملی ایران برای اجرای قانون ملی شدن نفت قبول مسئولیت نموده و در دهم اردیبهشت ۱۳۳۰ دولت ملی زمام امور را دردست گرفت. دولت ملی مصدق به سرعت موفق شد ازشرکت غاصب نفت انگلیس خلع ید بعمل آورد و با عملی کردن ملی شدن نفت به آرزوی دیرین ملت ایران جامه عمل بپوشاند. چگونگی این مبارزات برگ های زرینی ازتاریخ مبارزات آزادیخواهانه واستقلال طلبانه ملت ایران را تشکیل میدهد.
درروز سی ام تیر سال ۳۹ زمانی که مبارزات نهضت مقاومت ملی در اثر سرکوب ها وشرایط اختناق شدید به کمرنگی گرائیده بود بازهم یاران مصدق و همان نیروهای نهضت مقاومت ملی گرد هم آمده و پرچم جبهه ملی ایران را بر افراشتند. در دیماه ۱۳۴۱ کنگره سراسری جبهه ملی ایران درتهران برپا گردید و ۱۷۰ نفر از نمایندگان منتخب سازمان های جبهه ملی ایران از سراسر کشور و خارج ازکشور در کنگره گرد آمده اساسنامه و منشور جدید جبهه ملی را تدوین و تصویب کردند و سی و پنج نفر اعضای شورای مرکزی را انتخاب نمودند.*
درسال ۵۶ بادعوت دکتر کریم سنجابی عده ای از اعضای شورای مرکزی منتخب کنگره همراه برخی شخصیت های ملی دیگر مجددا شورای مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل و مبارزه علیه دستگاه استبدادی شاه را تا پیروزی انقلاب ادامه دادند. پس از پپروزی انقلاب، دولت موقت ظاهرا توسط نیروهای ملی ازجمله چند تن از اعضای جبهه ملی تشکیل گردید ولی باطنا نیروهای بی صلاحیت دیگری ازپشت صخنه سکان اداره امور را دردست داشته و ازماوراء دولت موقت حکمرانی میکردند.
جبهه ملی پنج روزپس ازپیروزی انقلاب طی بیانیه مفصلی طرح انتقال قدرت به ملت را که متضمن جهت یافتن انقلاب به سمت دموکراسی و حاکمیت ملی بود ارائه نمود که تشنگان قدرت به آن وقعی ننهادند. دخالت های ناروای اقتدارگرایان و انحصارطلبان بیگانه با دموکراسی و حاکمیت ملی در کار دولت و اداره مملکت خیلی زود به نیروهای ملی فهماند که انقلاب از مسیر خواستهای ملت و اهداف اولیه خود منحرف شده است.
حدود یک ماه پس از پیروزی انقلاب دکتر سنجابی با استعفای خود از دولت اولین هشدار را به مردم ایران داد و زنگ خطر بیراهه رفتن انقلاب را به صدا در آورد و جبهه ملی باتمام قوا برای جلوگیری از گرایشات استبدادی و واپسگرایانه و برکرسی نشاندن آزادی و حاکمیت ملی کوشید. راهپیمائی ها و میتینگ ها وانتشار منظم روزنامه رسمی پیام جبهه ملی و دهها بیانیه و اعلامیه و مصاحبه مطبوعاتی که همگی در اعتراض به روند مسائل کشور بود از افتخارات جبهه ملی درآن دوسال اول پس از پیروزی انقلاب است تا سرانجام حاکمیت جمهوری اسلامی این مواضع و روشنگری ها و اقبال مردم به سوی جبهه ملی را بر نتابید و در روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ که سراسر تهران برای حمایت ازجبهه ملی و شرکت در فراخوان آن به حال تعطیل در آمده بود چاره ای جزبکار بردن حربه تکفیر و ارتداد نیافت و پس ازاین یورش سنگین حاکمیت صدها تن از نیروهای جبهه ملی در سراسر کشور به زندان افتادند و یا به زندگی مخفی روی آوردند و دهها نفر مجبور به جلای وطن شدند ولی این بارجبهه ملی باهمه این فشارها متوقف نگردید و جبهه ملی هرچند با محدودیت به حفظ ارتباط و حضور درمراسم مختلف و تداوم دادن به کارتشکیلاتی ادامه داد و اعلامیه ها و نشریاتی ماندگار منتشر کرد.
درآبانماه ۱۳۸۲ پلنوم جبهه ملی ایران با حضور۸۰ نفرنمایندگان سازمانها و احزاب جبهه ملی از سراسر کشور تشکیل گردید و ۳۵نفراعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران را انتخاب نمود و اساسنامه و منشور جبهه ملی را مورد بازنگری قرارداد. درهفت اصل اعتقادی جبهه ملی مندرج در اساسنامه بر آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی، نظام جمهوری، جدائی دین از حکومت، حفظ تمامیت ارضی و حراست ازفرهنگ و ادب ایرانی تاکید گردیده است.*
اخیرا فردی در خارج از کشور مطلبی در باره شصت سالگی مبارزات جبهه ملی ایران نوشته و چنان خود و سازمانهایش را مرکز ثقل این مبارزات قرار داده است که گویی در ایران سازمانی به نام جبهه ملی ایران وجود ندارد که چندی پیش بعد از کودتای انتخاباتی خرداد ماه، رئیس هیات اجرایی آن زندانی حکومت اسلامی بود. و سالیان درازی است که یکی از رهبران آن، مهندس عباس امیر انتظام هنوزهم زندانی حکومت جبار اسلامی است. با اينهمه، معلوم نيست فردی که با جاه طلبی و استبداد راًیش هنوز در نهضت خود و حتی در ميان رفقای نزدیک خود نيز دچار چند دستگی بوده و همچنان حتی با هم مسلکان ديرين خود نیز به یک برنامه سیاسی قابل ارائه نرسيده است وهنوز برای هيچ يک از رفقای قدیم خود حق نفس کشيدن قائل نيست، متاسفانه فعال مایشاء سازمانها شده است. باید پرسید که این فرد چگونه به خود اجازه می دهد مبارزات سازمان پر آوازه جبهه ملی ایران را تحریف کند.؟ و با نهایت گستاخی به مردم اسير ما وعده يک دموکراسی تمام عيار را بدهد که بسيار مترقی تر و پيشرفته تر از همه ی دموکراسی های جهان است. وقتی با خود می انديشی که با اين عدم هماهنگی و فقدان برنامه، آخر چگونه بايد اين وعده های بزرگ سر خرمن عملی گردد، سرانجام ره بجايی نمی بری. آزادی، استقلال، دموکراسی وعدالت اجتماعی واژگانی هستند که اين روز ها ورد زبان همگان است. از چپ و راست و ميانه گرفته تا اصلاح گرایان و اصول گرایان و سلطنت طلبان.
کار جبهه ملی در برون مرز به جایی کشیده است که هرکس در هر شهری که زندگی می کند، برای خود يک جبهه ملی درست کرده و تنها عضو آن نيز خودش می باشد. طبيعی ترين نتيجه ی آنهم «مسئوليت گريزی» و بدتر از آن هم، «خودفريبی» است. يعنی گول زدن خود و دیگران با اين پندار مسخره که گويا ما صاحب سازمانی قوی هستیم. و گویا خود هيچ مسئوليتی در اينهمه انحراف و خانه خرابی ها نداشته ایم. این افراد باید بدانند که با اعمال خود سرانه اشان بزرگترين ضربه را به جبهه ملی و دکتر مصدق وارد می سازند.
ايرانیان دلسوز و فرزانه هرگز رهبران جبهه ملی ايران را در برابر هم قرار نمی دهند و بنام جانباختگان نهضت ملی برای خود دکان شيادی نمی گشايند.
تخم نفاق کاشتن و ناسزاگويی و نفرت پراکنی در زير چتر نهضت مقاومت ملی و جبهه ملی ایران شایسته طرفداران دکتر مصدق نیست. امروزه همدلی و اتحاد در ميان ملیون بسیار اهمیت دارد. اصولآ با تبليغات مسموم، و با دروغ پراکنی نمی توان به مصاف کودتاچیان ايران رفت.
نگارنده خود زنده ياد بختيار را شخصی ميهن پرست و متهورمی داند ولی هر گز معتقد نیست که او تنها فرد ارجح نهضت ملی ایران است. فراموش نکنیم که او در دوران انقلاب و پس از عزیمتش به خارج از کشور و تاسیس نهضت مقاومت ملی ایران فاقد عضویت در جبهه ملی ایران بود. حقیقت را که نمی توان کتمان کرد. بيشتر متملقانی که امروز در رادیو و تلویزیونهای لس آنجلسی از دکتر بختیار سخن می گویند اصلآ به دکتر بختیار علاقه ای ندارند و از نام او فقط برای طرفداری از رژیم سلطنتی آینده استفاده می کنند. اگر در کارنامه دکتر بختیار خدماتی هست، اصلآ به کارنامه مدعیان لس آنجلسی ارتباطی ندارد.
در چنين شرايط سختی که سازمانهای سیاسی کوچکترين اتفاق نظری در میان خود ندارند، کدام سازمان متشکلی می خواهد ملت ايران را از این وضع ناهنجار نجات دهد. وقتی ما قادر ننیستیم که حتی يک سمینار سیاسی با ملیون و سایر گروههای سیاسی برگذار کنیم، چگونه و بر چه مبنايی به مردم وعده ی برپا ساختن کاخ دموکراسی می دهیم.
دکتر پرویز داورپناه
چهارشنبه ٨ ارديبهشت ۱٣٨۹ - ۲٨ آوريل ۲۰۱۰
منابع:
* بیانیه جبهه ملی ایران، شصتمین سال