به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



شنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۸۹

بصیر نصیبی

سینمای جمهوری اسلامی یا سینمای ایران؟

قصد آن را ندارم که در یادداشت روز این بار که به روال همیشگی باید کوتاه باشد معنا ومفهوم سینمای جمهوری اسلامی را بشکافم اما برای پاسخ گویی به نسل کنجکاو بپا خاسته ی کنونی که زیر باران تبلیغاتی ج. اسلامی وحامیان غربیش قرار دارد اگر نیاز باشد به مسایل سینما در جمهوری اسلامی بارها وبارها تاکید کنیم تا جمع بیشتری با شگرد های نظام مکار ج. اسلامی آشنا شوند،حق نداریم از تکرار این واقعیت شانه خالی کنیم. این مهم نیست که برای خاموش کردن صدایمان از هیچ نوع اتهام به جمع محدود ما دریغ نشده است اما این مهم است که توانسته ایم نا سالم بودن فضای جشنواره ها، زد وبندج. اسلامی با مدیران اکثرا جشنواره ها ، استفاده سیاسی رژیم های سرکوبگر از سینما را به یک مسئله قابل تامل و مطرح تبدیل کنیم و ریشه همه سنگ اندازی ها که برای توفف تلاش ما می شود باید در تاثیر مثبت این نوشته ها ،گفته ها ومصاحبه ها ،جستجو کرد ومن همچنان مصمم تر از گذشته به استدالی که سالهاست بدان معتقدم پایبندم وتکرار می کنم که سینما در ایران امروز، سینمای جمهوری اسلامی است ونه سینمای ایران واین واژه را هم من ابداع نکرده ام، ازسالها قبل پرویز صیاد *در کتابها وسخنرانی هایش ورضا علامه زاده قبل از لغزیدنش به سوی بخش خوب جمهوری اسلامی ودرکتاب سراب سینمای اسلامی این واژه را به خصوص برای بخش فستیوالی سینما در این دوران بکار برده اند.
هم اکنون هم مسلم منصوری وباربد طاهری در مقالاتشان ازهمین واژه برای سینمای صادراتی استفاده می کنند واگر کسی دچار ناشنوایی مصلحتی نشده باشد،دیگر در این زمان که سینماگران خود در اطلاعیه ای که من در زیر ذره بین شماره ی 41 نشریه اینترنتی سینمای آزاد منعکسش کردم ودر یادداشت روز دیدگاها هم مطرح شد (این اطلاعیه بعد از چند ساعت از روی سایت خبر اون لاین غیبش زد گویا به آنها ندا داده بودند که بد جوری بند را آب داده اند )به صراحت اعلام می کنند که سال هاست آرایشگر چهره کریه جمهوری اسلامی بوده اند ،آیا دیگر برای کسی جای کوچکترین شک وتردیدی میماند؟ من درد مدیران جشنواره ها را که سالها با رژیم زد وبند کرده اند خوب می فهمم و میدانم چرا ازبحرانی که کلیت نظام را در بر گرفته دل نگرانند،من حتا ترس و رنگ باختن دلال ها وکار چاق کن ها، که از نان آغشته به خون جمهوری اسلامی تغذیه کرده اند در شرایطی که به همت مردم بپا خاسته ایران ناندانی شان ذارد تعطیل میشود را خوب درک می کنم، همین طور حمایت بی دریغ سایت روزی اون لاین وچرخانندگانش نبوی ، هوشنگ اسدی وبهنود از سینماگران حامی بخش خوب نظام هم قابل فهم است .آنچه برایم درکش مشکل است همزبانی بخشی ازمدعیان مخالف با نظام، با دلال ها وکارچاق کن ها ومدیران بند وبست چی جشنواره های کن وبرلین و... سایت «روزی اون لاین» ونظایرش است . همان طور که فیلمهای دوران هیتلر که در خدمت تثبیت فاشیسم هیتلری بود سینمای نازیسیم نامیده شده بود نه سینمای آلمان وبه هنرمندانش هم هنرمندان هیتلر میگفتند ونه هنرمندان آلمان واین هنرمندان فارسی زبان کنونی که آرایشگر چهره نکبت بار خمینیست هستندرا باید هنرمندان خمینی نامیدنه سینماگران سینمای ایران اما چون نقشی که عباس کیارستمی و فیلم طعم گیلاس وژیل ژاکوب مدیر کن وپیر راسیان دلال فرانسوی و دلال ایرانی ج. ا در فرانسه دربه سایه کشاندن جنایت میکونوس داشتند از نظر ثبت دراسناد این دوران اهمیت وِیژه ای دارد ،شایسته اینکه آنچه بارها در باره جایزه نخل طلای کن به کیارستمی گفته ام بار دیگر تکرار کنیم تا اگرجوانان ایران در محیط بسته داخل ایران از ماجراهای پشت پرده سینمای جمهوری اسلامی کم اطلاع بدست آورده باشند و در باره نقش سینمای صادراتی برای چهره سازی آخوند ها تردید هایی وجود داشته باشد واقعیت را در یابند.
جشنواره کن به پیروی از سیاست روز دولت فرانسه در جشنواره 97 با دخالت مستقیم آقاى وزير امور خارجه آن وقت _ دكتر ولايتى -که در جنایت کافه میکونوس هم دست داشت در عرض‏ 24 ساعت فيلم ‏«طعم گيلاس» را به فستيوال وارد كردند؛ برايش‏ زيرنويس‏ گذاشتندبدون اين كه كميته انتخاب، فيلم را رويت كرده باشد و يا در كاتالوگ جشنواره نشانى از اين فيلم باشد، آن را به عنوان شريك سياسى كنار «شوهى ايما مورا»، كارگردان ژاپنى و برنده اصلى نخل طلاى 97 نشاندند.
در گزارشی که کار ارگان رسمی فدائیان اکثریت که خودش از خط فرهنگی رژیم به خاطر مواضع سیاسی اش حمایت می کرد همان موقع منتشر کرد صریحا ارتباط اهدائ جایزه نخل طلا به فیلم طعم گیلاس ،با ترور در کافه میکونوس رامطرح کرد و نوشت:
«... اما بعد تر وزارت خارجه ج.ا باتوجه به تنش های کنونی در روابط رزیم با اروپاوبرای ممانعت از انزوای بیشتر حکومت نزد جهانیان از وزارت ارشاد خواست تابا اجازه ارسال فیلم به کن به ترمیم وجه خارجی رژیم کمک کندواز بار تبلیغاتی که پس از رای دادکاه میکونوس به راه افتاده بود بکاهد»( نشریه کار، اکثریت شماره158)
هوشنگ گلمکانی سردبیر ماهنامه فیلم چاپ تهران که در جریان دقیق مسایل سینمای ج. اسلامی هست وموسسه ماهنامه فیلم علاوه برماهنامه فارسی زبان، تنهانشریه انگلیسی زبان را هم منتشر می کند در نشریه دوم خردادی شرق نوشت:
...بعضى از آنها كه مى گويند «دارم يك فيلم مى سازم - يا ساخته ام - براى كن.» گويى كن نام يك سينما يا كانال تلويزيونى يا يك پخش كننده است( یعنی میزان حاتم بخشی کن به حدی گسترش یافته بود که هر کس کلید دوربین را می زد، برای کن فیلم می ساخت وبعد با صراحت اضافه می کند:!)
«همه چيز از وقتى شروع شد كه به نظر رسيد حضور حداقل يك فيلم و گاهى چند فيلم ايرانى جزء روال كن و سهميه ما شده؛ ...»
وبعد کیارستمی خود به این تاثیر میبالد ومی نویسد:
«...این موفقیت فکر کنم مرهون تصمیم گیری بجای همه کسانی است که فکر می کردند حضور این فیلم میتونه یک تاثیر مثبت روی اذهان عمومی به خصوص در وضعیت فعلی که میدونید با گرفتاری های عدیده ای که ما در اروپا ودر دنیا داریم ، داشته باشد» (گفتگوی نازی بیگلری با عباس کیارستمی کیهان چاپ لندن شماره669)
کیارستمی در جای دیگر می گوید:
«حضور ما در عرصه های بین المللی موقعیت خوبی است که تصور و ذهنیت مردم دنیا را نسبت به ملتی (یعنی دولتی) که از سوی غرب به عنوان تروریست معرفی شده عوض کنیم» در همین ارتباط بخش هایی از چند نظر دیگر را هم نقل می کنم:
«پیروزی کیارستمی پیروزی جمهوری اسلامی بود»( هفته نامه سینما شماره260)
«ایران ( ج.ا) با رفتار های مناسب با مشخصات ملی/ مذهبی خود بر آثار تهاجم تبلیغاتی رسانه ها (انعکاس ترور در کافه میکونوس) موفق می شود عملکر د آنها را با یک کرشمه فرهنگی(نخل طلای کن) حنثا کند» ( سرمقاله دنیای سخن ویژه نامه کن)
«... ملت ( دولت جمهوری اسامی ) که در جو جهانی زیر آماج زهر پاشی ها (رسوایی رژیم بعد از ترور میکونوس) قرار داده اند بیک باره سر بلند وسرفراز کند»(مرتضی ممیز ویژه نامه کن، مجله سخن)
«جناب آقای عباس کیارستمی، با سلام... تبریکات متعددی که از جانب هم میهنان ودیگران بما ابراز می شود حاکی از تاثیر بسیار مثبت مطرح شدن نام جمهوری اسلامی در سطحی چنین گسترده است» با احترام سید حسن هاشمی رایزن جمهوری اسلامی در پاریس.
خاتمی هم فرمود:
شعر و شعورموجود در فرهنگ اسلامی،ملی بود که دروازه های ورود سینمای جمهوری اسلامی را بمیدان های جهانی گشود»( مجله فیلم بهمن 76)
وقتی سرمشق وسمبل سینمای صادراتی با صراحت اعلام می کند که این جایزه توانسته برای رژیم تروریست ج. اسلامی بعد ازرسوایی در جنایت میکونوس آبروی کاذب بخردحتا احزاب حامی آنوقت جناح خاتمی هم اذعان می کنند که جایزه نخل طلا تنش بعد از جنایت میکونوس را به سایه کشانده است ایا بساطی که علم کرده اند سینمای جمهور ی اسلامی است ویا سینمای ایران ؟ اگر این جوایز به سینماگران سینمای ایران اهدا شده نه نظام ، پس چرا جمهوری اسلامی تنها حکومتی است در دنیا که جوایزی را که به فیلمساز وتهیه کننده تعلق میگیرد راتصاحب می کند وجزء اموال دولتی ( بیت المال مسلمین )محاسبه می کند، برایشان موزه ساخته وبدانها میبالد، بدون اینکه هیچ فیلمسازی نسبت به این اقدام نظام کوچکترین واکنش منفی نشان داده باشد؟ درک این واقعیت برای هر کس با هوش وذکاوت معمولی هم امکان پذیر است.
*«... این چندتا فیلم زیبا ،ویا استثنایی، هرسال شانس ساخته شدن به این جهت می یابند تا سینمای نا زیبای نظام ولایت فقیه را در جشنواره های مختلف بزک کند... پرویز صیاد کتاب از هر دری سخنی»
"یادداشت های روز"، ویژه سایت دیدگاه نوشته می شوند. در صورت تمایل به باز تکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشت های روز سایت دیدگاه" قید کنید.
بصیر نصیبی 8 آوریل 2010 زاربروکن المان