به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



دوشنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۸۹


شجاع الدین شفا در سن ۹۱سالگی در پاریس درگذشت
کتاب فرزندان استر، خاندان شفا را از تبار حکیم هارون، پزشک معروف یهودی کاشان معرفی می کند.
بی بی سی فارسی: شجاع الدین شفا، مترجم و نویسنده ایرانی، شامگاه جمعه شانزدهم آوریل (۲۷ فروردین) در پاریس درگذشت.خدمات شجاع الدین شفا در دربار پهلوی از سالها پیش او را از چشم بخش بزرگی از روشنفکران ایرانی، انداخته بود تا آنجا که پس از انقلاب هم با وجود اینکه تا واپسین ماههای عمرش از قلم زدن علیه حکومت جمهوری اسلامی در ایران بازنایستاد، منتقدان قدیم و جدید همچنان صداقتش را زیر سؤال می بردند و می نوشتند که چگونه خادم سلطنت پهلوی از دموکراسی دم می زند.
سه دهه آخر عمرش هم که وقف ستیز با دین اسلام و دیگر ادیان توحیدی شد، بر شمار دشمنانش افزود تا آنجا که سایت جرس، از پایگاه های اینترنتی اصلاح طلبان که زیر نظر چند روشنفکر دینی اداره می شود، هنگامی که از مرگ او خبر می دهد، برخلاف سنت مطبوعات ایرانی که معمولاً در حق درگذشتگان تندی نمی کنند، از او با عنوان نویسنده "متهتک" یاد می کند.
شجاع الدین شفا، زاده مرکز روحانیت شیعه در ایران، شهر قم بود و در خانواده ای که نسل اندر نسل پزشک بودند؛ کتاب فرزندان استر، خاندان شفا را از تبار حکیم هارون، پزشک معروف یهودی کاشان معرفی می کند.شجاع الدین شفا تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان در قم به انجام رساند، برای تحصیلات دانشگاهی به تهران رفت و پس از فارغ التحصیلی در رشته ادبیات فارسی، تحصیلاتش را در در بیروت و فرانسه ادامه داد.
پس از آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه و سپس ایران، به کشورش بازگشت و به عنوان مترجم در رادیو استخدام شد.تا سال ۱۳۵۷، حدود شصت عنوان ترجمه و تألیف از شجاع الدین شفا به چاپ رسید که نام آورترین آنها، ترجمه کمدی الهی، اثر دانته آلیگیری، شاعر سده های سیزدهم و چهاردهم ایتالیاست که در سال ۱۳۳۵برای نخستین بار در ایران به چاپ رسید.
کمدی الهی، در سه جلد با عنوان دوزخ، برزخ و بهشت، سفر خیالی دانته به جهان پس از مرگ است، آنچه به ترجمه شجاع الدین شفا غنای بیشتری بخشیده، پاورقی‌هایی است که تقریباً حجمی برابر با حجم کتاب دارد و شخصیتها و رویدادهایی را که در متن اصلی کتاب به آنها اشاره شده به خواننده معرفی می کند.
کمدی الهی پس از انقلاب دیگر تجدید چاپ نشد، تا سالها نایاب بود و معدود نسخه هایی که از آن در بازار مانده بود به بهایی گزاف به صورت قاچاق فروخته می شد تا اینکه سرانجام در سالهای اخیر این کتاب مجدداً از وزارت ارشاد مجوز نشر گرفت اما در آغاز کتاب این توضیح اضافه شد که شجاع الدین شفا، از "معاندین" انقلاب بوده و چاپ این کتاب دلیلی بر توجیه و تأیید شخصیت مترجم نیست.
شجاع الدین شفا در روزگاری به دربار پهلوی راه یافت که جانبداری خاندان سلطنتی از دید "روشنفکران" نشانه ارتجاع بود.
او رایزن فرهنگی شاه شد و نقش مهمی در سیاستگذاریهای فرهنگی شاه ایفا کرد.
شجاع الدین شفا نویسنده سخنرانیهای مهم شاه شد و خالق جمله ای تاریخی شد: "کورش ... آسوده بخواب که ما بیداریم"، جمله ای از متن سخنرانی ای که برای شاه نوشت تا پاسارگاد بر سر آرامگاه بنیانگذار نخستین و بزرگترین شاهنشاهی تاریخ ایران ایراد کند.
ایده برگذاری جشنهای دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و تغییر تقویم ایران از هجری خورشیدی به شاهنشاهی نیز به شجاع الدین شفا نسبت داده می شود.
انقلاب، شجاع الدین شفا را به کوچ اجباری فرستاد، طرح کتابخانه ملی پهلوی برای همیشه ناکام ماند و کتابخانه شخصی شجاع الدین شفا هم که به نوشته خودش، چهارده هزار جلد کتاب در آن داشته، مصادره شد.
شجاع الدین شفا نوشته که تقریباً همه این چهارده هزار جلد کتاب را خوانده و حاشیه نویسی کرده، هرچند این ادعا مبالغه آمیز می نماید و چندان عملی به نظر نمی رسد، حتی اگر خواندن هر کتاب، تنها یک روز به طول انجامیده باشد.
شجاع الدین شفا در فرانسه اقامت گزید، فصل تازه زندگی اش را با قلم زدن علیه نظام جدید حاکم بر ایران آغاز کرد و بزودی دین اسلام و سپس همه ادیان ابراهیمی را هدف حمله قرار داد و علیه اشان ردیه ها نوشت.
در مشهورترین این آثار، با عنوان تولدی دیگر، به این می پردازد که هر سه دین یهود، مسیحیت و اسلام نسخه برداری‌هایی از کیشهای مهرپرستی، زرتشت و مانی اند که "ایرانیان به دنیای کهن ارمغان دادند".
آثار این دوره از زندگی او، از لحاظ پایه های علمی و پژوهشی استواری نوشته های پیش از انقلاب را ندارند و بویژه در جاهایی که مستقیماً به مسائل و رخدادهای پس از انقلاب می پردازد، قلم عالمانه فدای خشمی متعصبانه می شود.