نیک آهنگ کوثر
چشم اسفندیار هاشمی...پروندههای اعضای خانوادهاش
اگر هر از گاهی رجا نیوز را بررسی کرده باشید، خواهید دید گیر سه پیچی به خاندان هاشمی دادهاند.
البته میتوان پرسید که چرا نباید گیر بدهند؟
اما با توجه به رابطه این سایت با بخشهای امنیتی حاکمیت میتوان حدس زد که افزایش فشار بر خانواده هاشمی میتواند نشانه افزایش فشار بر کسانی باشد که به هاشمی رفسنجانی تکیه کردهاند. میتوان گفت که معمولا این هاشمی است که از بقیه به عنوان تکیهگاه استفاده میکند و کرده، اما این دفعه به نظر من ماجرا جدیتر از پیش است. منابع مختلف برخی خبرهای رجا نیوز در باره خاندان هاشمی را تایید کردهاند. به عبارتی میتوان یاد فیلمهای جاسوسی افتاد و گفت که رجا نیوز برای افراد این خانواده جاسوس استخدام کرده! البته برادران امنیتی سفارتخانههای نظام میتوانند همین نقش را بازی کنند و به اهداف عالیه نظام کمک کنند، اما به نظر شما، هدف از ایجاد محدودیت برای هاشمی چیست؟ دوستانی که دچار ضعف حافظه نیستند حتما به یاد دارند که در دهه ۷۰، در دور دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، به ناگهان مرد قدرتمند نظام شدیدا در موضع ضعف قرار گرفت. لازم نیست حتما کتاب اکبر گنجی را بخوانید تا به یاد بیاورید که هاشمی برای مراقبت از موقعیت فرزندانش هزینههای زیادی داده است. اما میتوانید حدس بزنید که علت برکناری حسین طائب از سمتش در وزارت اطلاعات چه بوده.
معروف است که هاشمی رفسنجانی با تاکتیکهای خود همه را در طول سالیان طولانی بعد از انقلاب بازی داده است. با ایجاد بحرانهایی خود را نجات داده و بعدا با لبخند در باره آن بحرانها نوشته است و همه تا مدتها کتابهای خاطراتش را خواندهاند تا حدس بزنند هر بحران ریشه در چه مسائلی داشته است. برای درک بهتر روشهای هاشمی میتوانید چند ساعت با نخستین رئیس جمهوری ایران بنشینید و فقط سر تکان دهید که از همان اول انقلاب شیخ اکبر چه کرده و چه نکرده. اما...
اما این بار به نظر میرسد با ورود به مسائل شخصی افراد خانواده، میخواهند هاشمی را ضعیفتر از پیش بکنند، گویی آبروی افراد خانواده، گروگان است تا رئیس مجلس خبرگان همچنان رهبر را مقدس بخواند و وقتی هم از دانشگاه ازاد سخن میگوید، رئیس قوه قضاییه به راحتی شیر پیر را مسخره کند.
یک منبع معتقد است که این مساله چندان جدید نیست و فقط به سطح آمده. به عبارتی وزارت اطلاعات و بخشهای امنیتی سپاه مدتهاست دارند از رئیس مجمع تشخیص مصلحت، حقالسکوت میگیرند.
دو فرضیه یا حتی بیشتر وجود دارد؛ یکی اینکه فرزندان هاشمی دست از پا خطا نمیکنند و نقطه ضعفی از خود بروز نمیدهند. اگر با اهالی رسانه حرف بزنید، این فرض را چندان جدی نمیگیرند. دیگری اینکه فرزندان هاشمی مثل همه فرزندان آدم، وقتی از مواهب قدرت بهرهمند شدهاند، خیال کردهاند اتفاقی برایشان نمیافتد و خیلی از مسائل را جدی نمیگیرند. این اتفاقی است که برای همه میتواند بیافتد. از وکیلش بگیر تا وزیرش. به نظرم فرض دوم محتملتر است.
سوال عمدهتر آنجاست که نیروهای سبز چقدر میتوانند روی هاشمی با چنین موقعیتی حساب باز کنند؟ آیا باید مصلحت را کنار بگذارند؟ آیا رسانههایی که به عمد چیزی در باره هاشمی نمینویسند تا حامیان مالی راضی بمانند این روند را ادامه خواهند داد؟ آیا واقعیت را باید تا ابد پنهان کرد؟
هاشمی رفسنجانی اگر زمانی میتوانست تعیین کنندهترین فرد نظام باشد، الان در موقعیتی گرفتار شده که ثمره بی دقتی و کوتاهیهایش در گذشته است. بررسی موضعگیریها و سخنان هاشمی در این مدت و مرور موازی پروندهسازیها برای اعضای خانوادهاش نشان میدهد که چشم اسفندیار سردار سازندگی کجاست. اگر نتواند مقاومت کند و بازی را تغییر دهد، خودش قربانی بعدی خواهد بود.