سارا زرتشت
شجاع کیست؟ مجید دری یا محمود احمدی نژاد ؟
مدت هاست آرزوی نوشتن مطلبی را برای مجید توکلی و مجید دری در سر دارم و گرفتاری های روزگار اجازه نمی دهد که، نمی دهد .قصه این است که ، شجاعت و قهرمانی « این دو مجید » ، من را شیفته ی خود کرده است و البته این شجاعت نه از جنسِ شجاعت نداشته ی احمدی نژاد است و با تکیه بر پول نفت وآبروی ملت ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی است ؛ که شجاعت اینان از سر حریت و آزادگی در عین اسارات و زندان است.
مجید توکلی را می شناختم و از سخنرانی مشهورش در دانشگاه امیر کبیر و ضربه هایی که یک تنه بر پیکر استبداد زده بود ، اطلاع داشتم . اما دروغ چرا ، مجید دری را نمی شناختم تا همین چند وقت پیش که نامه ی زیرکانه و شجاعانه ش را به محمود احمدی نژاد دیدم .
مجید توکلی را می شناختم و از سخنرانی مشهورش در دانشگاه امیر کبیر و ضربه هایی که یک تنه بر پیکر استبداد زده بود ، اطلاع داشتم . اما دروغ چرا ، مجید دری را نمی شناختم تا همین چند وقت پیش که نامه ی زیرکانه و شجاعانه ش را به محمود احمدی نژاد دیدم .
ماجرای این نامه ، از این قرار است که مجید دری در آستانه ی بازگشایی دانشگاهها از بند 350 اوین نامه ای به محمود نوشته بود و به احمدی نژاد پیشنهاد داده بود که اگرشجاعتش را دارد تنها یک روز با اطلاع قبلی به یکی از دانشگاههای تهران بیاید . و البته همان جا هم او را به عاقبت این کار هشدار داده بود و ترسانده بود که اگر بیایی، شاهد تلخ ترین روز زندگی ات خواهی بود . و سرانجام مجید در آخر نامه اش به محمود پیشنهاد ساده تری هم داده بود و از او خواسته بود که پیشنهاد اولش را قبول نکند و با اطلاع قبلی به دانشگاه نیاید . این نامه من را با این مجید دیگر هم آشنا کرد و فهمیدم کم نیستند قهرمانانی که آنها را نمی شناسم .
چند روز قبل ، شایع شد که احمدی نژاد می خواهد در دانشگاه تهران حضور یابد ، تا به تعبیر مجید شاهدی بر تلخ ترین روز زندگی اش باشد . اما یکی دو روز بعد ، خبرانصراف محمود منتشر شد و بااین توضیح جالب در سایت کلمه همراه شد که گویی احمدی نژاد « پیشنهاد دوم ِمجید » را پذیرفته و از حضور با اطلاع قبلی در دانشگاه منصرف شده است .
به همین بهانه ، من هم می خواهم بر این نکته سنجی کلمه ، چیزی بیافزایم و به نکته ای دیگر اشاره کنم و صاحبان بصیرت را بر تامل در آن فرا بخوانم .
به نظر من شجاعتی که محمود از آن دم می زند نوعی حماقت اگر نباشد ، نوعی تظاهر اگر نباشد ونوعی ژست عوام فریبانه اگر نباشد ، حداقل یک نوع مریضی است . هر آدم عاقلی می داند که ، شجاعت اگرچه صفت پسندیده ای است اما شروط بسیار و همسایه های خظر ناکی دارد.
اولین و بدیهی ترین شرط شجاعت ، آزادی و انتخاب است . نمی شود مجبور بود و کاری کرد و بابت آن ادعای شجاعت داشت . نمی شود از سر ترس جیغی کشید و آن رانعره ی شیرانه خواند . همه ی مردم تفاوت جیغ و نعره را به خوبی می دانند . واکنشی که بی اختیار انجام می شود ، هر چند جسورانه باشد ، چون از سر انتخاب نیست شجاعت به حساب نمی آید .
هم چنین ، آشنا ترین و خطرناک ترین مرز شجاعت هم ، حماقت است . نمی شود از خطری که در پیش روست خبر نداشت و ندانسته به آغوشش رفت و خود را شجاع خواند . کودکی که با آتش بازی می کند و خود را و خانه و کاشانه را به آتش می کشد ، حتماً شجاع نیست وکسی هم او را شجاع نمی خواند . بازی با آتش ، اگر از سر ندانستن و عدم بلوغ نباشد ، لاجرم از سر حماقت و یا دیوانگی است .
با این وصف ،چه بهتر است این سوال در صدر افکار قرار گیرد ، شاید اولیاء بصیرت و بصیرت طلبان هم بشنوند که : براستی شجاع واقعی کیست ؟ مجید دری یا محمود احمدی نژاد ؟