به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



پنجشنبه، تیر ۲۲، ۱۴۰۲

فضای مجازی؛ بلای جان شما و پیک بیداری ملت!

  

مهدی نصیری

آقای گلپایگانی رییس دفتر رهبری در اظهاراتی گفته است: «فضای مجازی بلای جان شده.» این یکی از راست‌ترین حرفهایی‌ست که می‌توانسته بر زبان یک مقام بلند پایه دستگاه رهبری جاری شود.

از ٧ سال سردبیری و مدیریتم بر روزنامه کیهان، یک سال و نیم آن مربوط به دوران رهبری آقای خمینی و الباقی به دوران رهبری آقای خامنه‌ای ست. در همه این سالها نه تنها رهبری و دفتر آن بلکه برخی از منصوبان این دستگاه نیز در زمره خطوط قرمزی بودند که خبرنگاران و نویسندگان و مدیران مسئول نشریات نمی‌توانستند نزدیک آن شوند (مگر در مواردی بسیار اندک و با مخاطرات فراوان) و مطلبی در نقد عملکرد، سیاستها و سخنان آنها بنویسند. تماس یک عضو دفتر رهبری در باره درج یک خبر و مطلبی که به این خطوط قرمز نزدیک و یا از آن رد شده بود، می‌توانست رعشه بر اندام مدیر نشریه بیاندازد و هنوز نیز در بر همان پاشنه می‌چرخد.

قبلا نیز نوشتم اگر پس از انقلاب تنها یک کانال تلویزیونی و یا حتی یک روزنامه آزاد در کشور وجود داشت که هیچ خط قرمزی جز دروغگویی و اهانت و افترا نداشت و براحتی می‌توانست همه مقامات و نهادها و در راس همه رهبری و دستگاه او را نقد کند، کار نظام جمهوری اسلامی به وضعیت هولناک و فاجعه آمیز کنونی از جهت فساد و استبداد و بی‌عدالتی و ناکارآمدی کشیده نمی‌شد.

اکنون بعد از گذشت ۴۴ سال به برکت فضای مجازی بر همگان روشن شده که مسبب اول وضعیت کنونی کشور، رهبری نظام از آغاز تاکنون بوده و اگر این دو رهبر بر ولایت مطلقه و بدون نظارت خود پای نمی‌فشردند و دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی‌شان، منتقدان ـ و بعضا پاکترین منتقدان مانند بازرگان و سحابی‌ها و نیز برخی مراجع و عالمان آزاده ـ را با شدیدترین وجه سرکوب و محصور نمی‌کردند، امروز ج ا به پروسه سریع خودبراندازی و گسست کامل با اکثریت قاطع مردم وارد نمی‌شد.

با شکل‌گیری فضای مجازی و در نوردیدن همه سانسورها، آتشی از نگرانی و اضطراب و دلهره بر جان مقامات و نهادهای عالی افتاده و به تعبیر دقیق رییس دفتر رهبری، بلای جان آنان شده است و تقریبا دیگر چیز پنهان و مخفی ای از مردم و جامعه از نهانخانه دستگاه رهبری و اعوان و انصار آن وجود ندارد.

به برکت همین فضای مجازی ـ ادام الله ظله العالی علی رئوس الخلق ـ، در همین چند روز اخیر دو افشاگری حیثیت‌برانداز از فساد دو مقام منصوب رهبری ـ در اوقاف و امامت جمعه مشهد ـ توسط پسر شجاع ایران، وحید اشتری منتشر شد و معلوم کرد که ملت با چه قله‌هایی از فساد و تباهی در لباس دین و روحانیت مواجه هستند و ایلغاری بدتر از مغولان به  جان و مال این ملت افتاده است.

در فضای مجازی بود که وحید، چهره اشرافی جناب سردار قالیباف، شخصیت محبوب دستگاه رهبری را در ماجرای سیسمونی گیت افشا کرد و آتشی دیگر بر خرمن نحیف حیثیت مدعیان انقلابی‌گری زد. تنها فضای مجازی می‌توانست از فساد چند هزار میلیاردی در سپاه که پای مشهورترین فرماندهان آن در میان بود پرده برداری کند و رهبری را به واکنشی کاملا شتابزده وادار کند و از این افشاگری با عنوان لجن پراکنی یاد نماید.

همین آقای گلپایگانی سالها پیش از یخچال خالی خانه حضرت آقا و خانه نداشتن و مستاجربودن فرزندان آقا صحبت کرده بود که اشک عده ای از فداییان ولایت را در آورد، اما حالا این فضای مجازی است که میزان صحت و سقم این ادعاها را به سرعت روشن کرده و نشان داده که حضرات از کاخ‌های پهلوی در تهران و مشهد و لتیان و نوشهر و کیش و رامسر ـ که میلیونها بار به خاطر آن لعنت نثار شاه کرده‌اند ـ به نحو مستوفا که شائبه بی‌استفاده ماندن بیت‌المال مسلمین ایجاد نشود! بهره برده و می‌برند و بعد حتی به برکت همین فضای مجازی اخیرا روشن شد که اسب‌های ویژه سوارکاری آقایان هم با ماشین‌های مخصوص از تهران به شهرهای کاخ دار حمل می‌شود تا لابد به ثواب اسب‌سواری که در روایات مورد تاکید و سفارش واقع شده، برسند و وجه اسلامیت نظام را تکمیل کنند!

راه حل آقایان برای این بلای جان، مسدود کردن آن با عنوان صیانت بوده که البته ره به جایی نخواهد برد و این پیک بیداری و نجات ملت ایران همچنان در صحنه حضور خواهد داشت و خواب خوش و آرامش را از صاحبان قدرتِ بلاحدود سلب خواهد کرد.

به‌عنوان یک روزنامه‌نگار به ملت عزیز ایران توصیه می‌کنم که در فردای عبور از ج ا که با عملکرد کاملا براندازانه خود نظام، دیر نیست، مهمترین مطالبه آنان از نظام جدید ـ چه جمهوری و چه مشروطه و یا هر فرم دیگری که اکثریت ملت انتخاب کنند ـ، آزادی کامل رسانه‌ها و استقرار قدرت مطلقه‌ی این رکن چهارم دموکراسی باشد و آگاه باشند که ایجاد کمترین محدودیت برای آزادی بیان و رسانه ها، بازتولید مجدد دیکتاتوری در ایران مصیبت زده است.

تلگرام نویسنده