اعدام متهمان خانه اصفهان
امروز که محتاج تواَم، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
برخیز که غیر از تو مرا دادرَسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنجِ سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و بازپَسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آن سان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج تواَم، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
(اردلان سرفراز)
اینجا خبر از پیش رو و بازپَسی نیست
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم، به تو بر میخورم اما
آن سان شدهام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم، خار و خسی نیست
امروز که محتاج تواَم، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودنِ ناب است
وقتی همهی بودن ما جز هوسی نیست
(اردلان سرفراز)