به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، دی ۱۵، ۱۳۹۱

بهروز ستوده
سالگرد ۵۰ سالگی کنفدراسيون، تجربه ای دمکراتيک و موفق
اقدام پاره ای از دبيران و اعضای سابق کنفداراسيون جهانی دانشجويان ايرانی در برگزار نمودن جشن پنجاه سالگی آن تشکيلات دمکراتيک و سرتاسری دانشجوئی ، اقدامی است شايسته و در خور تقدير . نام نيک و نقش برجسته ای که آن تشکيلات دانشجوئی در تاريخچه جنبش دانشجوئی و مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران ايفا نموده است برای هميشه در حافظه تاريخی اين سرزمين ماندگار خواهد ماند و تحسين نسل های آينده و پيوندگان راه آزادی و سربلندی ايران را برخواهد انگيخت .

براستی چه انگيزه ای موجب گرديده است که پاره ای از بازماندگان و فعالان سابق کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايران که اينک همگی گرد پيری بر سر و سيمای شان نشسته است برای شرکت در جشن پنجاه سالگی آن سازمان دانشجوئی ، از گوشه و کنار جهان در شهر فرانکفورت آلمان گرد آيند ؟ و چه چيزی موجب محبوبيت ونيک نامی آن تشکيلات دانشجوئی گرديده است تا جائی که اينک پس از گذشت نيم قرن ، هرجا که نامی از کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايرانی و فعاليت های دمکراتيک و ضد ديکتاتوری آن تشکيلات در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشيدی بميان ميآيد ازآن تشکيلات به نيکی و احترام ياد ميشود ؟ راز ماندگاری محبوبيت و نيک نامی کنفدراسيون ، آنهم در زمانه ای که احزاب و سازمانهای سياسی ايرانی از کمترين مقبوليت و محبوبيتی در ميان مردم ايران و حتی هوادران سابق خود برخوردارند در چيست ؟

بطور کلی اعتبار يا بی اعتباری ، نيک نامی و يا بدنامی يک تشکيلات و نهاد اجتماعی و سياسی بستگی به اعمال و رفتاری و دست آوردهای زشت و زيبائی دارد که آن تشکيلات دراذهان عمومی جامعه برجای ميگذارد و اعتبار و نيک نامی کنفدراسيون دانشجويان را نيز ميبايستی در کارنامه ی اعمال و رفتار و دست آوردهای آن تشکيلات دانشجوئی جستجو کرد ، اعمال و رفتاری که متناسب بوده است با رعايت قواعد دمکراتيک و حقوق بشری و دستاورد مهمی که هزاران دانشجوئی ايرانی را با افکار و عقايد گوناگون در سرتاسر جهان به گرد اهداف مشترکی در درون خود متحد ساخته و از آنان نيروی عظيمی را برای پشتيبانی از خواسته های دمکراتيک مردم ايران و مبارزه با ديکتاتوری رژيم شاه بوجود آورده بوده است . و امروزه هنگاميکه پس از گذشت نيم قرن ، برخی از فعالان سابق و بازماندگان کنفدراسيون تصميم به برگزاری يادمان پنجاه سالگی آن تشکيلات دمکراتيک دانشجوئی ميگيرند بدون ترديد اين بزرگداشت چيزی فراتراز تجديد خاطرات دوران جوانی است ، اين يادمان درحقيقت بزرگداشت ارزش های دمکراتيکی است که کنفدراسيون دانشجوئی در تاريخ مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران بنام خود به ثبت رسانده است و درعين حال يادمان پنجاه سالگی کنفدراسيون ، حاوی پيامی است از نسل های گذشته جنبش دانشجويان آزاديخواه ايرانی به دانشجويان و نسل جوان کنونی ايران که در حال مبارزه با يکی از تبهکارترين و درنده ترين ديکتاتوری های تاريخ بشريت ميباشند .

يادمان پنجاه سالگی کنفدارسيون همچنين هشداری است به هوادران ديکتاتوری سرنگون شده سلطنتی که امروزه از ضعف حافظه تاريخی برخی از ايرانيان و حجم جنايات جمهوری اسلامی برای تطهير ديکتاتوری سرنگون شده استفاده مينمايند ، اين يادمان همچنين هشداری است به سياست بازان حرفه ای و قدرت طلبانی که درقالب رهبران اپوزيسيون جمهوری اسلامی در خارج از کشور، در اينجا و آنجا مشغول زدو بند با قدرتهای خارجی برای دستيابی به قدرت ، پس از سرنگونی جمهوری اسلامی اند . يادمان کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايرانی خارج از کشور که پشتيبانی صدها تن از فرهيخگان ايرانی در داخل و خارج ، اعضا و مسئولان و هوادران سابق آن تشکيلات و زندانيان سياسی دوران ديکتاتوری سلطنتی را در بر داشته است شايدهوادران ديکتاتوری سلطنتی و نيز فرصت طلبان و قدرت طلبانی که در کمين قدرت نشسته اند را کمی متوجه سازد که کسب اعتماد مردم ايران دشوارتر از ظاهر شدن در راديو و تلويزيون های خارج از کشور به عنوان سخنگو و رهبر قوم و طايفه ای می باشد . بنابراين اگر نيم قرن پيش ، دانشجويان ايرانی در خارج از کشور با ساز و کارها و قواعد دمکراسی و چگونگی ايجاد واحدهای دمکراتيک محلی آشنائی داشته اند و بدان عمل ميکرده اند، امروزه نيز هرگاه اراده ملی و دمکراتيک ايرانيان آزاديخواه بويژه در کشورهای اروپائی و امريکائی بحرکت در آيد بدون ترديد قادر خواهند بود برای پشتيبانی از خواسته های دمکراتيک و حقوق بشری مردم ايران ، دفاع از زندانيان سياسی –عقيدتی ، و مبارزه برای لغو اعدام و شکنجه ، رفع تبيعض های جنسيتی ، مذهبی و قومی و غيره و غيره ، يک تشکيلات دمکراتيک و سرتاسری بوجود آورند .

دراينجا لازم ميدانم که برای آگاهی نسل جوان و مبارز ايران بطور اختصار به چند ويژگی کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايرانی که موجب اعتبار و نيک نامی اين تشکيلات دانشجوئی گرديده است اشاره نمايم .

۱- کنفدراسيون به عنوان تشکيلاتی دمکراتيک :
بدين معنی که ساختار تشکيلاتی کنفدراسيون برپايه ی انجمن ها و واحدهای دانشجوئی محلی استوار بوده و تمام قواعد دمکراسی از قبيل حق هر فرد يک رأی و انتخاب رهبران و مسئولان برای مدتی محدود و با رجوع آرای اعضای کنفدراسيون در انجمن ها و واحدی های محلی ، و تعيين رهبری و مسئولان جديد بوسيله انتخابات و در کنگره ی مسئولان انتخابی واحدهای محلی کنفدراسيون ، به مرحله اجرا در ميامده است .

۲- کنفدراسيون به عنوان تشکيلاتی سرتاسری :
بدين معنی که در هرکجای دنيا که تعدادی دانشجوی ايرانی مشغول تحصيل بوده اند ، کنفداسيون با رعايت قواعد دمکراتيک ، اقدام به ايجاد يک واحد جديد دانشجوئی مينموده وازاين طريق پيوسته بر وسعت و قدرت خود در سطح جهانی ميافزوده است و جالب است که درتشکيلاتی وسيع با چنان طول و عرضی که درکشورهای اروپائی و امريکائی و آسيائی گسترده بوده است ، اتخاذ سياست های ملی و فراگير و رويکردهای دمکراتيک به گونه ای بوده است که ضامن وحدت درونی و نيرومندی آن تشکيلات سرتاسری بوده است .

۳- کنفدارسيون به عنوان تشکيلاتی مستقل و متکی به خود :
بدين معنی که منشاء نيرو و قدرت کنفدراسيون ، اعضا و هواداران آن تشکيلات و امکاناتی که آنان در اختيار کنفدراسيون قرار ميداده اند بوده است . کنفدراسيون درطول حيات خويش ، پيوسته بر خط عدم وابستگی به کشورهای خارجی تأکيد داشته و برای رسيدن به اهداف خود ، از هيچ قدرت خارجی و يا داخلی کمک مالی قبول نميکرده است. هردو ديکتاتوری شاه و شيخ تلاش فراوان کردند که کنفدراسيون را به قدرت های خارجی شرق و غرب معرفی نمايند ولی برای اثبات ادعاهای پوچ خود حتی نتوانسته اند يک سند ارائه دهند .

۴- کنفدراسيون به عنوان تشکيلاتی کارآمد و موفق :
بدين معنی که آن تشکيلات دانشجوئی ، تمام نيروی خود را در راستای اهداف و وظايف دمکراتيکی که برای خود تعيين نموده بود بکار ميگرفته است برای مثال افشای ديکتاتوری شاه و براه انداختن کارزارجهانی در دفاع از زندانيان سياسی و پشتيبانی از مبارزات خلقهای ستمديده جهان عليه استعمار و امپرياليسم و رژيم های ارتجاعی ، در سرلوحه ی فعاليت های کنفدراسيون قرار داشته است که به گواهی تاريخ ، اين سازمان دانشجوئی درچهارچوب وظايفی که برای خود تعيين نموده بود بخوبی موفق بوده است .

۵- کنفدارسيون به عنوان تشکيلاتی فراگير و توده ای :
بدين معنی که ساختار تشکيلاتی ومنشور کنفدراسيون ، فضای دمکراتيکی را ايجاد مينموده است که هر دانشجوئی با هر فکر و عقيده ای و از هر دين و مرام و مسلکی و هر قوم و طايفه ای ميتوانسته است در کنار ساير دانشجويان بر روی خواسته هائی دمکراتيک و مشترکی با ديگران متحد شود . ناگفته نماند که وحدت و يکپارچگی درونی کنفندراسيون تنها زمانی بهم ميخورد و چند دستگی در اين تشکيلات رخنه ميکند که دانشجويان هوادر خط مشی مبارزه مسلحانه چريکی در کنفدراسيون از يکسو و دانشجويان هوادار گروههای مذهبی از سوی ديگر تلاش مينمايند که آن تشکيلات دمکراتيک و دانشجوئی را به زائده از گروههای سياسی تبديل نمايند و از کنفدراسيون محملی سازند برای تبليغ و ترويج ايدئولوژی و خط مشی گروههای سياسی متبوع خود ، و متأسفانه اين آغازی بوده است برای ازهم پاشيدن وحدت و يکپارچگی درونی کنفدراسيون در اوايل دهه ۱۳۵۰ خورشيدی .

سخن پايانی :
برپا داشتن يادمان پنجاه سالگی کنفدراسيون و زنده نگاه داشتن نام و ياد صدها تن از اعضای سابق آن تشکيلات دانشجوئی که در جريان موج روشنفکرکشی خمينی و رژيم نوپای اسلامی اش به زندان و شکنجه و اعدام محکوم شدند البته که اقدام شايسته و تحسين برانگيزی است و اين اقدام ميتواند شايسته تر گردد زمانی که نسل های مبارز گذشته ، تجربيات و سنت های دمکرايتک کنفدراسيون جهانی دانشجويان ايرانی خارج از کشور را به نسل جوان وکنونی ايران منتقل نمايند و آنان را ترغيب و تشويق نمايند تا در جهت ايجاد تشکيلاتی دمکراتيک و سرتاسری گام بردارند چرا که وجود دهها نهاد و گروه و هسته کوچک بدون رهبری واحد و دمکراتيک و انتخابی ، برای مبارزه با ديکتاتوری ضد بشرحاکم برايران فقط ميتواند ادامه ی خرده کاری ها و دوباره کاری ها و پراکنده کارهای ۳۵ سال گذشته باشد است که حکومت فاسد جنايتکاران و شکنجه گران را از پای در نخواهد آورد .

عقب نشينی های ديکتاتوری سلطنتی در برابر مبارزات کنفدراسيون و هم چند عقب نشينی موردی جمهوری اسلامی در برابر اقدام متحد و سراسری ايرانيان آزاديخواه ، مانند مورد سکينه محمدی و نسرين ستوده و غيره همه حکايت از اين دارد که اثربخشی مبارزه ضد ديکتاتوری و دمکراسی خواهانه مردم ايران ، در گرو ايجاد صف متحد و سراسری و نيرومندی است که بتواند اعتماد عمومی را نسبت به تغيير جمهوری اسلامی ، بخود جلب کرده ، و در صحنه بين المللی بعنوان زبان مردم دربند و ستمديده ايران برسميت شناخته شود . اميدوارم که تجمع يادمان کنفدراسيون در فرانکفورت آلمان به اين مهم توجه فرمايند.