تروریسم خوب و بد ندارد. تروریسم هدفمند و غیرهدفمند ندارد. تروریسم دولتی و غیردولتی ندارد. تفاوت،
از هدف قراردادن شهروندان بیگناه در افغانستان گرفته تا برجهای دوقلوی آمریکا، و از سوریه و یمن و فلسطین و برمه در آسیا گرفته تا آفریقا و اروپا و ایران. تروریسم جغرافیا نمیشناسد.
تروریسم حکومتی و غیرحکومتی نیز تفاوتی نمیکند. قربانیکردن شهروندان توسط حکومتهای اقتدارگرا و خشونتپیشه با اعدام و قتلهای زنجیرهای، همان مضمونی دارد که قتل حاکمان توسط مخالفان بدون رعایت آیین دادرسی عادلانه.
اگر اعدام مورد نقد و نفی است، ترور نیز قبیح و غیرقابل دفاع است؛ بهویژه آنکه در روندی دور از داوری افکار عمومی رخ دهد؛ بدون درنظرگرفتن و پاسداشت لوازم دادرسی منصفانه.
تروریسم ـ اعم از حکومتی و غیرحکومتی ـ برای نیل به هدفهای خود و تحقق پروژهها و راهبرد خویش، به خشونت و ارعاب تکیه میکند.
تروریستها برای تبلیغ و تداوم غیردموکراتیک ایدئولوژی خود، ترور و قربانیکردن انسانها را در دستور کار قرار میدهند. اینچنین، پروایی از قربانیکردن «دیگران» برای رسیدن به مطلوب خود ندارد.
وقتی «وسیله، هدف را توجیه میکند»، بازتولید و تداوم بیپایان «حلقه معیوب خشونت» مفروض خواهد بود. مخالفان حکومت به خشونت در سطوح گوناگون تکیه میکنند، و حاکمان برای منکوب و منتفیکردن ایشان، به خشونتی متقابل متوسل میشوند.
عوارض سیاسی ـ امنیتی اقدام تروریستی در اهواز، تنها دامن خوزستان را نخواهد گرفت، و پیامدهای سوء آن، فقط منجر به تهدید و تحدید بیشتر جامعه مدنی ایران نخواهد شد؛ بلکه از زاویه حقوق بشری نیز نقض فاحش و کرداری رخ داده که غیرقابل توجیه است.
تروریسم، تروریسم است. تردید در مواجهه با پروژههای تروریستی، تأیید خشونت حاد و عریان تا سقف ستاندن جان انسانهاست؛ مواجههای که نه از زاویه سیاسی و اخلاقی قابل دفاع است و نه از منظر حقوق بشری.