همصدا با اعتراضات عادلانهی ملت
برای پایان دادن به رژیم سیاه فقیه و بازگشت به دموکراسی
نظام
جنونزدهای که با تکیه بر «حول و قوهی الهی» از نخستین روز تشکیل خود را از رأی و ارادهی ملت بی نیاز دانسته و می داند، بجای تأمین
رفاه مردم و آبادانی کشور و تقویت اقتصاد آن، خود را موظف به کشتن مخالفانش در سراسر
جهان، ماجراجویی ها و دشمنتراشی های پرهزینه در کشورهای مجاور، غربستیزی ایدئولوژیک، دشمنی با فرهنگ
ملی، توسعهی
دستگاه سرکوب و فشار در داخل کشور، پرکردن زندانها از شریف ترین زنان و مردان کشور
می داند.
تروریسم در جهان و منطقه، و دشمنی با نیمی از جهان،
ماجراجویی در جهت ساخت سلاح هستهای و
تهدید یک کشور عضو سازمان ملل به نابودی، تحریم های وسیع و فشارهای اقتصادی را به
دنبال داشته و این فشارها همراه با عدم کفایت مطلق حاکمان در مدیریت اقتصادی کشور
و گسترش پردامنهی
فساد، فقر و تورم و اینک گرسنگی روزافزون مردم را درپی داشتهاست.
مسئولان رژیم ناتوان از رفع این علل اصلی بحران اقتصادی که
با موجودیت این رژیم پیوند سیستمی دارد خود نیز می دانند که با ادامهی این نظام و آن رهبری راه
برونرفتی از این وضع وجودندارد
اما پذیرش این حقیقت و اعتراف به آن برای آنان به منزلهی خودکشی رژیم است و چون قادر به این کار نیستند برای
تسلی خاطر خود و فریب مردم به یکدیگر می تازند، و هر یکی مسئولیت اوضاع را به این
یا آن فرد یا جناح رقیب و عوامل فرعی دیگر منتسب می کنند.
مخالفان واقعی این نظام نیز نمی بایست خود را با مجادلات
داخلی آنها سرگرم و دلخوش کنند چه مردم ما امروز دیگر بهتر از هر کس به این حقیقت
پیبردهاند که رژیم ارتجاعی و
واماندهی ولایت فقیه سروته یک
کرباس است و چنان که شاپور بختیار از همان ابتدا گفت پرانتز سیاهی در تاریخ ماست
که باید هر چه زودتر بستهشود.
چگونه می توان از ملتی که بیش از صدوده سال پیش آگاهانه
ترین انقلاب خاورزمین را برپاداشت و کشور خود را به یکی از پیشرفته ترین قوانین
اساسی زمان مجهزساخت، انتظارداشت که همچنان به خواری اسارت در چنگال مشتی مدعی
نادان، عامی و فاسد، و نتایج آن که فقر و گرسنگی و سرشکستگی در جهان و خطر اضمحلال
ایران کهن است تن دردهد و در برابر اینهمه ستم و ویرانگری خاموش بماند.
خیزش های اجتماعی که پس از دو خیزش عمومی ۹۶ و ۹۸ هرگز قطع
نشد و بویژه در اعتراضات هر روز متشکل تر و وسیعتر کارگران و معلمان و شکل های
متفاوت دیگری چون جنبش درخواست حقابه ادامه یافت با بحران تأسف آور فقر و گرسنگی
می تواند زمینهی
پیوند و همبستگی هر روز بیشتر جنبش های مدنی را فراهم سازد و آنها را بیش از پیش
به سوی جنبشی سیاسی و سراسری سوقدهد، جنبشی که باید امیدوار بود با کمک یک مرکزیت هماهنگ کنندهی ملی بسوی شکل های وسیع
نافرمانی مدنی سیرکند.
از دیدگاه نهضت مقاومت ملی ایران که از آغاز تشکیل آن در
چهلویک سال پیش به همت زنده
یاد دکتر شاپور بختیار، یک روز هم این نظام جاهل، زورگو و فاسد را بهرسمیت نشناخته، پایان رنج و
تیرهروزی فزایندهی ملت ما جز با سرنگونی قدرت
ضدایرانی و حقیر حاکم بر کشور و جایگزینی آن با نظامی برخاسته از ارادهی آزاد ملت نمی تواندبود؛
نظامی که اصل پایهای
آن حاکمیت ملت بر خود ـ حاکمیت ملی ـ و جدایی دین از حکومت ـ حکومت لاییک ـ
خواهدبود.
تحقق این خواست نه تنها حیاتی است بلکه کاملاً میسر نیز هست
و شرط آن نیز تنها اتحاد بیشتر مخالفان جدی این دستگاه ستم و همپیمانی سرآمدان آنها در اتحاد برای
سرنگونی این رژیم و رجوع به ارادهی
ملت ایران برای انتخاب نظام دموکراتیک آیندهی خویش است.
ایران هرگز نخواهدمرد
نهضت مقاومت ملی ایران