به مناسبت بزرگداشت ابوعلی سینا و روز پزشک
روز اول شهريورماه ، به پاس بزرگداشت ابوعلي سينا ستاره پرفروغ عرصه طب در ايران، روز پزشک ناميده شده است.
پدر ابوعلي سينا، از مردم بلخ و مادرش ستاره از اهل افشنه نزديك بخارا بود. او در سال 370 هجري قمري در افشنه يا خورمشين متولد شد و در بخارا به كسب علم پرداخت. وي سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان در حمايت علاءالدوله كاكويه گذرانيد و در سفري كه همراه او به همدان مي رفت بيمار شد و به سال 428 درگذشت. آرامگاه وي هم اکنون در شهر همدان قرار دارد. ابن سينا عمر خود را در راه كسب علم و دانش و تاليف كتب مختلف صرف كرد و آني از كار علمي فراغت نيافت.
پدر ابوعلي سينا، از مردم بلخ و مادرش ستاره از اهل افشنه نزديك بخارا بود. او در سال 370 هجري قمري در افشنه يا خورمشين متولد شد و در بخارا به كسب علم پرداخت. وي سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان در حمايت علاءالدوله كاكويه گذرانيد و در سفري كه همراه او به همدان مي رفت بيمار شد و به سال 428 درگذشت. آرامگاه وي هم اکنون در شهر همدان قرار دارد. ابن سينا عمر خود را در راه كسب علم و دانش و تاليف كتب مختلف صرف كرد و آني از كار علمي فراغت نيافت.
اين روز بر جامعه پزشکي و تمامي پزشکان متعهد کشور، مبارک باد.
يکم شهريور ماه
روز ملي همدان گرامي باد
همدان مکاني است که شهروندانش بلنداي الوند را نمادي از استواري و استقامتي ماندگار مي دانند و هنوز در گذرگاه هاي پر پيچ و خمش مي توان صداي زنگوله شتران و نفس نفس زدن مردان خسته اي را شنيد که براي دمي شکستن خستگي سفري طولاني در جاده ابريشم به دنبال کاروانسراهايي مي گردند که امروز تنها نشاني فرو ريخته و غبار گرفته در کاروانسراي هايي همچون ذغالي ها و يا فرسفج از آن باقي مانده است. مکاني که روزگاري شکوه ايران زمين در باروها و ديوارها سترگ هگمتانه و اکباتان جريان داشت و هنوز ترسي سرد از فرياد خون ريز مغولان که کوس ويرانيش را نواختند در درز سنگهايش نهفته مانده است.
و اگر دل به گوش جان بسپاريد نجواي دل عين القضا ت, باباطاهر , خواجه رشيد , بوعلي , ميرسيد علي همداني , ابن فقيه , ميرزاده عشقي , عارف قزويني و داور را در خشت خشت اين کهن ديار احساس مي کنيد و صداي قلم بوعلي را مي شنويد که در گوشه کتابخانه خود پندهاي حکيمانه خود را درکتاب قانون مي نگاشت و اين روز نيز به حرمت حضور او در اين شهر روز همدان نام گرفته است.
و چه زيباست احساس شکوهي که در کنار قلعه اشتران تويسرکان , خرابه قلعه چوبينه ملاير و گيان نهاوند به هر رهگذري دست مي دهد و غمي که در دشت نهاوند با خاطره آن شکست تلخ تاريخي در دلش مي نشيند
خنکاي دلپذير هوايش , سپيدي روح انگيز دره هاي برف گرفته اش , سترگي سنگهاي خاراي کوهستانش , چشم نوازي خاطره انگيز چمنزارها و طبيعت دلپذيرش به ويژه در کنار الوند , کوه سرده و کوه گرمه و دشتهاي خان گرمز , لشگردر , سياه کمر , شيز و ملوسان و شر شر آب در چشمه سارها و سرابهايش انسان را به مرحله بالايي از وجود رهنمون مي سازند
و عظمت چندين هزاره تاريخش که در قلعه ها , گور دخمه ها , آتشکده ها , زيارتگاه ها , بازارها , کتيبه ها , و حتي در اوروسي خانه هاي قديميش جاريست نمادي ازچندين هزاره تلاش براي بالندگي تمدن بشري است
در گذر از بازارهاي قديميش هنوز بوي گل کوزه گري به مشام مي رسد و ناخود آگاه انسان را به ياد آن شعري مي اندازد که مي گفت کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش و ضربه چکش مسگران و بوي چرم تازه و رنگهاي زيباي فرشهايي که بر روي هم انباشته شده اند شما را به دنيايي مي برد که در آن صنعت با تمدن , عشق و تاريخ در هم گره خوده و تار و پود صنايع دستي اين ديار را به هم بافته است
آري اين کهن خاک ذره ذره اش لطف است و زيبايي
و اين روز برتمامي همدانيان و ايرانيان گرامي
پاينده ايران
سرفراز باد ايراني
بابک مغازه اي
فعال فرهنگي اجتماعي در همدان و
دبير کل انجمن ايران شناسي کهن دژ
همدان شهريور 1389