به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۹

              مهدی خزعلی:
جنگ زرگری است، بازی نخورید 
از زبان خودشان
وبلاگ مهدی خزعلی : جوان بودم و خام با سری پر شور و بازوانی پر زور، در توپخانه، دو نفرکنارمن دعوایشان شد، یقه هم را گرفته و سخت ناسزا می گفتند، به خود گفتم: مگر نه این است که اصلاح ذات البین برترازهزارفریضه است، قصد قربت کرده، برای رسیدن به ثواب هزارنماز واجب، مداخله کردم، قدری فشار اصحاب دعوی را تحمل و مثل رستم دستان غائله را ختم وهر دو را با سوت داوری و بدون استفاده از کارت قرمز از میدان جنگ بیرون کردم، در عالم جوانی به خود بالیدم، عجب نفس حقی دارم! چه زور بازویی! دست مریزاد خوب دعوا را خاتمه دادی، با خود می گفتم: اگر همه وظیفه خود بدانند و مداخله کنند و اصلاح ذات البین فرمایند، چه بسیار حوادث و جنایات و آتش کینه ها که در نطفه خفه می شود. مملکت چه گل و بلبلی خواهد شد! در این افکار غوطه ور بودم که دست در جیب بغل کتم کردم و دیدم قرآن کوچکِ جلد چرمیِ زیپ دار من نیست، تازه شستم خبردار شد که دعوا، " جنگ زرگری" بوده و صلح زود هنگام، تحصیل مقصود بوده است! دزدان قرآن جلد چرمی مرا با کیف پول اشتباه گرفته بودند! خوب، ان شاءالله همان قرآن هدایتشان کند!
این همه حاشیه و مقدمه برای این است که بگویم، دیگر جوان و خام نیستم، دعوای امروز احمدی نژاد و مشایی و شریعتمداری و مصباح و توکلی و لاریجانی و غیره و ذالک، جنگ زرگری است! مقصود کلاه من و جیب شماست! من کلاهم را سفت می چسبم، شما هم جیبتان را سخت مراقب باشید، داد و بیداد راه انداخته اند تا حواس ما پرت شود، اینها می خواهند برای ما از هیچ مهره سازی کنند و باز یک بی مقدار را بر کرسی ریاست بنشانند، فراموش نکنیم جنگ زرگری دوران شهرداری احمدی نژاد را، او را از هیچ رییس جمهور کردند و دعوای احمدی نژاد و لاریجانی نردبان ریاست مجلس لاریجانی شد، امروز می خواهند برای مجلس آتی و ریاست جمهوری آینده مهره سازی کنند، اینها جنگ زرگری است، دیگر وارد جنگ زرگری نمی شوم، از دام یکی رسته به دام دگری گرفتار می آییم،و بازی ادامه دارد...