به پیش اهل جهان محترم بود آنکس // که داشت از دل و جان احترام آزادی



یکشنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۹

فرزندان موسوی و رهنورد در خانه‌ای در پاستور با آنها دیدار کرده‌اند

سایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، در گزارشی از قول دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته است که آنها روز سه‌شنبه هفته گذشته، ۱۷ اسفند ماه، در فضایی به شدت امنیتی «در خانه‌ای در خیابان پاستور» با پدر و مادر
خود ملاقات کرده‌اند.
این ملاقات بر اساس گفته‌های فرزندان میرحسین موسوی، به خواست مسئولان امنیتی و تحت کنترل‌های شدید امنیتی صورت گرفته است و از آنها خواسته شده تا درباره این دیدار سکوت کنند.
با این حال دختران میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در نامه‌ای خطاب به مردم ایران که در وب سایت کلمه منتشر شده است، به بازگویی فضای این دیدار پرداخته‌اند.
دختران میرحسین موسوی در این نامه یادآور شده‌اند که از آنجا که زندان مختصات و تعاریفی دارد که از جمله آنها «قطع ارتباط کامل» زندانی با فضای بیرون و کنترل آن توسط نیروهای مسلح است، اکنون برای آنها مهم نیست که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد «زندانی خانه بن‌بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه یا در خانه امنی در دماوند یا در جایی دیگر».
بر اساس این نامه، ملاقات فرزندان موسوی با پدر و مادرشان در خانه‌ای مملو از نیروهای امنیتی صورت گرفته و علاوه بر «ده جفت چشم نیروهای امنیتی» که از «دیوار شیشه‌ای» آنها را زیر نظر داشتند، یک مأمور امنیتی نیز در هنگام ملاقات «در تنها اتاق خانه» در میان آنها نشسته و در گفت‌وگوی آنها با پدر و مادرشان دخالت کرده است.
میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن ماه در حصر کامل امنیتی به سر می‌برند و این نخستین دیدار آنها با فرزندانشان پس از نزدیک به یک ماه است.
پیش از این خبرهای منتشر شده در رسانه‌های هوادار جنبش سبز حاکی از آن بود که میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به همراه همسرانشان به زندان حشمتیه تهران منتقل شده‌اند و گرچه این خبر در روزهای اخیر مورد تردید قرار گرفته اما مشخص نیست که آیا میرحسین موسوی و زهرا رهنورد برای این دیدار به محل ملاقات انتقال یافته‌اند یا اینکه مدت نزدیک به یک ماه اخیر را «در خانه‌ای در خیابان پاستور» به سر برده‌اند.
همچنین مشخص نیست که آیا خانه‌ای که در خیابان پاستور، برای دیدار فرزندان موسوی و رهنورد با آنها در نظر گرفته شده، خانه شخصی میرحسین موسوی است یا خیر.
بر اساس نامه فرزندان میرحسین موسوی، ملاقات آنها و والدین‌شان به درخواست نیروهای امنیتی و پس از احضار عمو، خاله و یکی از سه دختر میرحسین موسوی صورت گرفته است و آنها به اصرار نیروهای امنیتی اقدام به خرید گل کرده و عازم دیدار والدین خود شده‌اند.
در نامه فرزندان میرحسین موسوی به نقل از وی تأکید شده است در روز ۲۵ بهمن، «در یورش مأموران امنیتی به خانه، بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست‌وزیری» بر اساس این نامه تنها باید در اختیار میرحسین موسوی باشد، «به همراه حجم قابل ملاحظه‌ای از اوراق و کتاب‌ها وسی‌دی‌های» زهرا رهنورد ضبط گردیده است.
بر اساس این نامه «در این یورش شخصی‌ترین اشیای خانه از جمله آلبوم‌های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفته است».
فرزندان موسوی و رهنورد در پایان با تأکید دوباره بر غیرقانونی بودن حصر و محدودیت‌های اعمال شده، بار دیگر تأکید کرده‌اند که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد «جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند.»
انتشار نامه فرزندان موسوی در مورد دیدار آنها با والدین خود در شرایطی است که وب سایت سحام‌نیوز، وابسته به مهدی کروبی، نیز روز جمعه در گزارشی نوشته که چراغ‌های خانه آقای کروبی شامگاه پنجشنبه، پس از ۱۸ شب، روشن شده است.
به نوشته سحام‌نیوز، پنجشنبه‌شب، چراغ‌های پارکینگ و ورودی و یکی از اتاق‌های نشیمن منزل مهدی کروبی روشن شده اما در حالی که فرزندان مهدی کروبی، «مطابق هر روز» مجدداً به منزل والدین‌شان مراجعه کردند «هیچ کسی اقدام به باز نمودن درب منزل و یا پاسخگویی نکرده است.»
در این ارتباط یک عضو خانواده مهدی کروبی به سحام‌نیوز گفته است که «هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت – ربایش به محل نامعلومی منتقل شده‌اند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت، به خانه باز گردانده شوند تا آنها را در منزل نبینیم فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد. ضمن آنکه این تغییر مکان را به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهیم کرد.»

متن کامل نامه فرزندان میرحسین و رهنورد خطاب به ملت به شرح زیر است:

دوستان، هم اندیشان و یاران عزیز ما

پیش از هرچیز نگرانی، دلسوزی همراهی و پرس و جوهای شما را قدر می دانیم و سپاسگزار مهربانی و بزرگواری های شماییم.
اکنون که این نامه را به شما می نگاریم از حصر والدین ما نزدیک به یک ماه می گذرد. در این یک ماه برای ما مشخص نبود که آنها روزگار خود را کجا وچگونه می گذرانند. اکنون هم برایمان مهم نیست آنها زندانی خانه بن بست اختر در پاستورند یا در حشمتیه، یا در خانه امنی در دماوند یا هرجای دیگر. مهمتر این است که زندان مختصات و تعریفاتی دارد و آن قطع ارتباط کامل اسیر از فضای بیرون است، زندان را نیروهای مسلح در دست دارند.
پس از هفته ها بی خبری مطلق، روز سه شنبه مورخ ۸۹/۱۲/۱۷ طی تماس های جداگانه تلفنی مقامهای امنیتی با خاله و عمویمان، آنها جهت توضیحات احضار شدند. اتفاقی مشابه برای تنها یکی از ما دختران نیز افتاد. در این ملاقاتهای امنیتی، گفته شد که امکان دیدار با والدین برای تنها او ممکن شده است. به خاله و عمو نیز این پشنهاد ارائه می شود که مورد قبول قرار نمی گیرد. پیشنهادی، هم شک برانگیز بود و هم خوشایند. به راستی بعد از اینهمه شایعات دردناک کدام دختریست که بتواند پس از اینهمه تلخی فراق از پدر و مادر دربرابر این پیشنهاد هرچند مشکوک مقاومت نماید. گل هم با اصرار آنها خریده شد وعازم دیدن پدر و مادر شدیم.
بعد از گرفتن قول و قرار و تاکید بر مطرح نکردن مباحث سیاسی وارد خانه ای که در پاستور بود شده و پس از گذشتن از حیاط این خانه که پر از نیروهای امنیتی و ونی با شیشه های سیاه بود وارد تنها اتاق خانه شدیم. پدر و مادر را که مشخص بود که از این ملاقات بی خبر بودند با هیجانی غیر قابل وصف در آغوش کشیدیم. همان صورت مهربان و پراز لطف پدر.همان آرامش ناشی از حضور مادر.
آزار دهنده تر از ده جفت چشم نیروهای امنیتی که از دیوار شیشه ای مارا زیر نظر داشتند، فرد امنیتی بود که حق به جانب و گویی که جزوی از اعضای خانواده است میان ما نشسته بود و با اظهار نظرها ادامه حرفها را به دلخواه خود خاتمه می داد.
در این ملاقات کوتاه امنیتی نکات قابل توجهی وجود داشت. یکی ضیافت شاهانه ای بود که با میزی پر از میوه وچای و نوشیدنیهای متنوع صورت گرفته بود و این نگرانی را القا می نمود که به احتمال قریب یقین برای مقصودی تبلیغاتی آماده شده.
پدر با حساسیت ویژه ای تاکید کرد که روز بیست و پنجم بهمن، یعنی آغاز بی خبری ما از آنها در یورش ماموران امنیتی به خانه بسیاری از اسناد و مدارک دوران نخست وزیری که نمی بایست جز دست ایشان باشد به همراه حجم قابل ملاحظه ای از اوراق و کتاب ها وسی دی ها مادرم که محصول یک عمر تلاش و تدریس در دانشگاه های هنری بوده است ضبط گردیده است. در این یورش شخصی ترین اشیا خانه از جمله آلبوم های شخصی نیز مورد بازرسی قرار گرفت. اما با این همه مطمئن شدیم که پدر و مادر جدی تر از گذشته بر عهد خود با مردم وفادارند.
پس از اتمام این ملاقات محدود و غیر طبیعی از ما مصرانه خواسته شد که در این باره کاملا سکوت کنیم. فشار نیروهای امنیتی برای مسکوت نگه داشتن این موضوع برای ما ابهام برانگیز است. انگیزه ها و دلایل پنهان و آشکار و استفاده های احتمالی از آن هر چه باشد اجبار زندانبانان برای تن دادن به این ملاقات پیروزی بزرگی برای مردم ایران است. ما همچنان بر غیر قانونی بودن این حصر و محدودیتهای اعمال شده تاکید داریم. ما نزدیک دو سال است که دوشادوش هم این راه را پیموده ونگاه امیدوار خود را به فرداهای روشن سبز دوخته ایم از این رو وظیفه خود دانستیم که شما خواهران و برادران عزیز را نیز در جریان این ملاقات قرار دهیم و سکوت در مورد این ملاقات را بیش از این صلاح ندانستیم. ما خواستار رفع فوری این محدودیتهای غیر قانونی برای پدر و مادرمان، خانواده بزرگوار و محترم کروبی و تمام بیگناهان دربندیم و در کنار مردم ایران برای تحقق این خواست قانونی پایداری خواهیم کرد. ما هرگونه اطلاع و خبر جدید را همچون پدرمان از طریق سایت کلمه در زمان های مقتضی به اطلاع ملت شریفمان خواهیم رساند.
به امید آزادی تمام پرندگان از کنج قفس های بی نام و بازگشتشان به آغوش خانه و خانواده

فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد